یادو خاطره  شهدا

یادو خاطره شهدا

گسترش فرهنگ ایثار و شهادت
یادو خاطره  شهدا

یادو خاطره شهدا

گسترش فرهنگ ایثار و شهادت

عوامل گسترش وانحطاظ فرهنگ ایثار وشهادت با تاکید بر قرآن وسنّت

عوامل رشد وانحطاط فرهنگ ایثارو شهادت با تاکید بر قرآن وسنت -مقالات شهدا


مقالات فرهنگ ایثاروشهادت

عوامل گسترش وانحطاظ فرهنگ ایثار وشهادت با تاکید بر قرآن وسنّت

چکیده مقاله:
ایثار و شهادت ، مفاهیمی ارزشمند در همه ی جوامع بشری هستند . همه ی ملّت ها به فداکاران ، جانبازان و سلحشوران خود به دیده احترام می نگرند ؛ لیکن شیوه های این تقدسگرایی و احترام متفاوت است . درآموزه های اسلامی ، جوهره فرهنگ ایثار و شهادت از خودگذشتگی ، اخلاص و آزادمنشی هوشمندانه و هدفمند است.ترویج و اشاعه ی فرهنگ ایثارو شهادت ، آثار بسیار مثبت اخلاقی ،اعتقادی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی را در بر دارد . این مقاله، عواملی که موجب رشد و انحطاط فرهنگ ایثار و شهادت بوده را با تاکید بر قرآن و روایت جستجو کرده و هریک از عوامل رشد وانحطاط را مورد بررسی قرار داده است. آن گاه پس از بیان عوامل ، راهکارهایی را اشاره می کند که اعتقاد به آن ، این فرهنگ را پویاتر خواهد نمود و تأثیر بسزایی در جامعه ، خصوصاً نسل جوان خواهد داشت. 

 

1-پیش درآمد:

فرهنگ ایثاروشهادت،مجموعه دستاوردهای نظری وفکری است که قابلیت اکتساب داشته و بر اساس موازین الهی و از طریق همسان کردن رفتارها و ارزش ها و هنجارها در جامعه موجب انسجام یک جامعه ولایی می شود و نیز به سبب نوع نگرش، بستری ازکمال و حرکت به سوی قرب الهی را برای افراد مهیا می سازد. این امر، جامعه ولایی را از جوامع دیگر متمایز می سازد ؛ به تعبیر دیگر فرهنگ ایثار و شهاد ت ارزش هایی را مطرح و نهادینه می سازد که در آن افراد یک جامعه به منظور تحقّق خواست ها و اهداف الهی خود بر اساس ارزش های الهی حاضر به جان فشانی و حضور در صحنه های مجاهده می شوند.
دوران هشت سال دفاع مقدس ، به عنوان نقطه عطفی در نمایاندن توان، شجاعت و استعداد بی نظیر جوانمردان و غیرتمندان ایران زمین به شمار می رود ؛ در این دوران جامعه توانست با اتکای بر آموزه های دینی در این آزمون الهی ، پیروزمند ظاهر شود. دستاوردهای دیرین تاریخ ، مبین این واقعیت است که ایثار و شهادت به عنوان کارآمدترین عنصر فرهنگی در تأثیر بر فرآیندها و پدیده های اجتماعی تلقی می شود . اعتلای فکری و معنوی جامعه منوط به مؤلّفه هایی است که در ساختار جامعه، ترسیم وجهت یابی می شوند ودر راستای این هدف ، تأثیر فرهنگ ایثارو شهادت بر حرکت و پویایی، آزادی و آزادگی، تعهد ومسؤلیت و حتّی ارزش های ملی و مذهبی بسیار بارز و برجسته است.

هدف از ترویج فرهنگ ایثار و شهادت ، فروزان نگه داشتن این چراغ رهایی بخش، برای هر زمانی است که دشمنان خیره سر ، قصد و آهنگ نابودی دین و ایمان و تعرّض به میهن و ناموس نمایند ؛ و لیکن لازمه ی تحقّق این هدف مهم ، ترویج و گسترش سیره و روش زندگی رهایی بخش شهدا و ایثارگران است. چنان چه واقعیت وزیبایی درونی و ظاهری فرهنگ ایثاروشهادت با شیوه هایی اثر بخش برای عامه مردم به ویژه نسل جوان به تصویر کشیده شود و در عمق وجود آنانی که، ایثارو شهادت را تجربه نکرده اند،ریشه دواند، می توان شاهد الگوپذیری هرچه بیشتر از این گنجینه گران مایه بود. این مقاله برآن است تا با توجه به آیات و روایات،به این سؤالات پاسخ دهد:عوامل ارتقای فرهنگ ایثار و شهادت کدامند؟ عوامل کاهنده در فرهنگ ایثارگری و شهادت طلبی چه می باشد؟ ما در بررسی عوامل رشد و ارتقاءفرهنگ ایثار و شهادت به روش استقرایی» روش استقرایی : شیوه ای است که درآن بسیاری از قواعد کلی و قابل تعمیم ، از جزء به کل است.« (صفوی ، امان الله ، 1370 ، ص305-306) عمل نموده ایم. این مقاله با روش استقرائی به استخراج عوامل رشد و عوامل انحطاط ای ن فرهنگ پرداخته است.

2- معناشناسی واژگان:

2-1- واژه ایثار: ازریشه ی» اَثَرَ« و باب »افعال« است .و به معنای بذل و گذشت کردن ازحق خود برای دیگران،نفع دیگری یا دیگران را به خود ترجیح دادن است . (انوری، 1381،ج 1ص 675 )در ایثار، خیرخواهی نهفته است ؛ به همین دلیل مقابل خودخواهی است. میل به فایده رسانی و خدمت به دیگران ، جلوه ای از میل به حق است . رفتاری که ازاین محرّک برمی خیزد، به قصد تقرّب و در جهت کمک و خدمت به دیگران ، همراه با از دست دادن نعمت ، فرصت ، عمر و امثال آن است. (فارسی، 1374 ،ج 1ص178 ) همچنین ایثار، از خود گذشتگی و مقدم داشتن دیگران بر خود، از ارزش های متعالی اسلامی است. (دهخدا، 1352 ،ج 5 ص543 ) بنابراین حقیقت ایثار یعنی برتری بخشیدن و مقدم داشتن آن چیزی که فضیلت دارد، است(مصطفوی 1360 ،ص 32)

2-2- واژه ی شهادت: از ریشه »شَهِد «به معنای حضور، مشاهده، معاینه ی ادراک ،گواهی و خبر قاطع است.(فَمنْ شَهِد منْکُم الشَّهرَ فَلْیصمه... بقره 185) ( ابن منظور، 1414 ق،ج 3ص 243)
شهید به کسی گفته می شود که ناظر و شاهد بر اشیاء است . به عبارت دیگر شهید کسی است که شخصی یا چیزی را مشاهده می کند و هم برای کسی یا چیزی و هم علیه آن شهادت می دهد. (راغب اصفهانی، 1375ص268 ) و به عبارتی دیگر؛

شهید کسی است که درگواهی دادن امین است. دراین معنا بیشتربه صورت مشاهده استفاده می شود، شهید کسی است که درراه خدا کشته شده است ( الحسینی الزبیدی ، 1385 ،ج 8ص261)
در برخی از آیات قرآن کریم ، کلمه شهید به معنی» یعنی کشته شده ی در راه خدا« است مانند:
" و من یطعِ اللَّه و الرَّسولَ فَأُولَئک مع الَّذینَ أَنْعم اللَّه علَیهِم منَ النَّبِینَ و الصدیقین و الشهَداء و الصالحینَ و حسنَ أُولَئک رفیقًا " (نساء/69)

بنابراین معنای واژه ی شهید ، از معنای کشته شده ی در راه خدا فراتر می رود و هر کسی که به مقام شهود حقیقت می رسد و به یگانگی و حقّانیت خداوند شهادت می دهد . شهید است اگر چه در جهاد کشته نشود و با مرگ طبیعی از دنیا برود (کرمانی، 1381 ص12)

3-2-فرهنگ: واژه ی فرهنگ ازدوجزء ترکیب شده است (فر) و (هنگ) " فر" به دو معنی است: اگر به عنوان یک واژه ی مستقل باشد به معنی نیروی معنوی ، شکوه ، عظمت، درخشندگی و جلال است ولی اگر به عنوان یک پسوند باشد ، در این صورت به معنی جلو ، بالا ، و پیش و بیرون است.
«فر»در ترکیب کلمه فرهنگ، پیشوند (هنگ)ازریشه اوستایی( تنگ)thang به معنای کشیدن و فرهیختن (ادب آموختن) می باشد. همچنین به معنی فرهنچ است، که همان علم و دانش و ادب است. (تبریزی 1362 ،ج 3ص 1418 ) واژه فرهنگ علاوه برعلم و دانش، معرفت، ادب، تعلیم و تربیت، آثارعلمی و ادبی یک قوم یا ملت است (عمید، 1365 ،ج 3ص 1837)

فرهنگ خاص انسان است و این نکته که تنها انسان دارای فرهنگ است ، مورد تأیید همگان است. با این نگاه «فرهنگ مجموع روشها ، آداب و رسوم ، ارزش های یک اجتماع معین که متضمن نظام اقتصادی اجتماعی، ساخت سیاسی، علم ، دین، تربیت ،هنر و سرگرمی هاست» ( مشیری، 1369 ص 766 )
3-عوامل رشد:

علاوه براین که در آموزه های دینی تلاش می گردد تا ریشه ها و موانع ایثار و شهادت را خشکانده و به جای آن حب الهی وایمان و اعتقاد به خدا و روز رستاخیز ،جایگزین گردد، عواملی وجود دارند که بستررا برای ایثاروازخود گذشتگی فراهم می سازد. این عوامل عمدتاً اعتقادی یا فرهنگی می باشند.
3-1-اعتقادی:

3-1-1-اصل قداست عدالت و تنفّر از ستم

در تعالیم قرآن وسنّت ، عدالت امر مقدسی است و ظلم و ستم از امور چیز زشت و ناخوشایند. این آموزه ها و تعالیم به گونه ای است که اگر عدالت (آرمان نهایی همه ی انبیاء) به خطر افتد و ظلم وستم جایگزین آن شود ، احساسات فطری و پاک انسان ها ،علیه ظلم و به نفع عدالت برخاسته خواهد شد .(ربیع نتاج ، 1386ص 100) برای اثبات مدعا نمونه هایی ازاین آموزه ها بیان می شود»: لَقَد أَرسلْنَا رسلَنَا بِالْبینَات و أَنزَلْنَا معهم الْکتَاب والْمیزَانَ لیقُوم النَّاس بِالْقسط «(ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، وبا ) آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند)(حدید/25 ) از این آیه استفاده می شود که هدف از ارسال پیامبران و انزال کتاب های آسمانی، اقامة عدل و قسط به وسیله ی مردم است.در آیه ی دیگر ، خداوند ما را به اجرای عدالت و احسان به بندگان دستور داده است:«إِنَّ اللَّه یأْمرُ بِالْعدلِ و الْإحسنِ و إِیتَاء ذی الْقُرْبی و ینْهی عنِ الْفَحشَاء و الْمنکَرِ و الْبغْیِ یعظُکُم لَعلَّکُم تَذَکَّرُونَ» ( خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می دهد و ازفحشا و منکر و ستم، نهی می کند خداوند به شما اندرز می دهد، شاید متذکّر شوید) ( نحل/90)

3-1-2-اصل وجوب دفاع و وجوب جهاد با ظالمان

در نظام پرورشی مبتنی بر فرهنگ اسلام که هدف غایی خلقت انسان ،عبادت و نیل به مقام عبودیت(به استناد آیه: وما خَلَقْت الجِنَّ والْانس إِلَّا لیعبدون" ذاریات/56 ") است ،ایثاروجهاد وشهادت دارای جایگاه رفیع و قابل تأمل است( باقری ، 1368 ص 64)

جهاد با دشمن،یکی از فروع دین مقّدس اسلام است و با فرمان امام واجب می شود و زمانی که بلاد مسلمین یا مرزهای آن مورد هجوم قرار گیرد، برمسلمانان ،واجب است که از آن به هر وسیله ای که ممکن است با بذل جان و مال خویش دفاع نمایند .این دفاع مشروط به اذن امام معصوم یا نایب خاص و عام او نیست . (خمینی، 1368 ص 327) درقرآن مجید بارها فرمان جهاد ومقاتله با دشمن صادر شده است.

3-1-3-اصل ارزش دادن به شهید و شهادت

علاوه بر مطالب ذکر شده که حس ایثار و از خود گذشتگی را در انسان تقویت می کند ، باور داشتن امور ذیل که در ارزش شهید و شهادت است ، انسان را مشتاق کشته شدن در راه خدا می سازد و آن را همانند اولیای الهی در دعای خویش از خدا می طلبد . چرا که:

شهیدان زنده و غرق در نعمت خدایند.

ابن مسعود از پیامبر اکرم 6 نقل می کند که خداوند به ارواح شهیدان احد خطاب کرد و از آنها پرسید: چه آرزویی دارید؟ آنها گفتند: پروردگارا! ما بالاتر از این چه آرزویی می توانیم داشته باشیم که غرق نعمتهای جاویدان توایم و در سایه عرش تو مسکن داریم ، تنها تقاضای ما این است که بار دیگر به جهان برگردیم و مجدداً در راه تو شهید شویم، خداوند فرمود: فرمان تخلّف ناپذیر من این است که کسی دوباره به دنیا بازنگردد ، عرض کردند: حالا که چنین است تقاضای ما این است که سلام ما را به پیامبر 6 برسانی و به بازماندگان مان ، حال ما را بگویی و از وضع ما به آن ها بشارت دهی که هیچ گونه نگران نباشند در این هنگام آیات ذیل نازل شد(سیوطی، 1404 ه،ج96:2)

"و لا تَحسبنَّ الَّذینَ قُتلُوا فی سبِیلِ اللَّه أَمواتاً بلْ أَحیاء عنْد ربهِم یرْزقُونَ فَرِحینَ بِما آتاهم اللَّه منْ فَضْله و یستَبشرُونَ بِالَّذینَ لَم یلْحقُوا بِهِم منْ خَلْفهِم أَلاَّ خَوف علَیهِم و لا هم یحزَنُونَ * یستَبشرُونَ بِنعمةٍ منَ اللَّه و فَضْلٍ و أَنَّ اللَّه لا یضیع أَجرَ الْمؤْمنینَ"

امام علی بن موسی الرضا 7از امیر مؤمنان علی 7چنین نقل می کند که هنگامی که حضرت، مشغول خطبه بود و مردم را تشویق به جهاد می کرد، جوانی برخاست و عرض کرد: ای امیر مؤمنان! فضیلت جنگ جویان در راه خدا را برای من تشریح کن امام در پاسخ فرمود: من بر مرکب پیغمبر 6و پشت سر آن حضرت سوار بودم و ازغزوه ذات السلاسل برم یگشتیم همین سؤالی را که تو از من نمودی من از پیامبر 6کردم.پیامبر 6فرمود: هنگامی که جنگجویان، تصمیم بر شرکت در میدان جهاد می گیرند خداوند آزادی از آتش دوزخ را برای آنها مقرّر می دارد.و هنگامی که سلاح بر می دارند و آماده میدان می شوند فرشتگان به وجود آنها افتخارمی کنند وهنگامی که همسرو فرزندوبستگان آنهابا آنها خداحافظی می کنند،از گناهان خود خارج می شوند. ازاین موقع آنها هیچ کاری نمی کنند مگر اینکه پاداش آن، مضاعف می گردد و دربرابرهر روز پاداش عبادت هزار عابد برای آنها نوشته می شود ...

و هنگامی که با دشمنان روبرو می شوند ، مردم جهان ، نمی توانند میزان ثواب آن ها را درک کنند.و هنگامی که گام به میدان برای نبرد بگذارند و نیز هها و تیرها رد و بدل شود ، و جنگ تن به تن شروع گردد ، فرشتگان با پر و بال خود اطراف آنها را می گیرند و از خدا تقاضا می کنند که در میدان ، ثابت قدم باشند ، در این هنگام منادی صدا می زند: »الجنة تحت ظلال السیوف« » بهشت در سایه شمشیرها است « دراین هنگام ضربات دشمن بر پیکر شهید ، ساده تر و گواراتر از نوشیدن آب خنک در روز گرم تابستان است وهنگامی که شهید ازمرکب فرو می غلطد، هنوز به زمین نرسیده ، حوریان بهشتی به استقبال او می شتابند و نعمت های بزرگ معنوی و مادی که خدا برای او فراهم ساخته است ، برای او شرح می دهند.و هنگامی که شهید به روی زمین قرار می گیرد، زمین می گوید: آفرین بر روح پاکیزه ای که از بدن پاکیزه پرواز می کند ، بشارت باد برتو: « انّ لک ما لا عین رأت و لا اذن سمعت و لا خطرعلی قلب بشر»(نعمت هایی در انتظار تو است که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر قلب هیچ انسانی خطور نکرده است ) وخداوند می فرماید: من سرپرست بازماندگان اویم، هرکس آنها را خشنود کند مرا خشنود کرده است و هرکس آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است . (ابوالفتوح رازی، 1408 ،ج 5 ص 158)

3-2-فرهنگی

3-2-1-نمایه سازی وصایای شهدا

وصیت نامه از سنّت های مؤکّد در فرهنگ اسلامی ماست و در جریان دفاع مقّدس وصیت نامه ها ازعرف عادی خارج شده و تغییرات محتوایی یافتند . به طوری که رزمندگان اسلام دروصیت نامه های خود به اعتقادات و آرمانها، ارزشها و انگیزه های و مسائل مهم اجتماعی و سیاسی و دینی توجه می نمودند .
وصیت نامه از جمله آثار به جای مانده از شهدای انقلاب اسلامی است که در نوع خود بی نظیر و حاوی اطّلاعات بسیار ارزشمندی بوده است. یکی از مسائل بسیار مهمی که در خصوص این آثار باید مورد توجه قرار گیرد مسئله دسترسی و اشاعه اطّلاعات آن ها در سطح وسیع است که این دسترسی با توجه به انبوه اطّلاعات و مدارک جزازطریق نمایه سازی میسر نخواهد بود .نمایه سازی فرآیند تعیین و توصیف محتوایی مدرک در قالب کلید واژه های موضوعی متناسب و مرتبط است به نحوی که کلید واژه ها بیان کننده محتوا و موضوع مدرک باشند. در این فرآیند مفاهیم از مدرک استخراج شده و در قالب عناصر زبان نمایه سازی ارائه گردد.

2-3-2-موزه شهداء

موزه در حقیقت بازتاب کلیه فعالیتهای انسان از محیط طبیعی و فرهنگی اوست .در همه تمدن ها از عقب افتاده ترین تا پیشرفته ترین آنها ، اشیاء ، مواد ، نمونه های زیبا، گرانبها، کمیاب وعجیب را جمع آوری می نمایند . هم چنین میراث های فرهنگی و ذخایر طبیعی در محلی انباشته و جهت استفاده ی عموم مهیا می گردند. نقش حیاتی موزه در جوامع بشری، نقشی بدیع، ماندگار و مروج ناب ترین پدیده های فرهنگی است . موزه ها از معدود مراکز حافظ یادگاران نسل گذشته و در حقیقت فرزندان هنر و تاریخ هستند . هر یک از اشیاء در عین بی زبانی به هزار زبان سخن می گویند زیرا اسناد معتبری ازهنر، فرهنگ وتاریخ را ارائه می دهند. (پهلوان،1387 ص7)خداوند درقرآن درباره ی اهمیت زنده نگه داشتن یاد اصحاب کهف چنین می فرمایند:«وکَذلک أَعثَرْنا علَیهِم لیعلَموا أَنَّ وعد اللَّه حقٌّ و أَنَّ الساعةَ لاریب فیها إِذْ یتَنازعونَ بینَهم أَمرَهم فَقالُوا ابنُوا علَی هِم بنْیاناً ربهم أَعلَم بِهِم قالَ الَّذینَ غَلَبوا علی أَمرِهم لَنَتَّخذَنَّ علَیهِم مسجِداً» این چنین مردم را متوجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (درمورد رستاخیز) حق است و در پایان جهان و قیام قیامت شکّی نیست! درآن هنگام که میان خود درباره ی کارخویش نزاع داشتند، گروهی می گفتند:«بنایی برآنان بسازید (تا برای همیشه از نظر پنهان شوند ! واز آنها سخن نگویید) که پروردگارشان از وضع آنها آگاه تر است»! ولی آن ها که رازشان آگاهی یافتند(وآن را دلیلی بر رستاخیزدیدند) گفتند: «ما مسجدی درکنار (مدفن) آنها می سازیم(تا خاطره آنان فراموش نشود )(کاشانی، 1336 ،ج 5ص323)

یک موزه با مجموعه ای که در خود اندوخته است بیش ازهرچیز مبین گذشته »دفاع مقدس« است.
آثار به جای مانده از شهدا ،آثاری واجد ارزشهای تاریخی و فرهنگی و وجود یک رابطه خویشاوندی و هویتی ما بین هر چیزی با دوره ایخاص از تاریخ یک ملّت یا تمدن که به نوعی روایت گر کیفیت بخشی ازآن عهد،چگونگی زندگی، رویدادی خاص، نوعی تفکّر و در مجموع ، ساختارهای تاریخی و فرهنگی و اجتماعی یک دوران برخوردار کرد.مصداق کلّیت های فوق در آثار و اشیاء بر جای مانده از ایام انقلاب ، سالیان دفاع مقدس و در رأس آن میراث شهداء نیز قابل بحث و بررسی است.

در واقع هویت و شخصیت این آثار مرهون وابستگی آنان به زمانی است که در آن ، مکانی ویژه برای فردی خاص، رویدای منحصر به فرد رخ داده است و آن مفهوم شهادت و یا عروج است . این آثار با توجه به ارزش سندی خود و متّصل به اشخاص و مکان ها و لحظاتی که بخش مهمی از تاریخ یک ملّت رقم زده اند دارای هویت گردیده ، از شکل» جنس « به یک» اثر« تبدیل می شود.

موزه ی شهداء می تواند یکی ازگنجینه های ارزشمندی باشد تا به وسیله آن به تداوم و استمرار یاد و نام شهیدان پرداخت.

3-2-3-تقویت فعالیتهای فرهنگی مساجد

مساجد از بدو تأسیس علاوه بر این که جایگاه عبادت و محل ادای فرائض دینی مسلمانان بود، به عنوان یک کانون فراگیر، مرکز تمام فعالیت های آموزشی، سیاسی و اجتماعی آنان نیز به شمار می آمد . اما هیچ یک از معابد موجود آن زمان ازچنین عملکردهایی برخوردارنبود .اسلام برحضورمسلمانان درمسجد و مشارکت در امور تأکید فراوانی دارد و آیات قرآن و احادیث منقول در دین بیانگر وجود رابطه بین حضور درمسجد و روحیه ایثارگری و شهادت طلبی و گرایش به ارزش های اسلامی است . هر امری که خالص و درجهت رضایت و تقرّب به خداوند باشد ، نوعی عبادت و بندگی محسوب می شود. اعتقاد به وحدانیت خداوند و نفی هرگونه شرک موجب تقرّب روح به خداوند است. به خاطر همین پیوستگی هاست که مسجد محل سجده در برابر خدا - محراب خواهد داشت و فرد با سجده دربرابر عظمت الهی ، به جنگ با شیاطین درونی و بیرونی می رود و مسجد ، مشهد خونین بهترین بندگان خدا می شود. در مسجد ، تمام امور عبادی ، اعم از ، تعلیم دروس قرآنی ،و سیاست گزاری ، تجهیز مجاهدان اسلا م ، سازماندهی و تدارک جنگ ، قضاوت ، و... برگزار می شود .نماز که از فرایض مسلمانان است ، به جماعت برگزار می شود.لذا مسجد به وسعت یک مکتب جامع ، رسالت جهانی می یابد و به مرتبه خانه خدا در روی زمین می رسد ».ان بیوتی فی الارض المساجد.« (میزبانی، 1380 ص 16 )اما نقش اساسی مسجد که همان ساختن یک انسان ایثارگر و شهادت طلب است که در طول هشت سال دفاع مقدس به خوبی دیده شده است و دشمنان به دنبال انزوا کشیدن این پایگاه بزرگ اجتماعی مسلمانان هستند . طوری که دکتر حیدر علی کرمن ، استاد اعظم فراماسونری در نشریه داخلی «محفل وحدت » به اهمیت مسجد و این سدی که در برابر توطئه های آن هاست ، اشاره می کند:«صدای اذان که از ردیف مسجد بلند می شود مگر غیر از صدای الصلوه است که می گوید من زنده ام و نمرده ام و نخواهم مرد ؛ این بانگ تخدیر کننده ی افکار و اذهان روشنفکران ، برای ما به منزله فریادی است که روشنگری ما را به یاد آوری و اخطار می کند».(مبانی فراماسونری، 1376 ص 196)

3-2-4-زنده نگه داشتن فرهنگ عاشورا

مهم ترین عامل در اشاعه و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت ، توجه به اعتقادات مردم و پروراندن باورهای دینی در آنهاست . ارکان اصلی دین ما توحید و معاد می باشد و نبوت نیز برای نشان دادن راه تربیت آدمی برای شناخت خدا و رسیدن به مقصد و معاد است .روزعاشورا، روزحماسه، شجاعت،دلاوری،ابتلا و آزمایش بزرگ الهی، روز فداکاری وعزّت است.ازآن جایی که امام حسین 7درقیام عاشورا توانست فرهنگ ایثار و شهادت طلبی را زنده کند و رنگ جاودانه زند که تا قیامت ، هرآزادی خواهی با یاد حماسه عاشورا در خط خون و قیام وعزّت و اقتدار فریاد می زند:

الْموت اولی منْ رکوبِ الْعارِ والْعار اولی منْ دخولِ النّارِ

مرگ ، بهتر از پذیرفتن ننگ است وشکست ظاهری ، بهتر از ورود در آتش است .این فرهنگ نقش به سزایی بر روی جوانان ما دارد .چرا که منطق امام 7زنده ماندن شریعت الهی است.ارزش و اعتباروعظمت شخصیت امام حسین 7و نهضت آن بزرگوار ،امروزه همه را تحت تأثیر قرار داده ، به طوری که بیشتر توجه ها و اندیشه های حق طلبان و آزادی خواهان را ازهرمسلک و عقیدهای به خود معطوف کرده تا آن جا که مهاتما گاندی از رهبران آزاد اندیش جهان در خصوص اهداف خود برای پیروزی کشورهندوستان می گوید:« من زندگی امام حسین 7آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروزگردد،بایستی از سرمشق امام حسین 7پیروی کند»(هاشمی نژاد، 382:1386) هم چنین اقبال لاهوری استقلال و نجات پاکستان را مرهون قیام عاشورا دانسته است و دراین باره چنین سروده است:

رمز قرآن از حسین آموختیم ****** زآتش او شعله ها افروختیم

تا قیامت قطع استبداد کرد ****** موج خون او چمن ایجاد کرد

خون او تفسیر این اسرار کرد****** ملّت خوابیده را بیدار کرد

(بهشتی ، 1382 ص 33)

علائلی از اندیشمندان اهل تسنّن در خصوص امتیازات تشیع نسبت به تسنّن می گوید : شیعه هر سال خاطره ی عاشورا را به منظورهای تربیتی و دینی تجدید می کند و این زنده یادی است بسیار مهم و سازنده که با نمایش جانبازی ها ی دلاوران کربلا،روح شهامت وفداکاری به انسان ها می دهد وآنها را برضد قدرتهای ستمگر بسیج می کند ، از این رو ما معتقدیم که فقط با آموزش و پیگیری نهضت حسین 7 است که می توانیم درراه مبارزه با استعمارگران غرب و شرق و حکومت های دست نشانده آنان موفّق گردیم(فرحی1386 ص 531)

4-عوامل انحطاط به طورکلی هرزمینه و پدیده ای که بسترخود محوری و خودخواهی را گسترش دهد و توجه به فردیت انسان را گسترش دهد، درنقطه مقابل با فرهنگ ایثارو شهادت است.
4-1-عدم ایمان به خدا

یکی از موانع ایثار، نداشتن ایمان به خدا است. کسی که به جهان بینی مادی اعتقاد دارد و زندگی را فقط در همین دنیا می داند، ایدئولوژی و رفتار خاص مطابق با جهان بینی بر می گزیند.بدیهی است که جهان بینی مادی ، درس ایثار و از خود گذشتگی به انسان نداده و ایثاررا مساوی با جنون ودیوانگی وانتحار می داند. قرآن دقیقاً موضوع را بیان کرده است و ایمان نداشتن به خدا و عدم درک زندگی اخروی را سبب فرار ازجبهه و جنگ و سستی درمقاومت و پایداری می داند و می فرماید:

«یأَیهَا النَّبی حرِّضِ الْمؤْمنینَ علی الْقتَالِ إِن یکُن منکُم عشْرُونَ صبرُِونَ یغْلبواْ ماْئَتَین وإِن یکُن منکُم ماْئَةٌ یغْلبواْ أَلْفًا منَ الَّذینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهم قَوم لَّا یفْقَهونَ» ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ(با دشمن) تشویق کن! هر گاه بیست نفر با استقامت از شما باشند ، بر دویست نفر غلبه می کنند و اگر صد نفر باشند ، بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند ، پیروز می گردند چرا که آنها گروهی هستند که نمی فهمند. ( انفال/65)
در جنگ ، جنگ جویان و رزمندگان هر اندازه آمادگی داشته باشند باز قبل از شروع به جنگ باید آنها را از نظر روحی تقویت کرد، و این در برنامه تمام ارتش های آگاه جهان گنجانیده شده است که فرماندهان و افسران سپاه قبل از حرکت به سوی میدان جنگ و یا درمیدان قبل از آغاز حمله با ذکر مطالب مناسبی روحیه جنگی آنان را تقویت می کنند و از خطر شکست بر حذر می دارند.منتها دامنه این تشویق و تحریض در مکتب های مادی و مشابه آن محدود است ، ولی در مکتبهای آسمانی بسیار گسترده تر است ، توجه به فرمان پروردگار، و تأثیر ایمان به خدا ، و یادآوری مقام شهدای راه حق ، فضیلت و پادا شهای بی حسابی که در انتظار آن ها است وافتخارها و مواهب معنوی که درپیروزی بر دشمن در صحنه جهاد وجود دارد ، بهترین وسیله برای تشویق و تحریک روح سلحشوری و استقامت و پایمردی در سرباز ان می باشد ، در جنگ های اسلامی گاهی تلاوت چند آیه از قرآن مجید آن چنان سربازان مجاهد را آماده می ساخت که سر از پا نمی شناختند و یکپارچه عشق و شوروهیجان می شدند.پس معلوم می شود بی ایمانی به خدا،روحیه ی ایثار را درانسان سست می کند و برعکس ایمان به خدا، این روحیه را درانسان پرورش می دهد و برای همین است که نخست ، دعوت به توحید و ایمان به آخرت سر لوحهی دعوت انبیای الهی قرار می گیرد

4-2-تحریف واقعیتها و ارزشها:

تحریف، کنشی ارادی و آگاهانه برای منحرف کردن و کج کردن یک چیز از مسیر ومجرای اصلی آن است. خداوند می فرماید: «و منَ النَّاسِ من یعبد اللَّه علی حرْف فَإِنْ أَصابه خَیرٌْ اطْمأَنَّ بِه و إِنْ أَصابتْه فتْنَةٌ انقَلَب علی وجهِه»بعضی ازمردم خدا را تنها با زبان می پرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است) همین که (دنیا به آنها روکند ونفع و) خیری به آنان برسد،حالت اطمینان پیدا می کنند اما اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد ، دگرگون می شوند(و به کفر رو می آورند) ( حج/11)

زمخشری در تفسیر این آیه می گوید»: یعنی اینان خود را در گناه دین جای دهند نه در وسط و قلب آن ؛ و این مثل است که بازگو می کند اینان در دینشان همواره با نگرانی واضطراب به سرمی برند نه درسکون و آرامش ؛ مثل کسی که در کناره لشگر جای می گزیند تا اگر بوی پیروزی وغنیمت به مشامش خورد آرام گیرد وسکون یابد ودرغیر این صورت بگریزد.« ( زمخشری،1974 ،ج 146:3)

حادثه کربلا که نقطه اوج ایثار و شهادت است و برای مردم یک حادثه ی بزرگ اجتماعی است این حادثه در تربیت ما ، در خلق و خوی ما اثر دارد ، حادثه ای است خود به خود ، بدون اینکه هیچ قدرتی مردم ما را مجبور کرده باشد ، لحظات بی شماری برای شنیدن و استماع قضایای مربوط به آن صرف می کنیم . اما در نقل و بازگو کردن حادثه عاشورا ما هزاران تحریف وارد کرده ایم و این تحریف ها در جهت پایین آوردن ومسخ کردن قضیه بوده است .از تحریفات لفظی می توان به حادثه کربلا اشاره نمود که لیلا در کاروان اهل بیت امام حسین حضور داشت و یا عروسی قاسم بن الحسن و کشته شدن هزاران نفر توسط حضرت ابولفضل و امام حسین و از تحریفات معنوی آن به این صورت است که این حادثه یک حادثه استثنایی بود که امام حسین فدای گناهان امت شد و قیام او کفّاره ی عمل بد دیگران قلمداد کردند تا گناهکاران ازعذاب بیمه شوند شبیه فلسفه ای که مسیحیان در خصوص مصلوب شدن حضرت عیسی به آن اعتقاد دارند( مطهری، 1380 ،ج 1 ص68)

4-3-عجب

یکی از عوامل مهم انحطاط فرهنگ ایثار و شهادت، عجب است که آثارمنفی زیادی در پی دارد.عجب، یکی از رذایل اخلاقی است که انسان در خویش حالت بزرگی احساس میکند.در آیات و روایات آمده که هرگاه انسان از خودش خشنود گردد یا از عملش شادمان گردد یا به نعمتهای وجودی و کمالات نفسانی اش بنازد و ببالد، به دام عجب گرفتار آمده است.حضرت علی در نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر چنین فرمود: «إِیاک و الْإِعجاب بِنَفْسک و الثِّقَةَ بِما یعجِبک منْها و ح ب الْإِطْرَاء فَإِنَّ ذَلک منْ أَوثَقِ فُرَصِ الشَّیطَانِ فی نَفْسه لیمحقَ ما یکُونُ منْ إِحسانِ الْمحسنینَ» ( نهج البلاغه،نامه 53)زنهار از خودپسندی و زنهار از تکیه کردن به آنچه که تو را به خودپسندی می کشاند و زنهاراز شیفتگی به مدح و ستایش زیرا اینها ازمناسبترین فرصتهای شیطان است تا نیکی نیکوکاران را بر باد دهد. خداوند در قرآن خودستایی را مذموم دانسته وآیاتی که درآنها به تعبیر«کُلَّ مخْتالٍ فَخُور» اشاره شده است نیز در بردارنده ی مفهوم نکوهش وٍخودپسندی و خودستایی می باشند. دامنه ی عجب گسترده است و افکار و گفتار و کردار شخص را در بر می گیرد.عجب، ریشه و منشاء و اسبابی دارد که عبارتند از: عدم شناخت خویش و جهل، عبادات،اعمال نیکو و صالح ، علم و دانایی، قدرت و زیبایی و...)

4-4-تکبر

یکی دیگر از رذایل و ضد ارزشهای اخلاقی کبر است و آن حالتی است از حالات نفسانی که انسان احساس ترفیع و بزرگی ، راحتی و تکیه و اعتماد بر خود می کند.

خود را برتر از دیگران می پندارد و دیگران را کوچک. امام صادق (ع) فرمود:« اَلْکبرُ أن تَغمص النّاس و تُسفِّه الحقَّ» (کلینی، 1365 ج 2ص 215 ) (کبر آن است که مردم را کوچک شمرده(و تحقیر کنی) و حق را نادیده بگیری( و مورد توجه قرار ندهی ویا آنرا سفاهت و جهل تلقّی کنی)این بیماری بر اثر خود بزرگ بینی و نیز به علّت ضعف نفس و احساس حقارت در آدمی ایجاد می شود. همچنان که امام صادق (ع) می فرمایند :«ما منْ أَحد یتیه إِلَّا منْ ذلَّةٍ یجِدها فی نَفْسه»(هیچ کس تکبر نمی ورزد مگر به خاطر ذلّتی که در خود می بیند).(مجلسی، 1404 ،ج 70 ص 225 ) لذا از کبر به عنوان بزرگ ترین خصلت رذیله و خبیثه نام می برند که از جمله بیماریهای بسیارخطرناک روحی به شمارمی رود و اگردرمان نشود، منشاء پیدایش گناهان بزرگتر دیگر خواهد شد که دنیا و آخرت انسان را به نابودی خواهد کشاند.

کبر دارای سه مرتبه است: تکبر برخدای متعال و اوامر الهی ، تکبر بر پیامبران و امامان ، تکبر بر مردم
4-5-حس اسطوره سازی و قهرمان سازی خیالی(غلو)

«غُلُو» بروزن فعول، مصدرفعل»غلی یغلو«و به معنای افراط،ارتفاع ، بالا رفتن و تجاوز ازحد وحدود هر چیز می باشد. لذا وقتی قیمت چیزی از حد معمول خود بالاتر می رود ، به آن »غال« به معنای (گران) می گویند. چنان که درباره ی مایعات هر گاه به ، جوشش آیند و در حد خود نگنجند ،می گویند:غَلَیان کرده است .بنابراین ،هرگاه این کلمه در مورد معتقدات دینی و مذهبی به کار رود ، به این معناست که انسان چیزی را که به آن اعتقاد دارد ، از حد خود بسیار فراتر برده است.

خدا در قرآن درباره ی مسیحیان که پیامبر خود ، حضرت عیسی (ع) را از حد فراتر برده ، او را پسر خدا دانستند و قائل به خدایان سه گانه ؛ یعنی پدر ، پسر و روح القدس شدند فرمود »: یأَهلَ الْکتَابِ لَا تَغْلُواْ فیِ دینکُم و لَا تَقُولُواْ علی اللَّه إِلَّا الْحق إِنَّما الْمسیح عیسی ابنُ مرْیم رسولُ اللَّه و کَلمتُه أَلْقَاها إِلی مرْیم وروح منْه فَامنُواْ بِاللَّه و رسله و لَا تَقُولُواْ ثَلَاثَةٌ انتَهواْ خَیرًْا لَّکُم إِنَّما اللَّه إِلَاه واحد سبحانَه أَن یکُونَ لَه ولَد لَّه ما فیِ السماوات و ما فیِ الْأَرضِ و کَفَی بِاللَّه وکیلًا ( نساء171)

پیامبر (ص) درباره پرهیز ازغلو در دین می فرمایند»: ایاکم والغلو فی الدین ، فانّما هلک من کان قبلکم بالغلو فی الدین« (بپرهیزید ازغلو - زیاده روی- دردین خود؛ زیرا آنان که قبل ازشما بودند به علّت غلو دردین خود،نابود شدند) (حنبل، بی تا، ج 1ص 215)

یکی از احساساتی که در انسان هست،عشق و دوست داشتن شدید فرد یا جمع بدون آلایش و بی نظر نفع پرستی .انسان به عشقی مطلق، پاک و مقدس نیاز دارد ، اما وقتی که می بیند همه ی عشق ها، آلودگی، هوس و خودخواهی دارند، نیاز او برآورده نمی شود . می بیند که آن طور که می خواهد نیست ، پس چه باید بکند ؟ رب النّوع عشق می سازد، یک احساس ، یک فکر، شخصیت و تجسم خارجی پیدا می کند، می شود یک بت ، یک رب النّوع و یک شبه خیالی . انسان احتیاج دارد که در طول تاریخ جامعه انسانی ، کسی را ببیند که در حد اعلی و مطلق ، فداکاری دارد، یعنی، وقتی پای نفع دیگران می رسد و عشق و محبت و دوستی به جامعه و مردم و خودش و انسانیت مطرح می شود ، دیگر خودش نباشد همه ی منافع و مصالح خود را زیر پا بگذارد و خودش را به سادگی فدای دیگران کند، می بیند کسی نیست اساطیر می سازد.اساطیر عبارت است از تاریخ ، آن چنان که باید باشد ،اما نیست.اساطیر، مجموعه ای است از نمونه های عالی احساس و تقدس.نمونه های عالی هر زیبایی اعم از مادی و معنوی در هر سرزمینی وجود دارد.در هر یک از فرهنگ ها و مذهب ها ، نمونه ی انسانهایی که منبع خیر و برکت و محبت و عشق به دیگران هستند ، ساخته می شود.انسان همواره برای جبران کمبودی که در این عالم احساس کرده دست به ساختن، خلق و دست به آفرینش زده ، اساطیری ساخته و با آنها تلخی زیستن در این عالم تنگ و عبث را در خود تخفیف داده است.

اصولاً انسان برای زیستنش نیاز به پرستش نمونه اعلی و متعالی و مطلق و پاک دارد ولو واقعیت هم نداشته باشد. اما نمونه های خیالی و اسطوره های تاریخی . آنها که در حد اعلای انسانیت ، تقدس و زیبایی هستند ، همواره موجب اصلاح و تلطیف روح می شوند.امروزه با فیلم ،رمان وتئاتر اسطوره را به تصویر و قلم می کشند .اگر فرهنگ و قهرمانان ایثار و شهادت از قابلیت تبعیت و الگو دهی خارج شوند(هر چند بسیار مقدس متعالی) ، دیگر کاربردی برای تشنگان حقیقت نخواهند داشت. در بعضی از فیلم ها و یا داستان هایی که درباره ی دفاع مقدس ساخته می شود،این قضیه کاملاً به چشم می خورد که یکی دو نفر ازرزمندگان با ده ها و بلکه صدها نفر از بعثیان درگیر می شوند و بدون کوچکترین آسیبی ، همه ی آنها را از بین می برند ! این صحنه هرچند جالب ، مهیج و جذّاب است ، به سبب غیر واقعی بودن ممکن است ما را دچار اشتباه خود بزرگ بینی و دل زدگی کند تا آنجا که کلیه ی رشادت ها و ایثارگری های واقعی آن عزیزان ممکن است زیر پرده ی ابهام قرار گیرد و در نهایت اعتماد ما را از آن ها سلب نماید( احمدی، 1387 ص 58)

حاصل سخن آن که :مهم ترین عوامل انحطاط فرهنگ ایثار و شهادت ،آسیب های اعتقادی و فرهنگی و اقتصادی است .دنیا محوری و بی ایمانی به خدا و آخرت موجب تزلزل پایه های ایثار می شود .بنابراین وظیفه ی همگان است ، تا با تأسی از اولیای الهی بنیان های ایمان به خدا و روز قیامت را در وجود خود مستحکم تر نمایند. با توجه به این که در ملل دیگر برای ایثارگران و قربانیان جنگی و بازماندگان آنان ارزش خاصی قایل هستند در کشور ما نیز لازم است تا به امور ایثارگران توجه منطقی صورت پذیرد البته ضروری است مروجان فرهنگ ایثار و شهادت خود مرد عمل باشند و از غلو بپرهیزند،که پیامدهای سویی به دنبال خواهد داشت.ونیز به روز کردن برنامه های فرهنگی مراکز علمی و دینی برای آشنایی هر چه بیشتر نسل سوم انقلاب با فرهنگ ایثار و شهادت از اموری است که باید سرلوحه موضوعات فرهنگیجامعه قرار گیرد.

منابع
-قرآن مجید (ترجمه محمد مهدی فولادوند.)

-نهج البلاغه ،ترجمه ی محمد دشتی ، 1381 ش ، انتشارات لاهیجی ، قم.

-ابن منظور، محمدبن مکرّم ، 1414 ق ، لسان العرب ، چاپ سوم ، دارالصادر، بیروت.

-ابوالفتوح رازی ، حسین بن علی ، 1408 ق ، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن ، انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.

-انوری، حسن ، 1381 ،فرهنگ بزرگ سخن ،نشر سخن ،تهران.

-باقری،خسرو، 1368، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، دفتر امورکمک آموزشی و کتابخانه ها ، تهران.

-بهشتی ، ابوالفضل ، 1382 ، فلسفه و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا، بوستان کتاب ،قم.

-پهلوان ، محمدرضا ، 1387 ، موزه های استان خراسان رضوی ، مشهد.

-تبریزی، محمدحسین بن خلف،1362،برهان قاطع،به اهتمام محمد معین ،انتشارات امیرکبیر ، تهران.

-الحسینی الزبیدی ،سیدمحمد مرتضی،1385،تاج العروس،داراحیاءالتراث العربی ، بیروت.

-حنبل ، احمد، بی تا ،مسند، دارالفکر ، بیروت.

-خمینی، روح الله ، 1368 ، تحریرالوسیله، مترجم علی اسلامی ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.

-دانشگاه اصفهان، 1387 ، مجموعه مقالات همایش ملی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت " آسیب شناسی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، فریبااحمدی :، انتشارات دانشگاه.

-دانشگاه مازندران، 1386،مجموعه مقالات همایش ملی ایثار و شهادت ، " آسیب ها و عوامل ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در اسلام،سید علی اکبر ربیع نتاج" انتشارات دانشگاه.

-دشتی،محمود، 1376 ، انگیزه های قیام عاشورا ، موسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین ، قم.

-دهخدا،علی اکبر، 1352 ، لغت نامه، زیر نظر محمدحسین معین وجعفر شهیدی، انتشارات دانشگاه تهران

-راغب اصفهانی، حسین بن محمد ، 1375 ش، مفردات فی غریب القرآن ، ترجمه خسروی حسینی، انتشارات مرتضوی ، تهران ، چاپ سوم.

-زمخشری ، جارالله ، 1974 ، الکشّاف، دارالکتاب العربی ، بیروت.

-سیوطی،جلال الدین، 1404 ق ، الدرالمنثور فی تفسیر المأثور، انتشارات کتاب خانه آیت الله مرعشی نجفی ، قم.

-صفری فروشانی،نعمت الله،1378،غالیان؛کاوشی درجریان ها وبرآیندها، آستان قدس رضوی ، مشهد.

-صفوی، امان الله ،» 1370کلیات روش ها و فنون تدریس« نشر معاصر ، تهران.

-طریحی ، فخرالدین ، 1367،مجمع البحرین ، انتشارات الثقافیه الاسلامیه،بی جا.

-فارسی، جلال الدین، 1374 ، فرهنگ واژه های انقلاب اسلامی، بنیاد فرهنگی امام رضا 7مشهد، چاپ اول.

-فرحی ،سید علی، 1386،بررسی و تحقیق پیرامون نهضت حسینی ،دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران ، چاپ پنجم.

-کاشانی،ملّا فتح الله،1336ش،تفسیرمنهج الصادقین فی الزام المخالفین، انتشارات کتاب فروشی محمدحسن علمی، تهران .

-کرمانی، طوبی، 1381، شه ید و شهادت ، موسسه فرهنگ ی دانش و اند یشه ی معاصر.

-کلینی ، محمد بن یعقوب، 1365 ش، الکافی، دار الکتب الإسلامیه تهران.

-مبانی فراماسونری ، گروه تحقیقات علمی، 1376 ، ترجمه جعفر سعیدی ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، تهران.

-مجلسی،محمد تقی ، بحا رالانوار ، 1404 ق ، موسسه صفا ، بیروت .

-مشیری،فرشید، 1369، فرهنگ زبان فارسی (الفبایی، قیاسی)، انتشارات سروش ، تهران.

-مصطفوی،حسن، 1360 ش ، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب. مطهری، مرتضی، 1380 ،حماسه حسینی ،انتشارات صدرا ، تهران ،چاپ سی و ششم.

-میزبانی، مهنازوهمکاران، 1380 ،نقش مساجد و دانشگاه ها در پیروزی انقلاب اسلامی.

-هاشمی نژاد،عبد الکریم، 1386، درسی که حسین به انسان ها آموخت، نشر شاهد ، چاپ پنجم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد