چرایی تفحّص شهدا
در هنگام جنگ تحمیلی ۸ ساله، بدلیل نامساعد بودن وضعیت جغرافیایی مناطق عملیاتی، حجم آتش دشمن و قرار گرفتن شهدا در محدودهای بین نیروهای خودی و دشمن، امکان جابه جایی و انتقال ابدان شریف تعداد زیادی از شهدا فراهم نشد. بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان گرفتن جنگ تحمیلی یکی از مهمترین موضوعاتی که در دستور کار مسئولین نظام اسلامی قرار گرفت، تلاش برای تفحّص(جستجو) و کشف مفقودین جنگ تحمیلی بود. بر همین اساس کمیته جستجوی مفقودین با مسئولیت سردار باقرزاده در ستاد کل نیروهای مسلح شکل گرفت.
بنابراین تفحص از نظر لغوی به معنای جستجو و کنکاش و در ادبیات دفاع مقدس به معنای جستجو و تلاش برای یافتن پیکرهای مطهر شهدای به جا مانده در معرکه جنگ، تلقی می شود.
ادامه مطلب ...شعر شهدا
بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق،حکایت کنیم
از آنان که بوی خدا میدهند
به دنیای ما کربلا میدهند
از آنان که در جبهه عاشق شدند
و با یک تبسم،شقایق شدند
ز مردان سرخی که نورانی اند
سحر صورت و ماه پیشانی اند
از آنان که از تیره آتشند
به دور زمین،خط خون می کشند
مقالات فرهنگ ایثار و شهادت
چهره ملکوتى شهید در آیات و روایات
وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ. و به آنان که در راه خدا کشته مى شوند مرده نگوئید بلکه آنان زنده هستند ولى شما کیفیت حیات آنان را درک نمى کنید. اگر انسان در خیال خود، مرگ را هم چون هیولائى بیم آور، و
چهره اى ترسناک و نقطه پایان همه چیز، و زنگ خاموشى ابدى و عدم و نابودى
همیشگى ببیند، از عبادت رب که نتائجش به خود انسان باز مى گردد، و خدمت به
خلق که محصولاتش به خود انسان مى رسد، و از قدم گذاردن در عرصه بسیارى از
خیرات و مبرات باز مى ماند، و حیات او چون حیات حیوانات منحصر در شکم چرانى
و شهوت رانى مى گردد، و بر این پایه از هیچ گناه و معصیت و ظلم و ستمى روى
نمى گرداند، و امید مثبت و آرزوهاى سازنده و نشاط براى فعالیت هاى لازم را
از دست مى دهد. انسان باید با تکیه بر فطرت که ابدى خواهى و جاوید طلبى در
ذاتش نهفته است، و با بکار گرفتن عقل و اندیشه و با تکیه بر وحى و نبوت
انبیا و امامت امامان که مرگ را پلى براى عبور از دنیاى محدود به جهانى
نامحدود، و عوض کردن لباسى و پوشیدن لباس دیگر، و انتقال از خانه اى به
خانه دیگر مى دانند، و سراى آخرت را جائى براى پاداش نیکان و محلى براى
کیفر ناپاکان و ستم گران مى شمارند، مرگ را زیبا و نعمت عظیم حق مشاهده
کند، و بر این اساس به گردونه عبادت رب و خدمت به خلق درآید، و با شور و
شوق و نشاط و مسرت، به انجام هر خیر و عملى صالحى برخیزد و از آنچه براى
خودش و براى دیگران زیان دارد که به عبارت دیگر گناه نامیده مى شود اجتناب
ورزد.
شهد شیرین شهادت در کلام بزرگان شهادت» جلوه شهود ابدی شهید است و او پرده از شهد شیرین
ابدیتبرمیدارد: «. . . بل احیاء عند ربهم یرزقون. » (آل عمران: ۱۶۹) و در
این آینه نمایی، عارف متعالی تقرب میجوید، عشق مینمایاند و شهد
میپراکند; یعنی که او شاهد مقام قرب است; چرا که: «لقا بایدت کرد با
کردگار» ، آن سان که فرمود: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا
فملاقیه» . (انشقاق: ۶) و مولای شهیدان، مولای شاهدان نیز هست; چون نخستین
شهید شاهد مقام شهود الهی نیز هموست که: «. . . الستبربکم قالوا بلی
شهدنا» (اعراف: ۱۷۲) پس شهد شیرین شهادت، تنها در سیمای اولین شهید شاهد رخ
مینماید و کلام ربانی مولای شهیدان شاهد، میتواند پارههایی از آن سیمای
آسمانی را به دنیای زمینی ما بنشاند; چه اینکه مولا علیعلیه السلام خود
نیز فرمود: «و انما مثلی بینکم مثل السراج فی الظلمة. . . » . این نوشته
میکوشد با سیری کوتاه در آفاق دور دست کلام امیر سخن در نهجالبلاغه،
اگرچه به شیرینی شهد شهادت دست نیابد، اما کام خود را به عشق علی علیه
السلام بیاراید که: «سرآغاز دفتر عشق استبیداری، و سرانجام آن کامیابی» .
نوروز در کلام شهدا
شهید ابوالقاسم صفدری در بخشی از نامهای که در آستانه سال نو برای خانوادهاش فرستاده، چنین مینویسد: برای عید نوروز تنها تبریکی که میتوانم برای شما بفرستم خبر پیروزی عملیات است. دوستان گرامی! من از شما کمال رضایت را داشته و دارم و از شما میخواهم که سلاح افتاده مرا برگیرید و راه شهیدان را ادامه بدهید و ما باید آن قدر در دریای خون شنا کنیم تا به ساحل پیروزی که همان آزادسازی مظلومان عالم از دست ظالمان است برسیم...
شهید احمد غفاری نیز مینویسد: مادر و پدر عزیزم سلام عرض میکنم. امیدوارم که حالتان خوب باشد من عید نوروز را به شما پدر و مادر و خواهران و برادرانم تبریک میگویم مادر جان شاید دیگر همدیگر را نبینیم. اگر خدا بخواهد من به آرزوی خود برسم بهترین پاداش این دنیای خود را گرفتهام... خداحافظ احمد غفاری
شهید امیر عشقی قوچانی خطاب به مادر و پدرش نوشته است:مادر و پدرم و خانواده عزیزم عیدتان پیروز ولی این عید، عید ما نیست. روزی که اسلام به پیروزی نهایی برسد عید نوروز ماست. پدر و مادرم هدف شهدا تحقق اسلام بود و با خون شهدا انقلاب تقویت میشود و هر روز که اسلام پیروز شد عید نوروز ماست که پرچم اسلام بر فراز بیتالمقدس به اهتزاز درآید.
شهید قدیر خلیلی در نامهای به خانواده و فرزندانش نوشته است:چون دیدم که امروز در خانه نشستن برای من ننگ است و واجب دیدم که به امام لبیک گویم و نتوانستم که دراین ایام عید نوروز بچههای شهدا را درخانه ببینم که عید ندارند و فرزندان من عید و شادی داشته باشند، فقط برای رضای خدا به جبهه حق علیه باطل میروم و اگر خداوند به من لطف فرماید که در خدمت شهدا باشم و همگی در خدمت سرور شهیدان حسین بن علی (ع) وصیت این حقیر این است که امت حزب الله اسلام را یاری کنند و امام عزیز را تنها نگذارند خانوادههای شهدا را فراموش نکنند.
در وصیتنامه شهید رضا طاووسی آمده است:الان که این وصیتنامه را مینویسم درست سال نو تحویل شده و نمیدانم چطور شکر خدای را به جا آورم که در این زمان مقدس، در این چنین مکان مقدسی هستم. من نمیدانم در این حمله چه خواهد شد، ولی اگر انشاءالله در این حمله راه کربلا باز شد و رزمندگان ما به پیروزی نهایی رسیدند که این آرزوی همه مسلمین جهان است ولی اگر باز هم راه کربلا باز نشد و من توفیق زیارت کربلا را نداشتم، از شما مردم شهیدپرور و مخصوصاً مادران شهدا و پدر و مادر خودم و خواهر عزیزم تقاضا دارم برای پیروزی رزمندگان اسلام و باز شدن راه کربلا دعا کنید. هر وقت دلتان شکست، آن زمان بهترین وقت برای دعا کردن است.
شهید ظهیر شکری گرجان نیز گفته است:مادر! امروز که روز عید میباشد و سال نو میگردد تمام دنیا در نظرم به ارزش یک مشت خاک کشورم و مصلحت دینم نیست و آنچه به جرأت و شهامت میتوانم برایت و قلب پر مهرت نثار نمایم این است که جان و روحمان در کالبد جسم مادیمان امانتی از جانب پروردگار است که دیر یا زود به امر الله بسویش پر میکشد و چه بسا بهتر است این روح در راه الهی طی طریقت نماید.
منبع : خبرگزاری فارس
کلام شهدا -قس
مناجات نامه شهدا
خدایا! تو شاهد باش که من از جان خویش که بهترین هدیهی تو بود گذشتم و در راهت بیدریغ تقدیم کردم و همچون فهمیدهها که به راهت روان شدند و آمدند، من هم راه تو را پذیرفتم، چون خودت فرمودهای که در ازای شهادت، بهشت را میدهم و این جسم مرا که از میان خاکهای پاک و خونین کربلای ایران آمده، بپذیر، که تنها رضای تو شرط است و الحق که از آتش سوزان جهنم هراسانم. شهید حسن نادعلی
*******************************
به نام خداوند بخشنده و مهربان، به نام خدایی که آمدنام از طرف او بود و رفتنام بهسوی او هدفم اوست، معبود و معشوق اوست و به نام معبودی که بخشنده است و رئوف، رحمان و رحیم است. به نام خدایی که در توبهاش به روی بندگان گناهکارش باز است. شهید عباسعلی نقوی
*******************************
ای پروردگار بخشنده و مهربان! روی به سوی تو آوردهام تا شاید گناهانم را ببخشایی و مرا از بندگان مخلص خودت قرار بدهی و مرا به خودم وامگذاری.
خداوندا! گرانبهاتر از خونم چیزی ندارم که تقدیم نمایم و اینک اگر تو بخواهی که این خونم و این هم جان بیمقدار و ارزشم، که تقدیم به تو و هدیه به اسلام میکنم.
ای پروردگار بزرگ! این بنده درمانده و ضعیف را که بهسویت آمده، از درگاهت مران. گناهانم را بیامرز و از درگاهت ناامیدم مکن!
خدایا بسیار در تلاش بودهام تا برای تو باشم و برای تو بندهای مخلص شوم، هرچند که لطف تو شامل حالم بوده، ولی شرمسار و سرافکندهام و امید بخشش دارم. شهید محمد نوروزی
ادامه مطلب ...کلام شهدا
وصیتنامه شهدا
ای شهیدان عزیز ما را شفاعت کنید شاید در مهمترین لحظات شهر و دیار را بدرود میگویم که شیطان با همة توانش سعی بر انصراف از رفتن مرا دارد و از طرفی ملائکه الله را میبینم که ما را به جبههها میطلبند. شاید تلخترین سفری که تا آخرین لحظات مردد به رفتن بودم. در این راه با توکل به الله گام نهادم و شهادت این حقیر معجزهای بیش نیست. خدایا برای اعتلای کلمة حق معجزه را هستی بخش همة آنهایی که به جبهه میروند با تمام وجود جان میدهند اما این مولاست که باید جان را بپذیرد و او جانهای آلوده را همچون نعش گناه نمیپذیرد./ شهید غلامرضا اوجی
***************
شکر خدایی را که توفیق یافتم در راه مبارزة حق علیه باطل شرکت کنم و آنچه که دارم با اخلاص تقدیم ایزد متعال کنم و آنچه حسین و یارانش و تمام رزمندگان صدر اسلام پروانهوار دور آن میگشتند من هم بازیابم (شهادت). مادرجان، من هم اکنون میروم تا شعلة آتش که در درونم هست را خاموش کنم. من اکنون به سوی سنگر خالی همرزمم که به سوی الله شتافته پر میکشم و پروازکنان میروم تا دشمنان زبون را که قصد تجاوز به میهن عزیزم را دارد نابود کنم و دشمن باید بداند که هیچگاه سنگر اسلام خالی بماند. مادرم، دلم میخواهد این ایام آخر پیش آقایم حسین بروم، دست آقا حسین را ببوسم به خدا میروم میروم با قلبی از شادی پرشده تا خدای خویش را ملاقات کنم میروم با خونی که در رگهای من است./ شهید محمدرضا فاخته شهرستانی
****************
ادامه مطلب ...مسجد در کلام شهدا
به برادران و خواهرانم بگوئید، مساجد را خالى نکنند و آنجا را پر کنند و در آن مکان کلاسهاى عقیدتى بر پا کنند. شهید مسلم شکیبا
************************
مساجد را همیشه پر کنید و نمازهایتان را در مسجد بخوانید، چون مسجد سنگر اسلام است و به قول امام عزیز به نماز اهمیت دهید. شهید حشمت رضایى
************************
از امت شهیدپرور تقاضا دارم، که مساجد را پر کنید. در تشییع جنازه ها شرکت کنید. جبهه و جنگ را در برنامه و امور زندگى قرار دهید، از کمک به جبهه دریغ ننمایید. شهید محمدرضا فدوى
ادامه مطلب ...22اسفند روز گرامیداشت شهدا گرامی باد
22اسفند سالروز صدور فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تاسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی
«بنیاد شهید از همه بنیادها افضل است برای این که شهید از همه افراد افضل است ».
بنیاد شهید در 22 اسفند سال 1358، به فرمان امام (ره) تاسیس شد و دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی و اداری است و امور آن طبق مقررات و قوانین مربوط به نهادهای عمومی غیردولتی و در چهار چوب اساسنامه مصوبه و آیین نامه های مربوط زیر نظر رئیس جمهور و نظارت عالیه مقام معظم رهبری اداره می شود.
احیا ، حفظ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت طلبی ، زنده نگه داشتن یاد شهیدان و حفظ آثار آنان ، تجلیل و تکریم از خانواده های معظم شهیدان ، جدیت در امور فرهنگی خانواده های شاهد ، خوداتکایی و قانونمند کردن ارایه خدمات به آنان و بسیج امکانات نظام به منظور پراکندن عطر ملکوتی شهادت در جامعه ، محور فعالیت های این نهاد مقدس است. البته سابقه اولیه این نهاد به دوران آغاز قیام امام (ره) به سال 1342، باز می گردد. بعد از قیام خونین پانزده خرداد 1342 گروهی از روحانیون انقلابی و مبارز و افراد نیکوکار به دستور امام (ره) ماموریت یافتند تا به خانواده های شهدا رسیدگی کنند ، که این کار در طول سال های مقاومت و مبارزه ادامه یافت و در سال های57 - 1356، دامنه وسیع تری پیدا کرد. بعد از پیروزی انقلاب ، برای سامان دادن بیشتر به امور شهدا و خانواده های آنان ، با فرمان امام (ره) بنیاد آغاز به کار کرد که با آغاز جنگ تحمیلی و بیشتر شدن تعداد شهیدان ، وظیفه و تکلیف بنیاد شهید سنگین تر شد.
یاران شهدا روایت می کنند:
شهدا ونماز
فصل اول: خاطرات مربوط به وضوی شهیدان
1- شهید مسعود احمدی نسب:
زمستان 52 را فراموش نمیکنم. هوا خیلی سرد و یخبندان بود. رفته بودیم تهران که سری به پدر بزرگش بزنیم. صدای اذان صبح که از مسجد محل به گوش رسید، مسعود احمدی نسب که آن وقت یازده سال داشت برخاست و از آبی که یخ زده بود باری وضو استفاده کرد. پدربزرگ او که شاهد ان صحنه با شکوه بود خوشحال شد و گفت:خدا را شکر که در این روزها میبینم نوههایم مذهبی و اهل نماز و دعا هستند.
***************
2- شهید نادر پشکوهی:
نادر بینهایت به قرائت قرآن علاقه داشت، بخصوص سوره والفجر را زیاد میخواند. که حتماً رابطهای بود بین علاقه او به این سوره و شهادتش درعملیات والفجر 8 اکثر شبها تا نیمه شب بیدار بود و بر سجاده با خدایش را رزاو نیاز میکرد.
یادم میآید نادر همیشه میگفت: شهادت یک انتخاب است، نه یک اتفاق. اذان ظهر بود که پا به دنیا گذاشت و در 22 سال عمرش حافظ اذان و نماز و قرآن بود و در اذان مغرب نیز به فیض عظیم شهادت نایل گشت.
چهل وصیتنامه شهدا
1- شهید حسین بیگلری محل تولد آذربایجان غربی:
«برادران! خدای نکرده نماز را از یاد نبرید تا آنجا که میتوانید خوابتان را کم کنید. درس خوانده و در سنگر مدارس برای حفظ اسلام علم یاد بگیرید و با هم با صمیمیت زندگی کنید و بیشتر مطالعه کنید»
2- شهید کریم اسلامی محل تولد تهران، تاریخ شهادت 1364:
«بر شما باد نماز و نمازهای جمعه و جماعت که با شکوه برگزار گردد. بر شما باد جهاد با اموال و انفس. از غیبت و تهمت و دروغ دوری کنید و بر شما باد امر به معروف و نهی از منکر»
3- شهید اژدر بیهقی تولد استان اصفهان، تاریخ شهادت 1365:
«عمر خود را صرف لذایذ و هوی و هوس نکنید و مشغول تزکیه و خودسازی و جهاد اکبر شوید و مرگ را همیشه در جلو چشمان خود مجسم سازید تا از یاد خدا غافل نگردید.» ادامه مطلب ...
کلام شهدا
جبهه از منظر شهدا
من دست از جهان شسته ام و براى ملاقات خداوند به کربلاى خوزستان آمده ام، خدایا! از تو مىخواهم که، مرا با اصحاب حسین(ع) محشور کنى. آرزو دارم که، بر خاک داغ خوزستان در خون خود بغلطم و به یاد عاشوراى حسینى خود را در قدم مقدسش بیفکنم. شهید حسن پارسا
**********************
آیا کسى به خود اجازه مىدهد که با چشم خود ببیند که جنایت کاران و متجاوزان دست به سوى اسلامش، شرف و کشورش دراز کرده و قصد نابودى آن را داشته باشند و سکوت اختیار کند. من اکنون مىروم که با خدایم ملاقات کنم، مىروم تا آتشى را که در درونم مشتعل شده خاموش نمایم، من هم اکنون به سوى سنگر خالى هم رزمم به سوى لانه با صفاى جبهه و جنگ پرواز مىکنم که دشمن بداند، هیچ وقت سنگرها خالى نمىماند. شهید احمد ولى پور
**********************
على جان، جایت بسیار خالى است. این مکان، مکانى است عرفانى، این جا، جایگاه عاشقان به الّله است. شهید محمدرضا فدوى
**********************
معنویت حاکم بر جبهه ها را حفظ و از رزمندگان مىخواهم که آن معنویت را با خود به پشت جبهه ها بیاورند، تا ایران را سراسر به دانشگاه کربلا مبدل سازیم. شهید پرویز محمدى
ادامه مطلب ...راه کارهای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت
به قلم:مسلم باقری، محسن میری
چکیده
با اوج گیری مبارزات مردم مسلمان ایران در دههی پنجاه جهت آزادی، استقلال و دفاع از دین (بهویژه جریان پیروزی انقلاب اسلامی) و در دوران هشت سالهی دفاع مقدس مردان و زنان بسیاری در صحنههای مبارزه و پیکار به شهادت رسیدند. اخلاق، شیوهی مبارزه، نحوهی شهادت، خصوصیات فردی و شخصیتی ایشان و آثار بهجای مانده اعم از مادی و غیرمادی (معنوی)، مجموعهای ارزشمند را تشکیل میدهد که تحتعنوان «فرهنگ ایثار و شهادت» معرفی شده است.
هدف از ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، ضمن فروزان نگهداشتن این چراغ رهایی بخش، برای هر زمانی است که دشمن خیره سر، آهنگ نابودی دین و ایمان و تعرض به میهن و ناموس نماید؛ اما لازمهی داشتن چنین رویه ای، گسترش سیره و روش زندگی نجات بخش شهیدان و ایثارگران در جامعه است و جنبهی برجستهی آن انجام دادن کارها برای خدا و رهایی از وابستگی و دلبستگی به «ثروت و جاه و مقام و نیز دلبستگی ها و وابستگی های مادی است.»
اما سؤال اساسی اینجاست که چرا ترویج فرهنگ ایثار و شهادت با برخی موانع روبهرو شده است؟ چرا برخی مسؤولین و صاحبان جاه و مقام که موقعیت و مقام خویش را مدیون شهدا هستند، در بسیاری از اوقات دِین خویش را فراموش کرده و شیوه ای سوای شیوه و راه و رسم شهیدان را گزیده اند و به دنیاگرایی و تجملات روی آورده اند؟ و به تبع آن چرا در جامعه و در میان توده مردم نیز سنت شهیدان کمرنگ شده و نگرانی، دوستداران و ارادتمندان شهدا را در این تفکر فرو برده که با «غربت شهیدان» چه کنیم؟ در نتیجه، هدف و سؤال اصلی این است که « شیوهی ترویج فرهنگ شهادت کدام است و چگونه میتوان موانع آن را کاهش داد؟»
ادامه مطلب ...مبانی،آثار و آسیب های فرهنگ جهاد و شهادت از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)
مقالات فرهنگ ایثاروشهادت
چکیده
پیش فرض مقاله پیشرو این است که حضرت امام از جهت تئوری و عمل از پیشتازان
فرهنگ جهاد و شهادت می باشد.این مقاله در پی بررسی مبانی جهان شناسی،انسان
شناسی،فقهی جهاد وشهادت در اندیشه امام از یک سو،تاثیر آن در همبستگی و
نشاط اجتماعی از سوی دیگر و غایت آن از سوی سوم می باشد. و به.جهان شناسی
فرهنگ جهاد، توحیدی« ازاوئی و سوی اوئی» است. مجاهد در سفرچهارم از مراحل
سلوک الی الله است، با انجام تکلیف اجتماعی و تاریخی راه بازگشت بشر به سوی
خدا را باز می کند. فرهنگ جهاد ،از نظر هستی شناختی صعود الی الله ،سیر
راه از ملک به ملکوت از نظر طبیعت به مقام قرب و نیل به «عند ربهم یرزقون
»است ،از انسان شناختی بازگشت به فطرت اصیل واز نظر فقهی انجام تکلیف الهی
است. فطرت اصیل انسان، حق خواه و حقیقت جو است.انسان راه وصول به خیر مطلق
را از طریق فطرت می پیماید . امام خطابات شرعی را به خطابات قانونی و
خطابات شخصی تقسیم می کند .تنجز و فعلیت یافتن دومی مشروط به شرایطی مثل
علم،قدرت است.حدیث رفع قلم شامل این نوع خطاب است ،اما خطابات قانونی به
هیچ شرطی مشروط نیست .همه مکلف به انجام آن هستند و اگر نتوانستند معذورند
نه بدون تکلیف .جهاد در راه خدا از تکالیف نوع دوم است.بنابراین اگر جهاد
واجب باشد و کسانی قادر به انجام آن باشند و حضور پیدا نکنند،مقصر خواهند
بود.مبارزه با ظلم و طاغوت و فساد اجتماعی،سیاسی،اقتصادی و ...داخلی
ومبارزه با تهاجم بیگانگان،مجاهده برای تاسیس حاکمیت الله و اجرای احکام
الهی،تکلیف شرعی هستند نه ایثار اخلاقی.
فرهنگ ایثار و شهادت و مساله امنیت ملی
فرهنگ شهادت طلبی عبارت از وضعیت و شرایطی که طی آن مردم یک کشور بر اساس
میل و علاقه شدید نسبت به باورها، اعتقادات و سرزمین خود اقدام به فداکاری
های بزرگ؛ بذل جان و دست کشیدن از تمام هستی و دارائی خود می نمایند.آنان
با روحیه ای سرشار از شهادت طلبی،ایثار و از خود گذشتگی آمادگی دارند تا با
تمامی تهدیدات نسبت هب حیات فیزیکی،اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی خود مقابله
کنند. نعمیق و تحکیم چنین روحیه ای و گسترش آن در بین آحاد افراد یک سرزمین
عامل مهم و رکن اصلی در تامین و تداوم امنیت ملی آن سرزمین می باشد. بر
این اساس این نوشتار در صدد است تا رابطه این مهم یعنی فرهنگ شهادت طلبی با
مقوله بسیار مهم و حیاتی امنیت ملی را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار
دهد، در این مقاله مباحثی همچون مفاهیم، کلیات و تعاریف مربوط به امنیت ملی
و همچنین خاستگاه اعتقادی شهادت، روحیه و فرهنگ شهادت طلبی و ارتباط آن با
امنیت ملی مطالعه و بررسی می شود که امیدواریم درک روشن و مفیدی از مساله
را ارائه نماید.
"کرامت یک خواب"
تقریباً اوایل سال 72 بود که در خواب دیدم در محور «پیچ انگیز» و شیار «جبلیه» در روی تپه ی ماهورها، شهیدی افتاده که به صورت اسکلت کامل بود و استخوان هایش سفید و براق! شهید لباسی به تن داشت که به کلی پوسیده بود. وقتی شهید را بلند کردم، اول دنبال پلاک شهید گشتم و پلاک را پیدا کردم، بسیار خوانا بود، سپس جیب شهید را باز کردم و یک کارت نارنجی رنگ خاک گرفته از جیب شهید درآوردم. روی کارت را دست کشیدم تا اسم روی کارت مشخص شد، بنام «سید محمدحسین جانبازی» فرزند «سهراب» از استان «فارس» که یک باره از خواب بیدار شدم.
خواب را زیاد جدی نگرفتم ولی در دفترچه ام شماره پلاک و نام شهید را که هنوز به یاد داشتم، یادداشت نمودم. حدود دو هفته بعد به «تفحص» رفتیم، در محور شمال «فکه» با برادران اکیپ مشغول گشتن شدیم.
من دیگر ناامید شده بودم، یک روز دمدم های غروب بود که داشتم از خط برمی گشتم. رفتم روی یک تپه نشستم و به پایین نگاه کردم. چشمم به یک شیار نفررو افتاد. در همین حین چند نفر از بچه ها که درون شیار بودند، فریاد زدند: «شهید! شهید!» و چون مدت ها بود که شهید پیدا نکرده بودیم همگی ناامید بودیم. جلو رفتم، بچه ها، شهید را از کف شیار بیرون آورده بودند، بالای سر شهید رفتم. دیدم شهید کامل و لباسش هم پوسیده است.
احساس کردم، شهید برایم آشناست. وقتی جیب شهید را گشتم، کارت او را درآوردم و با کمال حیرت دیدم روی کارت نوشته شده: «محمدحسین جانبازی»! وقتی شماره پلاک را با شماره پلاکی که در خواب دیده بودم مطابقت دادم، متوجه شدم همان شماره پلاکی است که در خواب دیده بودم، فقط تنها چیزی که برایم عجیب بود نام «سید» بود! من در خواب دیده بودم که روی کارت نوشته: «سید محمدحسین جانبازی» ولی در زمان پیدا شدن شهید فقط نام «محمدحسین جانبازی» فرزند «سهراب» اعزامی از استان «فارس» ذکر شده بود. این جا بود که احساس کردم لقب «سیدی» را بعد از شهادت از مادرش زهرا (س) عاریت گرفته است! و جز این نبود!
ازخاطرات تفحص