یادو خاطره  شهدا

یادو خاطره شهدا

گسترش فرهنگ ایثار و شهادت
یادو خاطره  شهدا

یادو خاطره شهدا

گسترش فرهنگ ایثار و شهادت

آیه 34 سوره توبه با ترجمه فارسی درباره زر اندوزی

آیه 34 سوره توبه با ترجمه فارسی درباره ذخیره طلا و عدم انفاق

آیه 34 سوره توبه با ترجمه فارسی درباره ذخیره طلا توسط مال اندوزان

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ کَثیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ34

اى کسانى‌ که ایمان آورده‌اید! بسیارى از احبار [یهود] و راهبان [نصرانى]، اموال مردم را به باطل [و ناروا] مى‌خورند و [آنان را] از راه خدا باز مى‌دارند و کسانى ‌که طلا و نقره را گنجینه [و ذخیره و پنهان] مى‌سازند و در راه خدا انفاق نمى‌کنند، به مجازات دردناکى بشارت ده! 

ادامه مطلب ...

چند حدیث درباره اهمیت صداقت و راستگویی

چند حدیث درباره صداقت وراستگویی-احادیثی درباره صداقت وراستگویی

چند حدیث درباره صداقت و راستگویی

رسول اکرم حضرت محمدصلى الله علیه و آله :

إِذا رَأَیتَ مِن أَخیکَ ثَلاثَ خِصالٍ فَارجُهُ: اَلحَیاءُ وَ الامانَةُ و َالصِّدقُ؛

هر گاه در برادر (دینى) خود سه صفت دیدى به او امیدوار باش: حیا، امانتدارى و راستگویى.

نهج الفصاحه ص 193 ، ح205

حضرت امام جعفرصادق علیه السلام :

مَن صَدُقَ لِسانُهُ زَکى عَمَلُهُ؛

هر کس راستگو باشد عملش پاکیزه مى شود و رشد مى کند.

کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص105، ح11

ادامه مطلب ...

احادیثی از جوادالائمه حضرت امام جواد علیه السلام

احادیثی از جواد الائمه حضرت امام جواد-احادیث و روایات معصومین


حضرت امام محمدتقی علیه السلام، معروف به جواد الائمّه علیه السلام، نهمین پیشوای معصوم و جوان ترین امام شهید که در عمر کوتاه اما با برکت خود میراث ماندگارِ فرهنگِ تشیّع را پاس داشت. وی در مدینه شهر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم در سال 195 ق. به دنیا آمد، و سرانجام در 25 سالگی در راه تحقق بخشیدن به آرمان های مقدس اسلام و اجداد طاهرینش  در سال 220 ق. توسط معتصم عباسی مسموم شد و سپس جان به جان آفرین تقدیم کرد.

احادیثی از حضرت امام جواد علیه السلام با ترجمه فارسی و منبع احادیث:

القصد الی الله تعالی بالقلوب أبلغ من إتعاب الجوارح بالأعمال

با دل‏ها به سوی خداوند متعال آهنگ نمودن، رساتر از به زحمت انداختن اعضا با اعمال است.

مسند الامام الجواد، ص 244

ادامه مطلب ...

اهمیت وفای به عهد و پیمان در احادیث ائمه اطهار

احادیث درباره وفای به عهد وپیمان-حدیث و روایت درباره اهمیت وفای به عهد وپیمان

 

پیامبر اکرم حضرت محمد صلى الله علیه و آله:
اَحِبُّوا الصِّبیانَ وَ ارحَمُوهُم، وَ اِذا وَ عَدتُموهُم شَیئا فَفُوا لَهُم، فَاِنَّهُم لا یَدرونَ اِلاّ اَ نَّـکُم تَرزُقونَهُم.
کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید و هرگاه به آنان وعده دادید، به آن وفا کنید، زیرا آنان، روزى دهنده خود را کسى غیر از شما نمى دانند.
کافى (ط-الاسلامیه) ج. ۶، ص. ۴۹، ح. ۳

رسول اکرم حضرت محمدصلى الله علیه و آله:
اِضمَنوا لى سِتّا مِن اَنفُسِکُم اَضمَن لَکُمُ الجَنَّةَ اُصدُقُوا اِذا حَدَّثتُم و َأوفُوا اِذا وَعَدتُم و َاَدُّوا اِذا ائتُمِنتُم و َاحفَظوا فُروجَکُم و َغُضّوا اَبصارَکُم وَ کُفّوا اَیدیَکُم.
شش چیز را براى من ضمانت کنید تا من بهشت را براى شما ضمانت کنم، راستى در گفتار، وفاى به عهد، بر گرداندن امانت، پاکدامنى، چشم بستن از گناه و نگه داشتن دست (از غیر حلال).
نهج الفصاحه ص. ۲۱۶، ح. ۳۲۱

 

امام علی علیه‌السلام:

ما ایقن بالله من لم یرع عهوده و دممه
کسی که عهد و پیمان خود را رعایت نکرد، به خدای سبحان یقین نیاورده است.
﴿  غررالحکم/ص٣٦٦﴾


حضرت امام علی علیه‌السلام:

لا تعتمد علی موده من لا یوفی بعهده
بر دوستی کسی که به عهد و پیمان خود وفا نمی‌کند اعتماد نکن
﴿غررالحکم/ص٣٢٤﴾

 

احادیث درباره وفای به عهد وپیمان-حدیث و روایت درباره اهمیت وفای به عهد وپیمان 

ادامه مطلب ...

هشت مسئله ای که از امام جعفر صادق(ع) یاد میگیریم

هشت مسئله مهمی که از امام صادق یاد میگیریم-مطالب ومقالات مذهبی

حضرت امام حعفر صادق علیه السلام که قلبش تجلّى گاه علم و دانش و بصیرت و بینش پیامبراکرم حضرت محمد صلى الله علیه و آله است، یک روز به یکى از شاگردانش که نزد حضرت علم آموخته بود و به تصفیه و تزکیه نفس موفّق شده بود فرمود:

در این مدّت که نزد منى چه آموختى؟ پاسخ داد: هشت مسأله از شما فراگرفتم، حضرت فرمودند: براى من تعریف کن، عرضه داشت:

 

1- هر محبوبى را دیدم به وقت مرگ از مُحبّش مفارقت مى کند، همّت به خرج دادم براى به دست آوردن چیزى که از من مفارقت نکند، بلکه در تنهایى انیس و مونس من باشد و آن عمل خیر است:

وَمَنْ یَفْعَلْ خَیْراً یُجْزَ بِهِ. «1»

هر کس عمل خیرى انجام دهد به همان جزا داده مى شود

هشت مسئله مهمی که از امام صادق یاد میگیریم-مطالب ومقالات مذهبی 

ادامه مطلب ...

چهره ملکوتى شهید در آیات و روایات - مقالات فرهنگ ایثار وشهادت

چهره ملکوتی شهید در آیات  و روایات - پوستر شهید محمد علی  دولت آبادی


مقالات فرهنگ ایثار و شهادت

چهره ملکوتى شهید در آیات و روایات


وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ.

و به آنان که در راه خدا کشته مى شوند مرده نگوئید بلکه آنان زنده هستند ولى شما کیفیت حیات آنان را درک نمى کنید.

اگر انسان در خیال خود، مرگ را هم چون هیولائى بیم آور، و چهره اى ترسناک و نقطه پایان همه چیز، و زنگ خاموشى ابدى و عدم و نابودى همیشگى ببیند، از عبادت رب که نتائجش به خود انسان باز مى گردد، و خدمت به خلق که محصولاتش به خود انسان مى رسد، و از قدم گذاردن در عرصه بسیارى از خیرات و مبرات باز مى ماند، و حیات او چون حیات حیوانات منحصر در شکم چرانى و شهوت رانى مى گردد، و بر این پایه از هیچ گناه و معصیت و ظلم و ستمى روى نمى گرداند، و امید مثبت و آرزوهاى سازنده و نشاط براى فعالیت هاى لازم را از دست مى دهد.

انسان باید با تکیه بر فطرت که ابدى خواهى و جاوید طلبى در ذاتش نهفته است، و با بکار گرفتن عقل و اندیشه و با تکیه بر وحى و نبوت انبیا و امامت امامان که مرگ را پلى براى عبور از دنیاى محدود به جهانى نامحدود، و عوض کردن لباسى و پوشیدن لباس دیگر، و انتقال از خانه اى به خانه دیگر مى دانند، و سراى آخرت را جائى براى پاداش نیکان و محلى براى کیفر ناپاکان و ستم گران مى شمارند، مرگ را زیبا و نعمت عظیم حق مشاهده کند، و بر این اساس به گردونه عبادت رب و خدمت به خلق درآید، و با شور و شوق و نشاط و مسرت، به انجام هر خیر و عملى صالحى برخیزد و از آنچه براى خودش و براى دیگران زیان دارد که به عبارت دیگر گناه نامیده مى شود اجتناب ورزد.  ادامه مطلب ...

احادیثی در مورد حجاب زن و مرد- چهل حدیث در مورد حجاب زن و مرد

احادیثی درباره حجاب مردو زن- پوشش اسلامی-حجاب اسلامی

احادیثی در مورد حجاب زن و مرد

چهل حدیث در مورد حجاب زن و مرد

1-  امام على علیه السّلام فرموده اند : پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست . غرر الحکم(5820)

2- امام صادق علیه السلام می فرمایند: حجاب زن برای طراوت و زیبایی اش مفیدتر می باشد.                     ( المستدرک، ج5)

3-  امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند  ادامه مطلب ...

100سخن کوتاه و پرمحتوا از امام رضا(ع)

سخنان کوتاه وپرمحتوا از حضرت امام رضا (ع) – مقام معظم رهبری در بارگاه ملکوتی امام رضا(ع)


100سخن کوتاه و پرمحتوا از امام رضا(ع)


حضرت‌ رضا ( ع‌ ) همیشه‌ به‌ اصحاب‌ خود مى‌فرمود : بر شما باد به‌ اسلحه‌پیامبران‌ ، گفته‌ شد : اسلحه‌ پیامبران‌ چیست‌ ؟ فرمود : دعا


1. مؤمن‌ ، مؤمن‌ واقعى‌ نیست‌ ، مگر آن‌ که‌ سه‌ خصلت‌ در او باشد : سنتى‌ از پروردگارش‌ و سنتى‌ از پیامبرش‌ و سنتى‌ از امامش‌ . اما سنت‌ پروردگارش‌ ، پوشاندن‌ راز خود است‌ ، اما سنت‌ پیغمبرش‌ ، مدارا و نرم‌ رفتارى‌ با مردم‌ است‌ ، اما سنت‌ امامش‌ صبر کردن‌ در زمان‌ تنگدستى‌ و پریشان‌ حالى‌ است‌

(اصول‌ کافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 339)


2.  پنهان‌ کننده‌ کار نیک‌ ( پاداشش‌ ) برابر هفتاد حسنه‌ است‌ و آشکار کننده‌کار بد سرافکنده‌ است‌ ، و پنهان‌ کننده‌ کار بد آمرزیده‌ است‌

(اصول‌ کافى‌ ، ج‌ 4 ، ص‌ 160)


3.  از اخلاق‌ پیامبران‌ ، نظافت‌ و پاکیزگى‌ است‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)


4.  امین‌ به‌ تو خیانت‌ نکرده‌ ( و نمى‌کند ) و لیکن‌ ( تو ) خائن‌ را امین‌ تصورنمودى‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)

سخنان کوتاه وپرمحتوا از حضرت امام رضا (ع) – مقام معظم رهبری در بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) – پوستر شهید محمد علی دولت آبادی

  ادامه مطلب ...

استقامت: پایدارى در دین

استقامت : پایدارى در دین


استقامت: پایدارى در دین


این واژه از ریشه «ق‌ـ‌و‌ـ‌م» است و براى آن معانى مختلفى مانند اعتدال[1]، ثبات و مداومت[2] استمرار[3]، پایدارى، ایستادن، درست شدن و قیمت‌نهادن[4] را بازگو کرده‌اند و معناى اعتدال شهرت بیشترى دارد.[5] برخى گفته‌اند: استقامت همان اقامه است; ولى اضافه شدن دو حرف «س» و «ت» معناى آن را تأکید مى‌کند.[6] در معنایى جامع مى‌توان گفت نظر به اینکه اصل واحد در این ماده، مفهومى است در برابر قعود و معناى اصلى آن به پاداشتن و فعلیت عمل است، استقامت با توجه به معناى‌طلبى باب استفعال، به‌معناى طلب قیام است و استمرار و استدامت و مانند آن از لوازم معناى اصلى به‌شمار مى‌آید.[7]


استقامت در مفهوم قرآنى آن اصطلاحى براى پایدارى در دین و مسیر حق در برابر کژیهاست.[8] اهل معرفت تعابیرى چون «اهل استقامت» و«منزل‌استقامت» را که مرحله‌اى از مراحل سلوک الى اللّه است به‌کار مى‌برند.[9] در نظر عارفان، استقامت برزخى است بین پرتگاههاى مخوف عالم تفرق و سدرة‌المنتهاى عالم جمع و روحى است که احوال سالکان بدان زنده و باقى‌است.[10]  ادامه مطلب ...

ریشه‌های تاریخی قساوت و توحش داعش کجاست؟


ریشه‌های تاریخی قساوت و توحش داعش

 

اندیشمند عربستانی مطرح کرد؛ ریشه‌های تاریخی قساوت و توحش داعش کجاست؟


ریشه وحشی گری هایی که امروز از سوی داعش و تکفیری ها شاهد آن هستیم -در حالی که بر آن نام حدود شرعی می گذارند!- از بنی امیه سرمشق گرفته شده و بنی‌امیه هم از معاویه و معاویه هم از مادرش هند جگرخوار و پدرش ابوسفیان پیروی می کرد که آن رفتار مشهور و فجیع را با جنازه حمزه در جنگ احد کردند.

 

دکتر شیخ حسن فرحان المالکی اندیشمند و مبارز سنی عربستانی در سال 1390 هجری قمری در منطقه بنی مالک جنوبی 150 کیلومتری شرق شهر "جازان" متولد شد؛ وی از چهره‌های مشهور در بین پژوهشگران تاریخی در کشورهای عربی و به ویژه عربستان سعودی محسوب می‌شود. فرحان المالکی به خاطر روشنگری هایش علیه وهابیت و سلفی گری و انصافش در برابر شیعیان، و همچنین انتقاد در مورد خلافت معاویه و یزید، اکنون در زندان آل سعود به سر می برد.

حسن فرحان در دسامبر سال 2012 میلادی در برنامه زنده شبکه وصال که متعلق به وهابیون سعودی است به انتقاد از برخی صحابه پیامبر(ص) می پردازد و این انتقاد وی باعث می‌شود آن برنامه قطع شده و دستور پخش این برنامه به طور کلی لغو گردد.

وی طی مقاله ای با عنوان «هاکم اصول الدواعش» (که در پایگاههای عربی درج شده است) ریشه های تاریخی قساوت جریان تکفیری از جمله داعش را تشریح کرده است.

حسن فرحان در مقاله خود که پیش از رفتن به زندان نوشته است، فهرستی از مسلمانان برجسته اعم از شیعه و سنی را در طول تاریخ ذکر کرده است که بر اثر قساوت حاکمان اموی و یا عباسی با پشتیبانی جریان تکفیر جان خود را از دست داده و قربانی شده اند. ترجمه متن مقاله با اندکی تلخیص چنین است:   
1. حجر بن عدی، صحابی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ  کشته می شود، چرا؟ چون از نظر حاکم وقت (حجّاج) کافر شده بود و سبب کفرش اجتناب از لعن علی بن ابی طالب بود!  و امروز نیز برخی از ما همچنان از این منطق پیروی می کنیم.  
ادامه مطلب ...

جلوه هایی از آیات قرآن در کربلا


جلوه هایی از آیات قرآن در کربلا


جلوه هایی از آیات قرآن در کربلا


قرآن مى‏فرماید: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ» [هود، 112] اى پیامبر! تو و یارانت استقامت بورزید.

در کربلا بهترین جلوه‏هاى استقامت را در امام حسین و یارانش ‏علیهم السلام مى‏بینیم.

قیام سیدالشهدا علیه ‌السلام تابلویی است بزرگ که در آن ارزش ‌های انسانی به بهترین وجه به تصویر کشیده شده ‌اند.

اوج ایثار، اخلاص، بصیرت، وفاداری و ... در این تابلوی زیبا نمایان است. و صد البته یکی از اهداف اباعبدالله، ترسیم تابلویی ماندگار بود تا دیگران با دقت در آن، در راه مستقیم بندگی حرکت کنند.

یکی از ارزش های والای انسانی که گوشه ای از آن در قیام حضرت بازتاب واضحی یافته، صبر است. استقامت و صبر امام علیه السلام بر سختی ها، صبر زینب کبری علیها السلام، پایداری اصحاب، صبر در برابر عطش، در برابر دشنام دشمنان، در مواجهه با شمشیرها و تازیانه ها، همگی در مقابل چشمان بشریت، تصویری عظیم و مالامال از مظلومیت را نمایان کرده است.  ادامه مطلب ...

تناسب امام حسین و سوره فجر در چیست؟


تناسب امام حسین و سوره فجر در چیست؟ - پوستر شهید محمد علی دولت آبادی


تناسب امام حسین و سوره فجر در چیست؟


در حدیثی وارد است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «سوره مبارکه فجر را در نمازهای واجب و مستحب بخوانید زیرا این سوره مبارکه در شأن امام حسین (علیه السلام) است. شخصی علت آن را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمودند: به دلیل آن که امام حسین(علیه السلام) صاحب نفس مطمئنه بود که خداوند از او راضی و او از خداوند راضی بود (مجمع البیان، ج 10- ص 481)

 مگر در سوره فجر، چه موضوعی مطرح است که با سید الشهدا (علیه السلام) تناسب دارد؟

محتوای این سوره فساد و تباهی قوم عاد، ثمود و فرعونیان و نیز لجاجت آنان در برابر دعوت پیامبران الهی، که برای نجات ایشان مبعوث شده بودند به سرنوشت شوم ختم گردید.

آن گاه که همانند این اقوام بنی امیه نیز تلاش خود را برای نابودی دین خدا آغاز نموده، طغیان امویان به اوج خود رسید و فرزندان امیه از کرسی خلافت انسان کامل، تختی برای پادشاهی خود ساخته اند.

از اسلام نمانده بود الا ظاهری و جسم بی روح، جماعت همه آن چیزی بود که از حقیقت دین بر جای مانده بود. نه عجب اگر در شهر کوران خورشید را دشنام دهند و تاریکی را پرستش کنند! آنگاه که دنیا پرستان کور، والی حکومت اسلام شوند، تقدیر این چنین رفته بود که شب حاکمیت ظلم و فساد با شفق عاشورا آغاز شود و سرخی این شفق، خون فرزندان رسول خدا باشد، موجی از خون، از کربلا به راه افتاد و سلطه آنان را همانند اقوام یاد شده از میان برد.  ادامه مطلب ...

چند حدیث

چند حدیث


همسر خوب می خواهی، بسم الله


در حدیثی آمده است که «من اکثر الاستغفار»، کسی که زیاد استغفار کند، 4 چیز به دست می‌آورد: «جعل الله له من کل همٍ و غمٍ فرجا» اگر غم و غصه دارد، غم و غصه ‌اش بیرون می ‌آید.

آدم گاهی اوقات بی‌ خودی غم و غصه‌اش می‌شود، در آن لحظه تسبیح را بردارید ، استغفار کنید. قطعاً حالتان خوب می شود.

 

نقش استغفار در دور شدن بلا از انسان

دوم: «من کل خوفٍ امنا» گاهی اخبار ناخوشایند را می‌دهند. اگر استغفار کنی، هیچ خبری نمی‌شود، یه نفر دشمن داری، تهدید کرده که امشب ترورت می‌کنم، استغفار کنی، او را یکی دیگر ترور می‌کند و راحت می‌شوی، اگر استغفار کرده‌ای از کسی نترس و فقط از خدا بترس.

سوم: «من کل ضیقٍ مخرجا» صاحبخانه‌ تو را جواب کرده؟ سفته ‌هایت عقب افتاده؟ گرفتاری؟ اگر استغفار کنی همه اینها درست می ‌شود.

مهمترین عامل نجات از مشکلات و سختى ها و بهترین سبب زدودن غم و اندوه  در کلمات نورانى پیامبر و اهل بیت پاکش (علیهم السلام) استغفار و عذرخواهى از خداى مهربان، معرفى شده است.

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در سخن زیبایى مى فرمایند:

هر کس غم و غصه اش زیاد است، باید زیاد استغفار کند. (کافى، ج 5، ص 316)  ادامه مطلب ...

توکل و نقش اسباب طبیعی -مقالات مذهبی


 توکل و نقش اسباب طبیعی

 

توکل و نقش اسباب طبیعی


به نظر می رسد که برخی باورها و اعتقادات با واقعیات هستی تناسب ندارند و نوعی تناقص و تضاد میان آن چه هست و آن چه باور ذهن و نگرش و گرایش آدمی را سامان می دهد یافت می شود.
البته برخی این تضادها و تناقض ها توهم است و به سبب عدم تسلط شخص به موضوع و یا موضوعات پدیدار می گردد و برخی دیگر نیز به سبب آن است که موضوعات در مجموعه خویش به درستی قرار داده نمی شود؛ زیرا باورهای دینی که از منبع وحی و حکمت و علم فرو فرستاده شده نمی تواند متناقض یا متضاد باشد. بنابراین ضروری است تا در یک مجموعه و شبکه دیده شود. نمونه باورها و گزاره های ایمانی را می توان به قطعات پازل تشبیه کرد که هر قطعه گاهی نه تنها معنا و مفهوم درست و کاملی ندارد، بلکه بسیار زشت و نامناسب می نماید. اما همین قطعات بظاهر ناجور و نامتناسب هنگامی که در کنار هم به درستی قرار گیرند و تحلیل گردند آن گاه است که تصوری درست و کامل آفریده می شود که همگان را به شگفتی وا می دارد.
از امور و مسایلی که به نظر می رسد در حوزه تناقض ها و تضادها قرار می گیرد، مسئله توکل و نقش اسباب طبیعی است. نویسنده در این نوشتار بر آن است تا با بازخوانی و تحلیل و تبیین مسئله توکل و اسباب طبیعی در زندگی فردی و جمعی، ارتباط آن دو را تشریح کند و نقش هر یک را براساس آیات و آموزه های قرآنی تبیین نماید. 

ادامه مطلب ...

توکل تکیه گاهی برای اهل دل - مقالات مذهبی


 توکل تکیه گاهی برای اهل دل

توکل تکیه گاهی برای اهل دل

انسان در زندگی خویش هرگامش متزلزل تر از آن است که خود بخواهد و بتواند بیاندیشد و یا بپندارد. از زمانی که خود را می یابد و با خود آشنا می شود مرگ را همانند هر تغییر و دگرگونی بنیان افکن دیگری می یابد که حضوری دایم دارد. از این رو برخی گفته اند که همواره باید پرسید چه مانده است نه این که چه گذشته است؟ به این معنا که باید از آن چه مانده پرسید نه از زندگی ای که گذشته است. برخی دیگر بر این باورند که زندگی با مرگ متولد می شود و جان می گیرد ؛ چون هر زندگی در درون خود مرگ را می پرواند و هردم آن بازدم مرگ است. البته شاید این تصور و تصویری تند و نگاهی بدبینانه باشد ولی ترسیم درستی از حقیقت و بازنمایی دقیق و راستی از واقع است. در این تصور و تصویر نانمایی میان ذهن و واقع رخ ننموده است بلکه بازنمایی دقیق ذهن از وضعیت موجود بشر و بیان کننده درست مفهوم زندگی است. زندگی به حقیقت و راستی آمیخته ای از شدن و مرگ است. مگر نه این است که حرکت جوهری و بیرونی انسان همواره به معنا و مفهوم شدن است و مگر نه این است که مرگ یعنی گام بلند شدن ؛ به این معنا که ما در هر حرکتی در حال شدن هستیم و چه بخواهیم و چه نخواهیم این بود ما با شدن دایمی درونی و بیرونی همراه است. شدن نیز تغییر و دگرگونی است که رخ می دهد و آدمی را گریزی از آن نیست. جهان به گونه ای آفریده شده است که همه چیز آن از دایره ثبات بیرون باشد و تغییر و دگرگونی جزو ذات آن قرار داده شده است. از این رو جهان بی تغییر و شدن معنا و مفهومی ندارد. اگر این شدن ها نبود هر گز چیزی به کمال نمی رسید و هیچ قوه ای به فعلیت در نمی آمد. از این رو شدن به عنوان اقتضایی کمالی جهان و آفریده های آن امری اجتناب ناپذیراست. هر شدنی به معنا و مفهوم مرگ است ؛ زیرا آن چه بود نیست می شود و چیزی دیگری ایجاد و جانشین و جایگزین آن می گردد. در این مبان سخن از امرثابت و متغیر و رابطه ثابت و متغیر مساله فلاسفه و فرزانگان است که به نظر می رسد که تاکنون پاسخ درست و راستی نیافته اند و دغدغه ایشان شده است. شاید این ثبوت مانند هر امر دیگری در این دنیا نسبی و دارای مراتب باشد. از این رو حتی آن امر ثابت در این دنیا به گونه ای متغیر است ولی بسیار آرام و کند این شدن را انجام می دهد و می پذیرد به گونه ای که محسوس ما نیست و کسی آن را در حال شدن نمی یابد در حالی که به گفته صدرایی حرکت جوهری حتی آن امر ثابت را از شدن بیرون نمی راند و استثنا نمی سازد. و اینک دغدغه بزرگ تر میان این همه شدن ها و ثابت قدیم و ازلی و رابطه میان آن دو که پرسش بزرگانی بوده است که خواهان حل آن از سوی صاحب الامر (عج) شدند و این حکایت دیروز و امروز و فردای ماست و دغدغه فرزانگان .  

ادامه مطلب ...

آداب معاشرت در قرآن - قسمت دوّم

آداب معاشرت در قرآن - قسمت دوّم

آیة الله محمد تقى مصباح یزدى

1 - 4 - آداب نشستن

دیگر از آداب معاشرت که در قرآن کریم مورد تاکید واقع شده این است که در مجالس طورى بنشینند که اگر تازه واردى، آمد جاى نشستنش باشد. معمولا مجالس ظرفیت محدودى دارد و اگر همه افراد بخواهند آزاد و راحت‏بنشینند ممکن است جا براى دیگران تنگ بشود از این رو دستور داده شده که در مجالس وقتى به شما گفته مى‏شود که جا باز کنید تنگتر بنشینید و جا به دیگران بدهید که خدا هم به شما وسعت‏بدهد. در آیه 11 سوره مجادله مى‏فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اذا قیل لکم تفسحوا فى المجالس فافسحوا یفسح الله لکم‏» درباره شان نزول این آیه گفته‏اند: کسانى که خدمت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم شرفیاب مى‏شدند دور پیغمبر تنگاتنگ حلقه مى‏زدند و کسانى که بعد مى‏آمدند دیگر جا براى ایشان نبود این است که در این آیه اشاره مى‏فرماید طورى نباشد که اگر کسى کارى دارد یا مى‏خواهد سخنى از پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم بشنود جا براى او نباشد.
بعد اضافه مى‏فرماید: «و اذا قیل انشزوا فانشزوا» بعضى از مفسران گفته‏اند که منظور این است که اگر شخص محترمى وارد شد و به شما گفته شد بلند شوید و جاى خود را به او بدهید این کار را انجام بدهید و در ذیل آیه دارد: «یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات‏» این ذیل مى‏تواند مؤیدى براى این تفسیر باشد که در بین شما کسانى هستند که مزایایى دارند و احترامشان براى شما لازم است از جمله مؤمنین خالص و علماى ربانى که نزد خدا محترمند و خدا آنها را بلند مرتبه قرار مى‏دهد. «اذا قیل انشزوا» یعنى هنگامى که به شما گفتند برخیزید تا شخص محترمى بنشیند، برخیزید و به او جا بدهید و بى‏احترامى نکنید زیرا اشخاص متقى و عالم، نزد خداى متعال مقامى بلند دارند. 


1 - 5 - گوش سپردن به سخن

یکى دیگر از آدابى که از سیره پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم استفاده مى‏شود و در قرآن کریم هم به آن اشاره شده نکته‏اى است که در باب مدیریت‏خیلى مهم است. کسانى که در جامعه، شاخصند و نوعى رهبرى و پیشوایى دارند طبعا دیگران به آنها مراجعه مى‏کنند و انتقادها و پیشنهادهایى دارند و مسائلى را درباره مصالح و مفاسد جامعه مطرح مى‏کنند که بسیارى از آنها صحیح و قابل قبول نیست اما شنونده در مقابل این سخنان باید چه عکس العملى نشان بدهد؟ آیه‏اى هست که از آن استفاده مى‏شود که سیره پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم این بود که به همه حرفها درست گوش مى‏دادند و به اصطلاح خودمان تو ذوق طرف نمى‏زدند و اگر حرفش هم صحیح نبود به رویش نمى‏آوردند.
منافقان این مطلب را براى پیغمبر، عیب مى‏دانستند و مى‏گفتند: این شخص، فقط گوش و «اذن‏» است و هر کس هر چه مى‏گوید گوش مى‏کند. در آیه 61 سوره توبه مى‏فرماید: «و منهم الذین یؤذون النبى و یقولون هو اذن‏» منافقان درباره پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم مى‏گفتند «اذن‏» است‏یعنى فقط گوش است و همه سخنان را مى‏شنود و نقض و ابرامى نمى‏کند.
خداى متعال در جواب ایشان مى‏فرماید: «قل اذن خیر لکم یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین و رحمة للذین آمنوا منکم والذین یؤذون رسول الله لهم عذاب الیم‏»
درباره این تعبیر «یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین‏» مفسران وجوهى ذکر کرده‏اند که چرا در یک جا متعلق «یؤمن‏» با حرف «با» ذکر شده (بالله) و در جاى دیگر با حرف لام (للمؤمنین) و فرق اینها چیست؟ یکى از بهترین وجوه این است که فرق بین این دو تعبیر، اشاره به تصدیق خبر و تصدیق مخبر است. توضیح آن که: کلمه «یؤمن‏» که متضمن معناى تصدیق است‏با حرف «باء» متعدى مى‏شود و دلالت‏بر تصدیق به واقعیت و محتواى خبر دارد; مثلا «ایمان بالله‏» به معناى تصدیق به وجود خداى متعال است و «ایمان به انبیا و کتابهاى آسمانى‏» به معناى راست‏شمردن ادعاى پیامبران و تصدیق به صحت محتواى کتابهاى آسمانى است، اما هنگامى که با «لام‏» ذکر مى‏شود دلالت‏بر تصدیق گوینده دارد اعم از این که سخنش را مطابق با واقع هم بداند یا نداند; یعنى معنایش این است که دروغ عمدى به گوینده نسبت نمى‏دهد ولى معنایش این نیست که محتواى سخن او را هم تصدیق مى‏کند و به اصطلاح تعبیر اول، به معناى تصدیق خبر است و تعبیر دوم به معناى تصدیق مخبر، خواه همراه با تصدیق خبر هم باشد یا نباشد; یعنى وقتى شخص مؤمنى مى‏آمد به پیغمبراکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم عرض مى‏کرد که فلان مطلب چنان است پیغمبر نمى‏فرمود: تو دروغ مى‏گویى یعنى مى‏خواهى خلاف واقع بگویى، اما معنایش تصدیق به صحت محتواى سخن نبود و اگر آن مطلب احتیاج به تحقیق داشت آن را تحقیق مى‏کرد که آیا درست است‏یا نه. و این لسان مدحى است‏براى پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم. و از این آیه مى‏توان استفاده کرد که سایر رهبران و کسانى که مرجع مردم هستند باید در برخوردشان با دیگران این طور باشند وقتى کسى حرفى به ایشان مى‏زند درست گوش بدهند و قیافه‏شان قیافه کسى باشد که او را تصدیق مى‏کند اما معنایش این نیست که ترتیب اثر هم به حرف طرف بدهند.
در شان نزول این آیه گفته شده که شخصى از منافقان خدمت پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم مى‏نشست و سخنان آن حضرت را براى دوستان خود نقل مى‏کرد (در روایات شیعه، نام وى عبدالله بن مطعم ذکر شده است). جبرئیل به پیغمبراکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم خبر داد که این شخص، سخن‏چین است و گفت‏گوهایى را که در حضور شما انجام مى‏گیرد براى منافقان نقل مى‏کند. حضرت او را خواستند و به او گفتند که آیا تو براى منافقین خبر چینى مى‏کنى؟ گفت: نه، چنین چیزى نیست. گفتند: بسیار خوب، ولى مبادا از این کارها بکنى. او رفت و پشت‏سر پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم گفت که این شخص «اذن‏» (گوش) است هر کس هر چه مى‏گوید قبول مى‏کند، به او گفته بودند که من اخبار را نقل مى‏کنم او هم قبول کرده بود، و من آن را انکار کردم، از من هم قبول کرد!

1 - 6 - صحبت درگوشى (نجوا)

یکى دیگر از مسائلى که در معاشرتها مطرح مى‏شود و در چند مورد در قرآن کریم به آن اشاره شده نجوا و درگوشى صحبت کردن است. در یک جمعى که افراد مختلفى حضور دارند اگر دو نفر با هم خصوصى و درگوشى صحبت کنند طبعا موجب رنجش دیگران مى‏شود و در دلشان مى‏گویند چرا مطلبى را مى‏خواهند از ما پنهان کنند و ما را نامحرم حساب مى‏کنند؟ اما گاهى مواردى پیش مى‏آید که این کار ضرورت پیدا مى‏کند; مثلا شخصى یک مساله خصوصى دارد و نمى‏خواهد دیگران بفهمند ناچار مى‏بایست‏بطور خصوصى و نجوا مطرح بکند، البته اگر بتواند در جایى که دیگران نباشند بگوید خیلى بهتر است ولى گاهى وقت تنگ است و باید زودتر به طرف گفت. یا این که مطلبى مربوط به مصالح حکومتى است که فقط باید رهبران قوم بدانند یا مربوط به اسرار نظامى است که نباید دیگران مطلع شوند یا براى این که آبروى کس دیگرى محفوظ باشد احتیاج پیدا مى‏شود که مطلب بطور خصوصى مطرح بشود; مثلا کسى مى‏خواهد کمکى براى شخص فقیرى بگیرد اگر در حضور جمع مطرح بکند آبروى طرف ریخته مى‏شود بدون این که ضرورتى داشته باشد یا این که دو نفر کدورتى دارند و کسانى مى‏خواهند آنان را اصلاح بدهند اگر علنى مطرح کنند نقض غرض مى‏شود، زیرا در «اصلاح ذات البین‏» گاهى اقتضا مى‏کند که برنامه‏ریزى بشود و مى‏دانید در اصلاح ذات البین گاهى گفتن دروغ هم جایز و بلکه مطلوب است مثل این که به طرف بگویند فلانى نسبت‏به شما خوش بین است و ارادت دارد.
بطور کلى در موارد مختلفى احتیاج به برخوردهاى خصوصى و گفت‏گوهاى سرى و درگوشى پیدا مى‏شود. مواردى هم هست که بر عکس این درگوشیها درست‏برخلاف مصلحت است مثل توطئه‏هایى که منافقین مى‏کردند آنها هم کارهایى را که مى‏خواستند انجام بدهند فقط با همکارانشان مطرح مى‏کردند.
در قرآن کریم به انواع نجوا اشاره شده است در بعضى از آیات بطور کلى سفارش مى‏کند که در نجواهایتان تقوا را رعایت کنید و توجه داشته باشید که سخنان محرمانه شما را خدا مى‏شنود بنابراین چیزى نگویید که خلاف مصلحت اسلام و بر خلاف تقوا باشد. در بعضى از آیات نجواهاى خلاف مصلحت را منع فرموده و مردم را از آن برحذر داشته است و در بعضى از آیات گفته شده که نجوا براى کارهاى صحیح اشکال ندارد و مواردى را ذکر فرموده که نجوا گفتن در آنها مانعى ندارد.
در سوره مجادله چندین آیه در مورد نجوا است و به این صورت شروع مى‏شود: «الم تر ان الله یعلم ما فى السموات و ما فى الارض ما یکون من نجوى ثلاثة الا هو رابعهم و لا خمسة الا هو سادسهم و لا ادنى من ذلک و لا اکثر الا هو معهم این ما کانوا ثم ینبئهم بما عملوا یوم القیمة ان الله بکل شى‏ء علیم‏» (1) اگر سه نفر باشید خدا چهارمى شماست و اگر پنج نفر باشید ششمى شماست و اگر کمتر باشید مثلا دو نفر باشید خدا سومى است و اگر بیشتر باشید مثلا هفت نفر باشید خدا هشتمى است. بنابراین به حضور خداى متعال در همه جا توجه داشته باشید و رعایت تقوا را بکنید.
درباره این آیه، نکته‏هاى تفسیرى متعددى هست که مفسران ذکر کرده‏اند از جمله درباره «معیتى‏» است که خداى متعال در این جا براى خودش ذکر مى‏فرماید: «و لا ادنى من ذلک و لا اکثر الا هو معهم‏» بدون شک خداى متعال یک موجودى در عرض موجودات دیگر نیست که شماره‏بندى بکنیم و بگوییم مثلا پنج انسان به علاوه خدا مى‏شود شش موجود. و این همان مطلبى است که حکما فرمودند که وحدت خدا، وحدت عددى نیست زیرا عدد و شمارش در مورد موجوداتى به کار مى‏رود که در عرض هم هستند و با افزودن یکى بر دیگرى، موجودیت آنها افزایش مى‏یابد. پس منظور از این که خدا ششمین از پنج نفر هست فقط اشاره به حضور خداى تعالى و قیومیتى است که خداى متعال در همه جا و نسبت‏به همه چیز دارد.
بعد از این آیه مى‏فرماید: «الم تر الى الذین نهوا عن النجوى ثم یعودون لما نهوا عنه‏» نمى‏بینید کسانى را که نهى شدند از نجوا باز هم همان کار را ادامه مى‏دهند. این اشاره است‏به نهى منافقان از نجوا و نیز نجوا در مورد کارهایى که موجب مفسده اجتماعى است. بعد توضیح مى‏دهد: «ویتناجون بالاثم والعدوان و معصیت الرسول‏» اینها کسانى هستند که با این که به آنها گفته شده نجوا نکنید در عین حال نجوا مى‏کنند و محتواى نجواى آنان گناه و عدوان و تجاوز به حقوق دیگران و مخالفت و نافرمانى با پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم است.
میان این سه چیزى که در این آیه ذکر شده مى‏توان به این صورت فرق گذاشت که «اثم‏» یعنى گناهى که مورد نهى خداى متعال است اما تجاوز بر دیگران نیست مانند شرب خمر و عدوان، در مقابل اثم، گناهى است که موجب تضییع حقوق دیگران مى‏شود. البته ممکن است «اثم‏» هم ارتباط با دیگران پیدا بکند اما اصالتا حیثیت «اثم‏» همان حیثیت گناه شخصى است. اما «معصیة الرسول‏» در مقابل «معصیة الله‏» نافرمانى پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم در امور ولایتى و حکومتى است، چون بیاناتى که پیغمبر اکرم مى‏فرماید گاهى به عنوان ابلاغ رسالت الهى است، که اطاعت این اوامر و نواهى همان اطاعت‏خداست، چون پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم نقشى جز واسطه بودن و رسول بودن را در این جاها ندارد اما گاهى اوامرى است که شخص پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم صادر مى‏کنند طبق مقامى که خداى متعال به ایشان مرحمت فرموده و ولایتى که بر مردم دارند منظور از معصیة الرسول نافرمانى پیغمبر در این گونه دستورهاى حکومتى و ولایتى است.
درگوشیهاى منافقان درباره این چیزها بود یا مى‏خواستند گناهى را دور از چشم دیگران مرتکب شوند و یا با هم براى مخالفت‏با پیغمبراکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم توطئه مى‏کردند که چیزهایى را که ایشان دستور مى‏دهند عمل نکنند و مخالفت نمایند.
«و اذا جاؤک حیوک بما لم یحیک به الله‏» اینها کسانى هستند که وقتى در حضور تو مى‏آیند تحیتهایى به تو مى‏گویند که خدا آن تحیتها را نفرموده است. در روایات آمده است که این جمله اشاره به یهودیانى است که خدمت پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم مى‏رسیدند و به جاى سلام، «سام‏» مى‏گفتند (سام در لغت عبرى به معناى مرگ است) و چنین وانمود مى‏کردند که اداى احترام مى‏کنند. و مى‏توان ذیل آیه را مؤید آن قرار داد که مى‏فرماید: «ویقولون فى انفسهم لولا یعذبنا الله بما نقول‏» پیش خودشان مى‏گفتند که چرا خدا ما را به واسطه این سخنان عذاب نمى‏کند؟ «حسبهم جهنم یصلونها فبئس المصیر» (2) خدا ایشان را عذاب خواهد کرد و براى عذابشان جهنم کافى است و احتیاجى نیست که آنان را در دنیا عذاب کنیم.
به هر حال این آیه نهى از نجوا و سخن محرمانه‏اى مى‏کند که محتوایش نامطلوب باشد و برخلاف مصلحت و حق باشد. بعد مى‏فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اذا تناجیتم فلاتتناجوا بالاثم والعدوان‏» از این آیه استفاده مى‏شود که مطلق تناجى و درگوشى گفتن نامطلوب نیست از این روى، تاکید مى‏کند که اگر زمانى لازم شد که سخن محرمانه‏اى بگویید مواظب باشید که در سخنانتان اثم و عدوان و معصیت پیغمبر نباشد: «فلاتتناجوا بالاثم والعدوان و معصیت الرسول و تناجوا بالبر و التقوى‏» پس مطلق نجوا همیشه مذموم نیست و در صورتى که مقتضاى بر و تقوا این باشد که شخص نجوا بگوید و خصوصى صحبت کند اشکالى ندارد: «واتقوا الله الذى الیه تحشرون‏».
در آیه بعد اشاره مى‏فرماید به نجواهاى مذموم: «انما النجوى من الشیطان لیحزن الذین آمنوا و لیس بضارهم شیئا الا باذن الله و على الله فلیتوکل المؤمنون‏» روشن است نجوایى که کار شیطان است همان نجواى مذموم است، زیرا تناجى به بر و تقوا در جمله «و تناجوا بالبر و التقوى‏» تجویز شده است; یعنى نجوایى که به بر و تقوا نیست و مصلحتى ندارد یک کار شیطانى است، و شیطان این کار را به مردم القا مى‏کند تا مؤمنان را ناراحت کند «لیحزن الذین آمنوا» زیرا وقتى مؤمنان مى‏بینند که چند نفر خصوصى صحبت مى‏کنند ناراحت مى‏شوند که چرا از ما پنهان مى‏کنند و چه مطلبى هست که ما را مطلع نمى‏کنند، شاید مى‏خواهند بلایى سر ما بیاورند «و لیس بضارهم شیئا» کارهاى منافقان ضررى به مؤمنان نمى‏زند «الا باذن الله‏» مؤمن باید توجهش به خدا باشد. البته ممکن است کسانى توطئه‏هایى بکنند و با نجوا و در گوشى و قراردادهاى محرمانه اسباب زیانى براى مؤمنین فراهم بکنند ولى مؤمن باید توجهش به خدا باشد که هیچ چیزى بدون اذن خدا اثر نمى‏کند و این یک تربیت توحیدى است که مؤمن باید توجهش به خدا باشد: «و على الله فلیتوکل المؤمنون‏» (3) توکلشان باید بر خدا باشد و از او بخواهند که توطئه‏هاى دیگران را خنثى کند، البته وظایف دیگرى هم دارند که باید انجام بدهند ولى توجه و اعتماد قلبى‏شان باید بر خدا باشد، نه از کار کسى بترسند که مستقلا ضررى به ایشان بزند و نه امیدشان به دیگران باشد، امیدها باید به خدا باشد و خوف هم باید از خدا باشد.
از مجموع این آیات به دست مى‏آید که ما چند نوع نجوا داریم: نجوایى که بر اساس بر و تقوا و به خاطر تامین مصلحتى است که اشکالى ندارد: «و تناجوا بالبر و التقوى‏» و نجوایى که براى مخالفت‏خدا و پیغمبر است و محتوایش اثم و عدوان و معصیة الرسول است و از گناهان به شمار مى‏رود و مى‏بایست ترک بشود. و اما نجواهاى عادى که نه مصلحتى بر آن مترتب بشود و نه براى زیان زدن به مؤمنان است فى حد نفسه کار مطلوبى نیست و شاید اطلاق «انما النجوى من الشیطان لیحزن الذین آمنوا» شامل آن هم بشود. این کار برخلاف ادب است که در حضور دیگران دو نفر با هم درگوشى صحبت کنند و نتیجه‏اش حزن مؤمنین است و شیطان آدمى را وادار مى‏کند که کارى انجام دهد که موجب ناراحتى دیگران بشود.
انگیزه‏هاى شیطانى براى نجوا مختلف است; مثلا کسانى مى‏خواهند خودنمایى بکنند که ما یک خصوصیتى با این شخص داریم و سخنان محرمانه‏اى با یکدیگر داریم که دیگران نباید از آنها باخبر شوند، این گونه انگیزه‏ها صرف نظر از آثار سویى که بر نجوا مترتب مى‏شود، خود به خود ضد ارزش است.
در همین سوره اشاره مى‏فرماید به مطلبى که در زمان پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم اتفاق افتاد و آن این بود که کسانى زیاد به آن حضرت مراجعه مى‏کردند و تقاضاى ملاقات خصوصى داشتند و این کار مشکلاتى را براى پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم به وجود مى‏آورد هم وقت آن حضرت را مى‏گرفت و مانع مى‏شد از این که به کارهاى مهمترى بپردازند، و هم کسانى از این کار سوء استفاده مى‏کردند و چنین وانمود مى‏کردند که ما با پیامبر خصوصیتى داریم که باید حرفها را محرمانه با ایشان بزنیم. خداى متعال دستور داد که هر کس مى‏خواهد با پیغمبر نجوا بکند و ملاقات خصوصى داشته باشد باید صدقه‏اى بدهد: «یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدى نجویکم صدقة ذلک خیر لکم و اطهر فان لم تجدوا فان الله غفور رحیم‏» (4) هر کس توانایى دارد موظف است قبل از این که با پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم ملاقات خصوصى داشته باشد صدقه‏اى بدهد. محدثان نقل کرده‏اند که تنها کسى که به این آیه عمل کرد حضرت امیرالمؤمنین‏علیه السلام بودند که یک دینار داشتند و این دینار را تبدیل به ده درهم کردند و هر وقت مى‏خواستند با پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم صحبت کنند یک درهم صدقه مى‏دادند و هیچ کس دیگر به این آیه عمل نکرد. بعد این آیه نسخ شد و آیه بعدى ناسخ همین آیه است «ءاشفقتم ان تقدموا بین یدى نجویکم صدقات‏» ترسیدید که اگر قبل از نجوا صدقه بدهید فقیر بشوید «فاذ لم تفعلوا و تاب الله علیکم فاقیموا الصلاة و آتوا الزکوة و اطیعوا الله و رسوله والله خبیر بما تعملون‏» (5) حالا که شما این دستور را عمل نکردید خدا هم بر شما بخشید «تاب علیکم‏» و این حکم را از شما برداشت‏بروید سایر تکالیفى که دارید انجام بدهید; نمازتان را بخوانید، روزه‏تان را بگیرید و کارهاى خیر انجام بدهید. این یکى از آیات منسوخه است و شاید کمتر کسى در منسوخ بودنش شبهه‏اى داشته باشد. با تشریع این حکم، معلوم شد کسانى که اصرار داشتند با پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم نجوا بگویند و ملاقات خصوصى داشته باشند این ملاقاتها براى ایشان یک درهم هم نمى‏ارزید و معلوم شد که این ملاقاتها مصلحتى و لزومى نداشته است.
در آیه 114 سوره نساء موارد نجواى صحیح ذکر شده است; نخست مى‏فرماید: «لاخیر فى کثیر من نجویهم‏» در بسیارى از نجواها خیرى نیست. این لسان نکوهش است; یعنى کارى که فایده ندارد چرا انجام مى‏دهید؟ بعد مواردى را استثنا مى‏کند: «الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بین الناس‏» مگر کسى که نجوا را وسیله‏اى براى وادار کردن کسى به صدقه قرار دهد. کسانى هستند که از خودشان خدمتى برنمى‏آید ولى مى‏توانند وساطت در خیر بکنند و براى این که آبروى طرف ریخته نشود بطور خصوصى مطرح مى‏کنند. «او معروف‏» یا مى‏خواهند امر به معروف کنند اما براى این که در حضور مردم خجالت نکشد بطور خصوصى به او مى‏گویند. «او اصلاح بین الناس‏» یا این که مى‏خواهند مقدمات اصلاح بین دو نفر را فراهم بکنند اول خصوصى با هم صحبت مى‏کنند که چگونه با او برخورد بکنیم که کار اصلاح بشود. «و من یفعل ذلک ابتغاء مرضات الله فسوف نؤتیه اجرا عظیما» نه تنها این گونه نجواها بد نیست‏بلکه کسانى که براى رضاى خدا چنین کارهایى را انجام بدهند اجر عظیمى خواهند داشت.
ادامه دارد

پاورقیها:

 

1) مجادله(58) آیه‏7.
2) همان، آیه‏8.
3) همان، آیه‏10.
4) همان، آیه‏12.
5) همان، آیه‏13.

عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث

 عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث  - احادیث عاشورایی

 

عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث

 

امامان شیعه علیهم السلام برای اینکه نهضت خونین کربلا و محرم و عاشورا برای همیشه زنده و جاوید بماند، سعی و تلاش فراوانی نمودند و دراین راستا از پنج شیوه استفاده کردند:

1- یادآوری مصائب امام حسین علیه السلام و یاران فداکارش در مناسبت های مختلف، بخصوص در ایام محرم و عاشورا.

عن ابی عمارة المنشد قال: «ما ذکر الحسین بن علی عند ابی عبدالله علیه السلام فی یوم قط فرئی ابو عبدالله علیه السلام متبسما فی ذلک الیوم الی اللیل » (1) ابوعماره منشد می گوید: هر گاه در حضور امام صادق علیه السلام نام حسین علیه السلام برده می شد، آن روز تا شام خنده بر لبان آن حضرت دیده نمی شد


ادامه مطلب ...

امام حسین(ع) در کلام امام خمینی (ره)

امام حسین(ع) در کلام امام خمینی(ره)

امام حسین(ع) در کلام امام خمینی (ره)

دست آوردهای عاشورا

اگر عاشورا و فداکاری خاندان پیامبر نبود، بعثت و زحمات جان فرسای نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را طاغوتیان آن زمان به نابودی کشانده بودند. ابوسفیانیان می خواستند قلم سرخ بر کتاب وحی بکشند و یزید، یادگار عصر تاریک بت پرستی، به گمان خود با کشتن و به شهادت کشیدن فرزندان وحی امید داشت اساس اسلام را برچیند و با شعار صریح «لا خبرٌ جاء ولا وحیٌ نَزَلَ» بنیاد حکومت الهی را برکند. اگر عاشورا نبود، نمی دانستیم به سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه می آمد، لکن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست که اسلام رهایی بخش و قرآنِ هدایت را جاوید نگه دارد و حسین بن علی علیه السلام ، این عصاره نبوّت و یادگار ولایت، را برانگیزد تا جان خود و عزیزانش را فدای عقیدت خویش و امّت عظیم پیامبر اکرم نماید تا در امتداد تاریخ، خون پاک او بجوشد و دین خدا را آبیاری فرماید و از وحی و ره آوردهای آن پاسداری نماید.

ادامه مطلب ...

عاشورا و امام حسین علیه السّلام در کلام معصومین(ع)

عاشورا و امام حسین علیه السّلام در کلام معصومین (ع) – هیئت زوّارالحسین (ع)

عاشورا و امام حسین علیه السّلام در کلام معصومین(ع)

1- ییامبراکرم (ص) فرمود: ای مردم، این حسین بن علی است، او را بشناسید؛ قسم به آن که جانم در دست اوست، او در بهشت است، دوستدانش در بهشت‌اند و دوستداران دوستدارانش نیز در بهشت‌اند.

2- رسول خدا (ص) فرمود: شهادت حسین (ع) حرارتی در دل های مؤمنان افروخته که تا ابد خاموشی ناپذیر است.

3- امام صادق (ع) فرمود: ای ابوعمار ، درباره حسین بن علی (ع) شعری برایم بسرای. ابوعمار گوید : شعری سرودم و امام گریست؛ به خدا سوگند پی در پی شعر می‌سرودم و آن حضرت می‌گریست، تا این که صدای گریه از اهل خانه نیز به گوش رسید. سپس به من فرمود : ای ابوعمار، کسی که شعری برای حسین (ع) بسراید و پنجاه نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت، کسی که شعری برای حسین (ع) بسراید و سی نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت،کسی که شعری برای حسین (ع) بسراید و بیست نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت، کسی که شعری برای حسین (ع) بسراید و ده نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت، کسی که شعری برای حسین (ع) بسراید و یک نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت، کسی که شعری برای حسین (ع) بسراید و خود بگرید پاداش بهشت خواهد داشت و کسی که شعری دربارة حسین (ع) بسراید و خود را به گریه درآورد پاداش بهشت خواهد داشت. 

ادامه مطلب ...

زندگینامه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)

زندگینامه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)

زندگینامه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)

  

عبدالعظیم علیه السّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد . پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبة بن قیس .

 

ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال ۱۷۳ هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و مدّت ۷۹ سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم علیه السّلام ، امام رضا علیه السّلام، امام محمّدتقی علیه السّلام و امام علیّ النّقی علیه السّلام مقارن بوده ، محضر مبارک امام رضا علیه السّلام ، امام محمّد تقی علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است .

 

این فرزند حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم، از آنجا که از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است به حسنی شهرت یافته است .

 

حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمّه معصومین علیهم السّلام و از چهره های بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بیت عصمت علیهم السّلام و پیروان آنان بود و در مسایل دین ، آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن ، شناخت و معرفتی وافر داشت .

 

ستایشهایی که ائمّه معصومین علیهم السّلام از وی به عمل آورده اند، نشان دهنده شخصیّت علمی و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادی علیه السّلام گاهی اشخاصی را که سؤال و مشکلی داشتند، راهنمایی می فرمودند که از حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام بپرسند و او را از دوستان حقیقی خویش می شمردند و معرّفی می فرمودند .

 

در آثار علمای شیعه نیز، تعریفها و ستایشهای عظیمی درباره او به چشم می خورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و صفای باطن و به عنوان محدّثی عالیمقام و بزرگ یاد کرده اند؛ در روایات متعدّدی نیز برای زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سیّد الشّهداء، امام حسین علیه السّلام بیان شده است.

شهید محمد علی دولت آبادی در حرم عبدالعظیم حسنی(ع)

  

ادامه مطلب ...

زندگینامه سید وسالار شهیدان امام حسین(ع)


زندگینامه سید وسالار شهیدان امام حسین(ع)

دومین فرزند برومند حضرت علی و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ایشان باد، در خانه وحی و ولایت چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص ) رسید، به خانه حضرت علی (ع ) و فاطمه را فرمود تا کودکش را بیاورد. اسما او را در پارچه ای سپید (2) (س ) آمد و اسما پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ (3) او اقامه گفت . به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش ، امین وحی الهی ، جبرئیل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) چون علی برای تو بسان هارون (5) که به عربی (حسین ) خوانده می شود نام بگذار. (4)برای موسی بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پیغمبران هستی .

و به این ترتیب نام پرعظمت "حسین " از جانب پروردگار، برای دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندی را برای کشت ، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او (6) فرزندش به عنوان عقیقه (7) نقره صدقه داد.

ادامه مطلب ...

اهمیت زیارت حضرت امام رضا(علیه‎السلام)

 



اهمیت زیارت حضرت امام رضا(علیهالسلام)

 

زیارت امام رضا(علیهالسلام) مزایای بسیاری دارد که در این مقاله به تعدادی از آنها اشاره میشود.

مزیت اول: زیارت حضرت رضا(علیهالسلام) افضل و برتر از زیارت سیدالشهدا(علیهالسلام) است :

حضرت عبدالعظیم حسنى گفت: به حضرت جواد(علیهالسلام) عرض کردم :

متحیرم که به زیارت قبر حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) مشرف شوم یا به زیارت پدرتان .

فرمود: اندکى صبر کن؛ سپس داخل اندرون شد بعد - در حالى که اشکهایش بر رخسارش جارى بود - خارج شد و احتمالا به یاد پدرش افتاده و بر دورى از پدر اشک ریخته بود...  فرمود: زائران امام حسین (علیهالسلام) بسیارند؛ اما زائران پدرم کم هستند.
ادامه مطلب ...

نماز ، حل المشاکل


نماز ، حل المشاکل

ساختار فطری انسان به گونه ای تشکیل یافته است که انسان در همه حالات نیاز به پرستش و عبادت دارد.عبودیت و بندگی انسان از طرفی خلاء موجود در نهان انسان را پر می کند و از طرف دیگر باعث رشد و تکامل و رسیدن به مقام قرب الهی می شود . بهترین راه پرستش و بندگی انسان ها به جای آوردن نماز است.
نماز رابطه انسان با خداست
  و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز ار گناهان است. طبق روایات وارده در کتب حدیثی ما مهمترین عبادت بندگان نماز می باشد که اگر مورد قبول درگاه الهی واقع شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد[1] . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:کسی که نمازهای پنج گانه را انجام میدهد از گناهان پاک می شود همانگونه که اگر شبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند[2]. به همین خاطر در آیات و روایات بر آن تاکید بسیار شده است و ترک آن را از بزرگترین گناهان کبیره به شمار می آورند[3].
از آنجا که این عمل دارای آثار و برکات بسیاری می باشد ، برای درک آن آثار باید در بجا آوردن این فریضه الهی چند نکته را در نظر گرفت:
ادامه مطلب ...

اثرات بی نظیر خواندن زیارت عاشورا



اثرات بی نظیر خواندن زیارت عاشورا

 


درباره زیارت عاشورا، روایات فراوانی وجود دارد. امام باقر( علیه السلام) این زیارت را به یکی از اصحابش به نام علقمه بن محمد حضری آموزش داده است}کامل الزیارات، ص80، بحار الانوار،ج101ص290}

 

از آنجا که زیارت نوعی اعلام موضع در مشخص کردن خط فکری است و آثار سازنده عجیبی دارد؛ آنچه به عنوان متن زیارتی خوانده می‌شود از نظر محتوی و جهت دهی، از حساسیّتی ویژه برخوردار است. به همین جهت ائمه(علیهم السلام) با آموختن نحوة زیارت به یاران خود، به این عمل سازنده جهت و غنای بیشتری بخشیده‌اند.

ادامه مطلب ...

فواید دعای فرج

آثاروفواید دعای فرج 


دعا کننده برای فرج حضرت مشمول برکات زیر می‌شود:

1 - اطاعت از امر مولایش کرده است، که فرموده‌اند: و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.

2 - این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها می شود.

3 - اظهار محبت قلبی است.

4 - نشانه انتظار است.

5- زنده کردن امر ائمه اطهار علیهم السلام است.

6 - مایه ناراحتی شیطان لعین است.
ادامه مطلب ...

نماز در سخنان معصومان(علیهم السلام)


نماز در سخنان معصومان(علیهم السلام)

* رسول الله صلّی الله علیه و آله: «انّ عمود الدّین الصّلاة و هی اوّل ماینظر فیه من عمل ابن آدم فإن صحّت نظر فی عمله و ان لم تصحّ لم‏تنظر فی بقیة عمله».1
همانا نماز ستون دین و اولین کردار انسان است که (در قیامت) مورد بررسی قرار می‏گیرد؛ پس اگر پذیرفته شد سایر اعمال نیز بررسی می‏شود و اگر پذیرفته نشد به سایر اعمال نیز رسیدگی نمی‏شود.

* رسول الله (ص): «اوّل ما یحاسب به یوم القیامة الصلاة فمن أجاب فقد سهل علیه مابعده و من لم‏یجب فقد اشتدّ مابعده».2
ادامه مطلب ...

هشت ذکر از امام هشتم،امام رضا(ع)

هشت ذکر از امام هشتم، امام رضا (ع)،پوستر شهید محمد علی دولت آبادی


هشت ذکر از امام هشتم،امام رضا(ع)


مداومت بر ذکرهای الهی را می توان یکی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک بر شمرد که زبان و قلب انسان با آنها سرزنده و شاداب می ماند

بلاغ- یاد و نام خدا همراه با ذکر او آثار و فایده های شگفت آور و بی نظیری دارد که هریک از آنها می تواند در سازندگی روحی و اخلاقی انسان تاثیر به سزایی داشته باشد. آثار برخی از این ذکر ها از نگاه امام رضا علیه السلام را مرور می کنیم.

«یا حیُّ یا قیُّوم»
امام رضا علیه السلام می فرماید:هر شخص مؤمن این دو اسم را ورد خود سازد، عمرش دراز شود و در دل‏ها تصرّف کند و محبوب خلایق گردد.( خواصّ آیات قرآن کریم: 68)
«
یا حیُّ یا قَیّوم» دو اسم از اسماء جلاله الهى است که چون با هم گفته مى ‏شوند یک‏ ذکر حساب مى ‏شود.

«یا مَلِک»
ادامه مطلب ...

مشورت در آیات و روایات


مشورت در آیات و روایات

مشورت به معنای رأی خواستن و تدبیر خواستن است.

اهمیت شورا و مشورت در دین اسلام از آنجا روشن می‌شود که یکی از سوره‌های قرآن به این نام نازل شده است.

قرآن علاوه بر اینکه انجام کارها با مشورت را یکی از نشانه های اصلی ایمان می‌شمارد، آن را در ردیف اعمالی چون نماز، زکات و انفاق قرار می دهد: «و کسانی ‌که دعوت پروردگارشان را پذیرفتند، نماز را برپا داشتند و کارهایشان را با مشورت یکدیگر انجام دادند و از آنچه روزی آنها کردیم‌، انفاق نمودند.» (شوری-38)

انبیا و امامان نیز که انسان‌هایی کامل هستند، از مشورت بی نیاز نبوده‌اند، چنانکه قرآن کریم مسئله مشورت را مهم دانسته و آن را به صورت یک فرمان الهی بیان کرده است .

ادامه مطلب ...

چهل حدیث حضرت زهرا (س)

چهل حدیث ازفاطمه الزهرا(س)، 

 

چهل حدیث حضرت زهرا (س)

  خدایی را حمد و سپاس گویید که به خاطر عظمت و نورش ، هر که در آسمانها و زمین است به سوی او وسیله می جوید و ما وسیله او در میان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جایگاه قدس او و حجّت غیبی و وارث پیامبرانش هستیم.

۱) موقعیت اهل بیت در نزد خدا :

خدایی را حمد و سپاس گویید که به خاطر عظمت و نورش ، هر که در آسمانها و زمین است به سوی او وسیله می جوید و ما وسیله او در میان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جایگاه قدس او و حجّت غیبی و وارث پیامبرانش هستیم.
ادامه مطلب ...