یادو خاطره  شهدا

یادو خاطره شهدا

گسترش فرهنگ ایثار و شهادت
یادو خاطره  شهدا

یادو خاطره شهدا

گسترش فرهنگ ایثار و شهادت

نقش حضرت امام سجاد(ع) در زنده نگه داشتن یاد و خاطره قیام عاشورا

نقش حضرت امام سجاد در زنده نگه داشتن یاد و خاطره قیام عاشورا-امام سجاد از کربلا تا شهادت


حضرت امام علیّ بن الحسین، ملقّب به سجّاد و زین العابدین (علیه السلام) در نیمه جمادی الآخر سال ۳۸ هجری (به قولی ۳۶ هجری)، در مدینه منوره به دنیا می آیند و مدت عمر شریف و زندگی ایشان ۵۷ سال بود که مدت ۲ سال را در کنار جد بزرگوارشان، حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) و مدت ۱۰ سال در زمان عموی ارجمندش، حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) و ۱۰ سال هم با پدر بزرگوارشان، حضرت سیّدالشهداء (علیه السلام) بودند. این امام بزرگوار در واقعه تاریخی عاشورا، در کنار امام حسین (علیه السلام) حضور داشتند که به دلیل بیماری (تب شدید)، نتوانستند در جنگ شرکت کنند. امام چهارم، با رفتارها و روشن گری های دقیق خود در قالب دعا و بیان حقوق، درصدد حل مشکلات و بیماری های فرهنگی و اجتماعی زمان خود برآمدند که به دست خلفای ناصالح و ستمگر و کارگزاران بد رفتار آنها به وجود آمده بود. این سیره و عمل امام سجاد (علیه السلام) در واقع، یک جهاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بود که باید، شیعیان به خوبی با زوایای پنهان آن آشنا شوند. 

ادامه مطلب ...

تفحّص مفقودین وشهدا

چرایی تفحص شهدا - مطالب فرهنگ ایثار و شهادت

چرایی تفحّص شهدا

تفحص مفقودین:

در هنگام جنگ تحمیلی ۸ ساله، بدلیل نامساعد بودن وضعیت جغرافیایی مناطق عملیاتی، حجم آتش دشمن و قرار گرفتن شهدا در محدوده‌ای بین نیروهای خودی و دشمن، امکان جابه جایی و انتقال ابدان شریف تعداد زیادی از شهدا فراهم نشد. بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان گرفتن جنگ تحمیلی یکی از مهمترین موضوعاتی که در دستور کار مسئولین نظام اسلامی قرار گرفت، تلاش برای تفحّص(جستجو) و کشف مفقودین جنگ تحمیلی بود. بر همین اساس  کمیته جستجوی مفقودین با مسئولیت سردار باقرزاده در ستاد کل نیروهای مسلح شکل گرفت.

بنابراین تفحص از نظر لغوی به معنای جستجو و کنکاش و در ادبیات دفاع مقدس به معنای جستجو و تلاش برای یافتن پیکرهای مطهر شهدای به جا مانده در معرکه جنگ، تلقی می شود.  ادامه مطلب ...

فرهنگ عاشورا را پاس بداریم

فرهنگ عاشورا را پاس بداریم - مقالات عاشورایی- پوستر شهید محمد علی دولت آبادی


فرهنگ عاشورا را پاس بداریم

یادآوری حادثه عاشورا در دنیای اسلام و به ویژه در قلمرو یاران عترت علیهم السلام امروزه یک فرهنگ است. فرهنگی که ریشه در عقل و فطرت انسانی و آیات قرآن و سنت نبوی صلی الله علیه وآله دارد.

بخش مهمی از آیات قرآن ، که گاه به یک سوم و گاه به یک چهارم و در برخی احادیث در حد نیمی از قرآن شناخته شده، در ارتباط نزدیک با پیامبر و اهل بیت رسول خداست، به طوری که در برخی از روایات آمده که نیمی از قرآن درباره ما و نیمی درباره دشمنان ماست. بیش از هزار آیه چون آیات تطهیر و مباهله و نور و ذی القربی و تبلیغ و ولایت، در روایات معصومین علیهم السلام بر ائمه علیهم السلام و فضیلت ها و عملکرد و اندیشه و گفتار و رفتار آنان تطبیق و تفسیر شده است. و بخشی از آیات، اختصاص به حضرت سید الشهدا و جریان عاشورا و فرهنگ کربلا دارد. 

ادامه مطلب ...

چهره ملکوتى شهید در آیات و روایات - مقالات فرهنگ ایثار وشهادت

چهره ملکوتی شهید در آیات  و روایات - پوستر شهید محمد علی  دولت آبادی


مقالات فرهنگ ایثار و شهادت

چهره ملکوتى شهید در آیات و روایات


وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ.

و به آنان که در راه خدا کشته مى شوند مرده نگوئید بلکه آنان زنده هستند ولى شما کیفیت حیات آنان را درک نمى کنید.

اگر انسان در خیال خود، مرگ را هم چون هیولائى بیم آور، و چهره اى ترسناک و نقطه پایان همه چیز، و زنگ خاموشى ابدى و عدم و نابودى همیشگى ببیند، از عبادت رب که نتائجش به خود انسان باز مى گردد، و خدمت به خلق که محصولاتش به خود انسان مى رسد، و از قدم گذاردن در عرصه بسیارى از خیرات و مبرات باز مى ماند، و حیات او چون حیات حیوانات منحصر در شکم چرانى و شهوت رانى مى گردد، و بر این پایه از هیچ گناه و معصیت و ظلم و ستمى روى نمى گرداند، و امید مثبت و آرزوهاى سازنده و نشاط براى فعالیت هاى لازم را از دست مى دهد.

انسان باید با تکیه بر فطرت که ابدى خواهى و جاوید طلبى در ذاتش نهفته است، و با بکار گرفتن عقل و اندیشه و با تکیه بر وحى و نبوت انبیا و امامت امامان که مرگ را پلى براى عبور از دنیاى محدود به جهانى نامحدود، و عوض کردن لباسى و پوشیدن لباس دیگر، و انتقال از خانه اى به خانه دیگر مى دانند، و سراى آخرت را جائى براى پاداش نیکان و محلى براى کیفر ناپاکان و ستم گران مى شمارند، مرگ را زیبا و نعمت عظیم حق مشاهده کند، و بر این اساس به گردونه عبادت رب و خدمت به خلق درآید، و با شور و شوق و نشاط و مسرت، به انجام هر خیر و عملى صالحى برخیزد و از آنچه براى خودش و براى دیگران زیان دارد که به عبارت دیگر گناه نامیده مى شود اجتناب ورزد.  ادامه مطلب ...

شهد شیرین شهادت در کلام بزرگان

شهد شیرین شهادت درکلام بزرگان- پوستر شهید محمد علی دولت آبادی - مقالات فرهنگ ایثاروشهادت

شهد شیرین شهادت در کلام بزرگان

 شهادت‏» جلوه شهود ابدی شهید است و او پرده از شهد شیرین ابدیت‏برمی‏دارد: «. . . بل احیاء عند ربهم یرزقون. » (آل عمران: ۱۶۹) و در این آینه نمایی، عارف متعالی تقرب می‏جوید، عشق می‏نمایاند و شهد می‏پراکند; یعنی که او شاهد مقام قرب است; چرا که: «لقا بایدت کرد با کردگار» ، آن سان که فرمود: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه‏» . (انشقاق: ۶) و مولای شهیدان، مولای شاهدان نیز هست; چون نخستین شهید شاهد مقام شهود الهی نیز هموست که: «. . . الست‏بربکم قالوا بلی شهدنا» (اعراف: ۱۷۲) پس شهد شیرین شهادت، تنها در سیمای اولین شهید شاهد رخ می‏نماید و کلام ربانی مولای شهیدان شاهد، می‏تواند پاره‏هایی از آن سیمای آسمانی را به دنیای زمینی ما بنشاند; چه این‏که مولا علی‏علیه السلام خود نیز فرمود: «و انما مثلی بینکم مثل السراج فی الظلمة. . . » . این نوشته می‏کوشد با سیری کوتاه در آفاق دور دست کلام امیر سخن در نهج‏البلاغه، اگرچه به شیرینی شهد شهادت دست نیابد، اما کام خود را به عشق علی علیه السلام بیاراید که: «سرآغاز دفتر عشق است‏بیداری، و سرانجام آن کام‏یابی‏» .

  ادامه مطلب ...

22 اسفند روز بزرگداشت شهدا

بیست ودوم اسفندروز بزرگداشت شهدا - پوستر شهید محمد علی دولت آبادی -22اسفند روز تولد شهید محمد علی دولت آبادی

22اسفند روز گرامیداشت شهدا گرامی باد

22اسفند سالروز صدور فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تاسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی

«بنیاد شهید از همه بنیادها افضل است برای این که شهید از همه افراد افضل است ».

 بنیاد شهید در 22 اسفند سال 1358، به فرمان امام (ره) تاسیس شد و دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی و اداری است و امور آن طبق مقررات و قوانین مربوط به نهادهای عمومی غیردولتی و در چهار چوب اساسنامه مصوبه و آیین نامه های مربوط زیر نظر رئیس جمهور و نظارت عالیه مقام معظم رهبری اداره می شود.

احیا ، حفظ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت طلبی ، زنده نگه داشتن یاد شهیدان و حفظ آثار آنان ، تجلیل و تکریم از خانواده های معظم شهیدان ، جدیت در امور فرهنگی خانواده های شاهد ، خوداتکایی و قانونمند کردن ارایه خدمات به آنان و بسیج امکانات نظام به منظور پراکندن عطر ملکوتی شهادت در جامعه ، محور فعالیت های این نهاد مقدس است. البته سابقه اولیه این نهاد به دوران آغاز قیام امام (ره) به سال 1342، باز می گردد. بعد از قیام خونین پانزده خرداد 1342 گروهی از روحانیون انقلابی و مبارز و افراد نیکوکار به دستور امام (ره) ماموریت یافتند تا به خانواده های شهدا رسیدگی کنند ، که این کار در طول سال های مقاومت و مبارزه ادامه یافت و در سال های57 - 1356، دامنه وسیع تری پیدا کرد. بعد از پیروزی انقلاب ، برای سامان دادن بیشتر به امور شهدا و خانواده های آنان ، با فرمان امام (ره) بنیاد آغاز به کار کرد که با آغاز جنگ تحمیلی و بیشتر شدن تعداد شهیدان ، وظیفه و تکلیف بنیاد شهید سنگین تر شد. 

ادامه مطلب ...

آرامش عاشورایی

آرامش عاشورایی- مقالات عاشورایی

مقالات عاشورایی

آرامش عاشورایی

چکیده

انسان در عصر حاضر با وجود پیشرفت های شگرف در زمینه های صنعتی و فناوری، بیش از هر زمان دیگر به آرامش و نشاط نیاز دارد.
حضور در «مراسم عاشورایی» یکی از راه های مؤثر کسب آرامش و نشاط است. فرد با حضور دراین مراسم ضمن آشنایی با مؤلفه های آرامش که از ویژگی های امام حسین (ع) و یارانش بود،می آموزد که چگونه در دشوارترین لحظه های زندگی، آرامش خود را حفظ نماید و به جای پاک کردن صورت مسائل و مشکلات موجود، راه حل مناسبی برای آن ها بیابد. پژوهش حاضر به شناسایی و بررسی اهم مؤلفه های آرامش در ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری با تأکید بر مراسم عاشورایی پرداخته است.
کلید واژه ها: آرامش، اجتماعات، حسین بن علی (ع)، یاد خدا،دنیا، سختی ها، مرگ، نگرش مثبت، رهایی. 
ادامه مطلب ...

راه کارهای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

راهکارهای ترویج فرهنگ ایثاروشهادت - مقالات گسترش فرهنگ ایثار و شهادت

راه کارهای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

به قلم:مسلم باقری، محسن میری

چکیده

با اوج گیری مبارزات مردم مسلمان ایران در دهه‌ی پنجاه جهت آزادی، استقلال و دفاع از دین (به‌ویژه جریان پیروزی انقلاب اسلامی) و در دوران هشت ساله‌ی دفاع مقدس مردان و زنان بسیاری در صحنه‌های مبارزه و پیکار به شهادت رسیدند. اخلاق، شیوه‌ی مبارزه، نحوه‌ی شهادت، خصوصیات فردی و شخصیتی ایشان و آثار به‌جای مانده اعم از مادی و غیرمادی (معنوی)، مجموعه‌ای ارزش‌مند را تشکیل می‌دهد که تحت‌عنوان «فرهنگ ایثار و شهادت» معرفی شده است.

هدف از ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، ضمن فروزان نگهداشتن این چراغ رهایی بخش، برای هر زمانی است که دشمن خیره سر، آهنگ نابودی دین و ایمان و تعرض به میهن و ناموس نماید؛ اما لازمه‌ی داشتن چنین رویه ای، گسترش سیره و روش زندگی نجات بخش شهیدان و ایثارگران در جامعه است و جنبه‌ی برجسته‌ی آن انجام دادن کارها برای خدا و رهایی از وابستگی و دل‌بستگی به «ثروت و جاه و مقام و نیز دلبستگی ها و وابستگی های مادی است.»

اما سؤال اساسی اینجاست که چرا ترویج فرهنگ ایثار و شهادت با برخی موانع روبه‌رو شده است؟ چرا برخی مسؤولین و صاحبان جاه و مقام که موقعیت و مقام خویش را مدیون شهدا هستند، در بسیاری از اوقات دِین خویش را فراموش کرده و شیوه ای سوای شیوه و راه و رسم شهیدان را گزیده اند و به دنیاگرایی و تجملات روی آورده اند؟ و به تبع آن چرا در جامعه و در میان توده مردم نیز سنت شهیدان کم‌رنگ شده و نگرانی، دوست‌داران و ارادت‌مندان شهدا را در این تفکر فرو برده که با «غربت شهیدان» چه کنیم؟ در نتیجه، هدف و سؤال اصلی این است که « شیوه‌ی ترویج فرهنگ شهادت کدام است و چگونه می‌توان موانع آن را کاهش داد؟»  ادامه مطلب ...

مبانی،آثار و آسیب های فرهنگ جهاد و شهادت از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)

مبانی،آثار و آسیب های فرهنگ جهاد و شهادت از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)-مقالات فرهنگ ایثار وشهادت-پوسترشهید محمد علی دولت آبادی


مبانی،آثار و آسیب های فرهنگ جهاد و شهادت از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)

مقالات فرهنگ ایثاروشهادت


چکیده
پیش فرض مقاله پیشرو این است که حضرت امام از جهت تئوری و عمل از پیشتازان فرهنگ جهاد و شهادت می باشد.این مقاله در پی بررسی مبانی جهان شناسی،انسان شناسی،فقهی جهاد وشهادت در اندیشه امام از یک سو،تاثیر آن در همبستگی و نشاط اجتماعی از سوی دیگر و غایت آن از سوی سوم می باشد. و به.جهان شناسی فرهنگ جهاد، توحیدی« ازاوئی و سوی اوئی» است. مجاهد در سفرچهارم از مراحل سلوک الی الله است، با انجام تکلیف اجتماعی و تاریخی راه بازگشت بشر به سوی خدا را باز می کند. فرهنگ جهاد ،از نظر هستی شناختی صعود الی الله ،سیر راه از ملک به ملکوت از نظر طبیعت به مقام قرب و نیل به «عند ربهم یرزقون »است ،از انسان شناختی بازگشت به فطرت اصیل واز نظر فقهی انجام تکلیف الهی است. فطرت اصیل انسان، حق خواه و حقیقت جو است.انسان راه وصول به خیر مطلق را از طریق فطرت می پیماید . امام خطابات شرعی را به خطابات قانونی و خطابات شخصی تقسیم می کند .تنجز و فعلیت یافتن دومی مشروط به شرایطی مثل علم،قدرت است.حدیث رفع قلم شامل این نوع خطاب است ،اما خطابات قانونی به هیچ شرطی مشروط نیست .همه مکلف به انجام آن هستند و اگر نتوانستند معذورند نه بدون تکلیف .جهاد در راه خدا از تکالیف نوع دوم است.بنابراین اگر جهاد واجب باشد و کسانی قادر به انجام آن باشند و حضور پیدا نکنند،مقصر خواهند بود.مبارزه با ظلم و طاغوت و فساد اجتماعی،سیاسی،اقتصادی و ...داخلی ومبارزه با تهاجم بیگانگان،مجاهده برای تاسیس حاکمیت الله و اجرای احکام الهی،تکلیف شرعی هستند نه ایثار اخلاقی.  
ادامه مطلب ...

فرهنگ ایثار و شهادت و مساله امنیت ملی

فرهنگ ایثار شهادت و مساله امنیت ملی-پوسترشهید محمد علی دولت آبادی-شهیدنظم وامنیت

فرهنگ ایثار و شهادت و مساله امنیت ملی

فرهنگ شهادت طلبی عبارت از وضعیت و شرایطی که طی آن مردم یک کشور بر اساس میل و علاقه شدید نسبت به باورها، اعتقادات و سرزمین خود اقدام به فداکاری های بزرگ؛ بذل جان و دست کشیدن از تمام هستی و دارائی خود می نمایند.آنان با روحیه ای سرشار از شهادت طلبی،ایثار و از خود گذشتگی آمادگی دارند تا با تمامی تهدیدات نسبت هب حیات فیزیکی،اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی خود مقابله کنند. نعمیق و تحکیم چنین روحیه ای و گسترش آن در بین آحاد افراد یک سرزمین عامل مهم و رکن اصلی در تامین و تداوم امنیت ملی آن سرزمین می باشد. بر این اساس این نوشتار در صدد است تا رابطه این مهم یعنی فرهنگ شهادت طلبی با مقوله بسیار مهم و حیاتی امنیت ملی را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد، در این مقاله مباحثی همچون مفاهیم، کلیات و تعاریف مربوط به امنیت ملی و همچنین خاستگاه اعتقادی شهادت، روحیه و فرهنگ شهادت طلبی و ارتباط آن با امنیت ملی مطالعه و بررسی می شود که امیدواریم درک روشن و مفیدی از مساله را ارائه نماید. 
ادامه مطلب ...

احیای فرهنگ ایثار وشهادت

احیای فرهنگ ایثار وشهادت ، مقالات فرهنگ ایثاروشهادت


احیای فرهنگ ایثار وشهادت

در مکتب توحید، آن چیزی دارای ارزش و ماندگاری است که در راه خدا و برای خدا شکل گیرد. هر مقدار از عمر انسان که برای خدا صرف شود. هر کاری که برای خدا انجام گیرد، مالی که در این راه هزینه شود. از ارزش واقعی و ماندگاری برخوردار است و در این راستا هرچه انجام کاری برای خدا سخت تر و نیت خالص تر باشد ارزش و اثر آن بیشتر است. بنابراین هرگونه اهتمام و تلاش در راه خدا مصداق جهاد فی سبیل اللّه است.

در این مکتب، از خود گذشتگی در راه خدا و دفاع از حق در بالاترین حد، ارزشگذاری شده است و فرهنگ ایثارگری و شهادت طلبی در متن اسلام از درخشش و ویژگی برجسته ای برخوردار است.

دستاورد اساسی حضرت امام خمینی در رهبری انقلاب اسلامی، احیاء اسلام ناب محمّدی(ص) و مهمترین ویژگی آن احیاء فرهنگ شهادت و ایثارگری بود. با مروری گذرا در فرایند نهضت امام خمینی و قوام نظام اسلامی به خوبی می توان دریافت که اگر فرهنگ شهادت طلبی و ایثارگری نبود، نه انقلاب به پیروزی می رسید و نه نظام اسلامی دوام می یافت، همانگونه که در صدر اسلام نیز اگر این ویژگی نبود نه اسلام شکل گرفته بود و نه دوام می یافت.

بنابراین موضوع شهادت و ایثارگری سکه پربهایی است که در یک روی آن باید والاترین ارزشهای الهی را مشاهده کرد و در روی دیگر آن دستاوردها و آثار و برکات بی بدیل را.

شهید در لغت به معنی گواه، حاضر، ناظر و... و در اصطلاح دینی به کسی اطلاق می شود که با انتخاب آگاهانه، و بر اساس حجت شرعی، در راه خدا به شهادت می رسد و در قانون اساسنامه بنیاد شهید انقلاب اسلامی این گونه تعریف شده است، «شهید به کسی گفته می شود که جان خود را در راه انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن یا دفاع از کیان جمهوری اسلامی در مقابل تهدیدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار نثار نموده یا می نماید.» 

ادامه مطلب ...

شهادت دریچه ای به سوی نور و تعالی

شهادت دریچه ای به سوی نور وتعالی –مقالات فرهنگ ایثاروشهادت –پوسترشهیدمحمدعلی دولت آبادی

مقالات فرهنگ ایثاروشهادت

شهادت دریچه ای به سوی نور و تعالی

بسم رب الشهدا

شهادت اوج تعالی انسان است. در فرهنگ اسلام و بخصوص تشیع، ارزشمندترین و گرانبهاترین حرکت، شهادت است. شهید کسی است که با نثار جان خود، درخت اسلام را آبیاری کرده و فساد را ریشه کن می کند. 
شهیدان، مقاومت و پویایی جامعه را تضمین می نمایند و به جامعه ظرفیت روحی می بخشند و ضعف و سستی را از بین می برند. اگر خون شهیدان نبود که شجره ی طیبه ی رسالت را سیراب نماید نه از اسلام خبری بود و نه از مکتب توحید بخش الهی اثری و در یک جمله می توان گفت که پر محتو ی ترین عنوان، در راستای تکامل انسان، از دیدگاه متون اسلامی، عنوان «شهید» است.
سؤال اصلی: شهادت چگونه می تواند راهی به سوی تعالی و تکامل انسان باشد؟

 مقدمه: 
از مهمترین عوامل باز دارنده روند تکاملی جامعه و بزرگترین آفت انقلاب و حرکت های سازنده، آمیزش خطوط انحرافی و جریانات منفی با مایه های اصیل و پاک و برحق است. حق و باطل گاه آنچنان به هم می آمیزد که تمیز دادن و جدایی آنها از یکدیگر محتاج به ایجاد سیل و موج قوی است تا لاشه ها را از درون دریای جامعه به بیرون پرتاب کند و گوهرها و مرجان ها و یاقوت ها را در درون بپرورد. حق و باطل گاه مانند کف و آب هستند که تشخیص و جدائی آنان ساده است و گاه آنچنان بهم مخلوط شده اند که باید با حرکت های تند و پر حرارت از هم جدا شوند.   

ادامه مطلب ...

عوامل گسترش وانحطاظ فرهنگ ایثار وشهادت با تاکید بر قرآن وسنّت

عوامل رشد وانحطاط فرهنگ ایثارو شهادت با تاکید بر قرآن وسنت -مقالات شهدا


مقالات فرهنگ ایثاروشهادت

عوامل گسترش وانحطاظ فرهنگ ایثار وشهادت با تاکید بر قرآن وسنّت

چکیده مقاله:
ایثار و شهادت ، مفاهیمی ارزشمند در همه ی جوامع بشری هستند . همه ی ملّت ها به فداکاران ، جانبازان و سلحشوران خود به دیده احترام می نگرند ؛ لیکن شیوه های این تقدسگرایی و احترام متفاوت است . درآموزه های اسلامی ، جوهره فرهنگ ایثار و شهادت از خودگذشتگی ، اخلاص و آزادمنشی هوشمندانه و هدفمند است.ترویج و اشاعه ی فرهنگ ایثارو شهادت ، آثار بسیار مثبت اخلاقی ،اعتقادی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی را در بر دارد . این مقاله، عواملی که موجب رشد و انحطاط فرهنگ ایثار و شهادت بوده را با تاکید بر قرآن و روایت جستجو کرده و هریک از عوامل رشد وانحطاط را مورد بررسی قرار داده است. آن گاه پس از بیان عوامل ، راهکارهایی را اشاره می کند که اعتقاد به آن ، این فرهنگ را پویاتر خواهد نمود و تأثیر بسزایی در جامعه ، خصوصاً نسل جوان خواهد داشت. 

ادامه مطلب ...

تهاجم فرهنگی و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت-مقالات شهدا


تهاجم فرهنگی و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت


تهاجم فرهنگی و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت-مقالات شهدا

  ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و تلاش برای احیاء آن برای مقابله با تهاجم فرهنگی موضوعی است که نیازمند بررسی ابعاد مختلف آن است. 
ایجاد کردن و سپس توسعه یک فرهنگ در میان یک جامعه، فعالیتی تدریجی و زمان‎بر است. البته بعضی از حوادث تاریخ در ایجاد و گسترش یک فرهنگ نقش تسریع کننده‎ای دارند. مثلاً در خصوص توسعه و گسترش شهادت در جوامع، حوادث بزرگی نظیر حماسه عاشورا، نهضت‎ها و قیام‎هایی که بعد از آن در طول تاریخ تشیع به وقوع پیوسته و در زمان معاصر، پدیده انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) و سپس جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ۸ ساله، در رشد و تسریع و گسترش فرهنگ شهادت در میان جوامع از جمله لبنان و فلسطین نقش داشته‎اند. امّا برای تداوم و گسترش این فرهنگ در زمان کنونی چه باید کرد در این نوشتار، ابتدا شهادت و فرهنگ شهادت طلبی، تعریف و سپس عوامل تقویت و تضعیف این فرهنگ بررسی شده است.

تعریف شهادت
شهادت، مرگی از نوع کشته شدن است که شخص مؤمن، آگاهانه و با اختیار و به خاطر اهدافی که از منظر دین، مقدس شمرده شده است، آن را بر می‎گزیند که قرآن کریم از آن به معنای «قتل فی سبیل الله» یاد کرده است.

فرهنگ شهادت طلبی
با توجه به شمولی که در معنای واژه فرهنگ نهفته است، حالت استیلا، فراگیری و نهادینه شدن این اشتیاق به شهادت در راه خدا، در جامعه اسلامی است. چنانچه فرهنگ نماز تا حدودی چنین شمولی دارد.[۱] 
ادامه مطلب ...

تهاجم فرهنگی و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

تهاجم فرهنگی و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت


تهاجم فرهنگی و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

  ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و تلاش برای احیاء آن برای مقابله با تهاجم فرهنگی موضوعی است که نیازمند بررسی ابعاد مختلف آن است. 
ایجاد کردن و سپس توسعه یک فرهنگ در میان یک جامعه، فعالیتی تدریجی و زمان‎بر است. البته بعضی از حوادث تاریخ در ایجاد و گسترش یک فرهنگ نقش تسریع کننده‎ای دارند. مثلاً در خصوص توسعه و گسترش شهادت در جوامع، حوادث بزرگی نظیر حماسه عاشورا، نهضت‎ها و قیام‎هایی که بعد از آن در طول تاریخ تشیع به وقوع پیوسته و در زمان معاصر، پدیده انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) و سپس جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ۸ ساله، در رشد و تسریع و گسترش فرهنگ شهادت در میان جوامع از جمله لبنان و فلسطین نقش داشته‎اند. امّا برای تداوم و گسترش این فرهنگ در زمان کنونی چه باید کرد در این نوشتار، ابتدا شهادت و فرهنگ شهادت طلبی، تعریف و سپس عوامل تقویت و تضعیف این فرهنگ بررسی شده است.

تعریف شهادت
شهادت، مرگی از نوع کشته شدن است که شخص مؤمن، آگاهانه و با اختیار و به خاطر اهدافی که از منظر دین، مقدس شمرده شده است، آن را بر می‎گزیند که قرآن کریم از آن به معنای «قتل فی سبیل الله» یاد کرده است.

فرهنگ شهادت طلبی
با توجه به شمولی که در معنای واژه فرهنگ نهفته است، حالت استیلا، فراگیری و نهادینه شدن این اشتیاق به شهادت در راه خدا، در جامعه اسلامی است. چنانچه فرهنگ نماز تا حدودی چنین شمولی دارد.[۱] 

ادامه مطلب ...

درسهای عاشورا از نگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)

درسهای عاشورا از نگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)


درسهای عاشورا از نگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)

 در مباحث مربوط به عاشورا سه بحث عمده وجود دارد: یکی بحث علل و انگیزه‏های قیام امام حسین علیه‏السلام است... بحث دوم بحث درس‏های عاشورا است... بحث سوم درباره عبرت‏های عاشورا است، عاشورا به غیر از درس، یک صحنه عبرت است. باید انسان در این صحنه نگاه کند تا عبرت بگیرد.

 

مقام معظم رهبری، با اندیشه‏ای ژرف و دانشی وسیع، درس‏ها، پیام‏ها و عبرت‏هایی از مدرسه‏ی عاشورا مطرح نموده و جان تشنه‏ی شنوندگان را از درس‏های سازنده و الهام آفرین عاشورا سیراب می‏نماید.


نوآوری، طراوت بیان، خلوص، عامل بودن و زمان آگاهی سبب گشته، دُرهای صید شده از آموزه‏های عاشورایی زیر نور خورشید آگاهی بدرخشند، چشم‏ها را خیره کرده و از جان بر آمده بر جان نشینند.


در دوران سیاه ستم شاهی، که اختناق یزیدی نفس‏ها را در سینه‏ها حبس کرده بود و ضرورت مبارزه‏ای حسینی از هر جهت احساس می‏شد، در مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی از سویی غبار تحریف از چهره‏ی مکتب عاشورا می‏زداید و از دیگر سو پیام عاشورا را چنان ترسیم می‏نماید که راه مبارزه را روشن و فروخفتگان را بیدار و عاشقان کربلا را به آنجا می‏برد که چون یاران امام حسین علیه‏السلام نه از خیل دشمن می‏ترسند و نه از قساوت قساوت پیشگان هراسی به خود راه می‏دهند.  ادامه مطلب ...

خانواده ووظایف مبلغان دینی – قسمت اوّل

خانواده ووظایف مبلغان دینی – قسمت اوّل


از مسائل مهمی که مبلغان بزرگوار در مناطق تبلیغی خود با آن مواجه هستند و کمتر در مورد آن سخن گفته شده، مسئله خانواده و فرزندان آنان می باشد; زیرا مبلغانی که خانواده های خود را در تبلیغ به همراه دارند، مسئولیت زیادتری در قبال امر تبلیغ دارند و نه تنها رفتارها و گفتارهای شخصی آنان، بلکه عملکرد خانواده هایشان نیز در کار تبلیغاتی مؤثر است . اساسا یکی از وظائف مهم مبلغان دینی و روحانیون مذهبی غفلت نکردن از پی آمدهای مثبت و منفی رفتار خانواده های ایشان در جامعه می باشد .

چگونگی رفتار مبلغ با همسر و فرزند خود، کیفیت رفتار همسر و فرزندان مبلغان روحانی با سایر مردم، نوع پوشش ظاهری، رفت و آمدهای خانواده مبلغان در محیط تبلیغ و ... همواره زیر نظر می باشد و مردم با حساسیت کامل به آنان می نگرند . قرآن کریم در مورد همسران پیامبر صلی الله علیه و آله سخنی دارد که شامل تمام رهبران دینی و مبلغان و همسران و فرزندانشان نیز می شود . خداوند متعال در سوره احزاب به وظیفه خطیر همسران پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره کرده، مسئولیت آنان را چنین تبیین می کند: «یا نساء النبی من یات منکن بفاحشة مبینة یضاعف لها العذاب ضعفین و کان ذلک علی الله یسیرا × و من یقنت منکن لله و رسوله و تعمل صالحا نؤتها اجرها مرتین و اعتدنا لها رزقا کریما (1) » ; «ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار مرتکب شود، عذاب او دو برابر خواهد بود و این برای خدا آسان است و هر کس از شما از خدا و پیامبرش اطاعت کند و عمل نیک انجام دهد، پاداش او را نیز دو چندان خواهیم داد و روزی با ارزشی برای او درنظر گرفته ایم .»  ادامه مطلب ...

خانواده و وظایف مبلغان دینی – قسمت دوّم

خانواده و وظایف مبلغان دینی – قسمت دوّم


شرکت دادن خانواده در امور تبلیغی

از رموز موفقیت برخی مبلغان دینی، شرکت همسران و دختران آنان در امر خطیر تبلیغ می باشد; چراکه درهر منطقه ای نیمی از مخاطبان تبلیغ را بانوان تشکیل می دهند و برای ارتباط سالم و کارساز با آنان بهترین شیوه، وارد شدن خانواده های مبلغان در این وادی می باشد .

البته، ممکن است بسیاری از همسران مبلغان بزرگوار، آشنایی کامل با امر تبلیغ نداشته باشند، اما می توان زمینه آشنایی را فراهم کرده و آنان را به این امر مهم تشویق نمود .

در خاطرات خانوادگی حضرت امام خمینی قدس سره آمده است که آن بزرگوار بعد از ازدواج با همسرشان، علوم دینی را به ایشان آموزش می دادند . چنان که همسر گرامی ایشان در این خصوص نقل می کند: «بعد از ازدواج، سال اول «هیئت » خواندم و بعد از آن «جامع المقدمات » را فرا گرفتم . دو بچه داشتم که «سیوطی » را شروع کردم . وقتی سیوطی تمام شد، چهار بچه داشتم . وقتی فرزند چهارم متولد شد، دیگر وقت مطالعه و درس خواندن نداشتم، ولی ایشان تدریس «شرح لمعه » را شروع کردند; مجموعا هشت سال در نزد آقا درس خواندم . (1) »

آری، اگر مبلغان بزرگوار بتوانند از خانواده های خویش به عنوان بازوی تبلیغی بهره گیرند، مطمئنا درکارشان توفیقات بیشتری خواهند داشت; چراکه برخی از مردان موفق و نامدار تاریخ، پیشرفتهای خود را مدیون همسران فداکار و تلاشگر خود بوده اند  ادامه مطلب ...

علل صلح آمام حسن مجتبی(ع)


علل صلح امام حسن مجتبی (ع) – مقالات دینی


علل صلح آمام حسن مجتبی(ع)

1– تکلیف گرایی

شماری بر این باورند که علت اصلی صلح امام حسن (ع) انجام وظیفه بود، زیرا امامان معصوم هر کدام وظیفه خاصّی داشته اند که از سوی خداوند تعیین شده است. از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «به راستی که وصیّت به صورت کتابی از آسمان بر محمد (ص) نازل گردید و نامه مُهر شده ای جز وصیّت بر آن حضرت نازل نشد. جبرئیل عرض کرد: ای محمد! این است وصیّت تو در امت خویش که نزد خاندانت خواهد بود. رسول خدا (ص) فرمود: ای جبرئیل! کدام خاندانم؟ عرض کرد: بندگان برگزیده خدا از آنها و دودمانشان، تا علم نبوت را از تو ارث برند... به راستی وصیّت، مُهرهایی بود، پس علی (ع) مهر اول را گشود و هر چه در آن بود بر طبق آن عمل کرد؛ سپس حسن (ع) مهر دوم را گشود و هر چه در آن بود به آن عمل کرد و چون حسن (ع) از دنیا رفت، حسین (ع) مهر سوم را گشود و دید دستور خروج و کشتن و کشته شدن در آن بود... .»(1)

اگر علت صلح امام حسن (ع) انجام تکلیف الهی باشد؛ بدین معنا که خداوند چنین وظیفه ای را برای آن حضرت تعیین کرده است، اشکال و شبهه ای بر صلح ایشان وارد نیست، و اگر می بینیم برخی اشکال هایی بر آن وارد می کنند به این دلیل است که سرّ آن را نمی دانند.

از سوی دیگر، امامان معصوم (ع) حجت خدا بر مردم هستند و از این رو رفتار و گفتارشان حجت است. بر این اساس، صلح امام حسن (ع) عملی است که از سوی حجت خدا انجام شده و قطعاً دلایل بسیار مستحکم و متقنی داشته، گرچه دیگران آن را ندانند؛ چنان که آن حضرت خود بدان اشاره کرده است. شیخ صدوق به سند خود از ابی سعید عقیصا روایت کرده که گفت: وقتی به نزد امام حسن (ع) رفتم و به آن حضرت عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! چرا با این که می دانستی حق با شماست، با معاویه گمراه و ستم گر صلح کردی؟! امام فرمود: ای ابا سعید! آیا من حجت خدا بر خلق او و امام آنها پس از پدرم نیستم؟ گفتم: چرا! فرمود: پس من اکنون امام و رهبرم، چه قیام کنم و چه نکنم. 

ادامه مطلب ...

شناخت زمینه ها و علل صلح امام حسن(ع)

شناخت زمینه ها وعلل صلح امام حسن(ع) – مقالات مذهبی

شناخت زمینه ها و علل صلح امام حسن(ع)

به طور کلى - و هم تاریخ اسلام نشان مى دهد - که براى امام و پیشواى مسلمین ، در یک شرایط خاصى جایز است - و احیانا لازم و واجب است - که قرار داد صلح امضاء کند ، همچنان که پیغمبر اکرم رسما این کار را در موارد مختلف انجام داد ، هم با اهل کتاب در یک مواقع معینى قرار داد صلح امضا کرد و هم حتى با مشرکین قرار داد صلح امضا کرد ، و در مواقعى هم البته مى جنگید . و بعد ، از فقه اسلامى کلیاتى ذکر کردم و به اصطلاح استحسان عقلى عرض کردیم که این مطلب معقول نیست که بگوییم یک دین یا یک سیستم ( هر چه مى خواهید اسمش را بگذارید ) اگر قانون جنگ را مجاز مى داند معنایش این است که آن را در تمام شرایط لازم مى داند و در هیچ شرایطى صلح و به اصطلاح همزیستى ، یعنى متارکه جنگ را جایز نمى داند ، کما این که نقطه مقابلش هم غلط است که یک کسى بگوید اساسا ما دشمن جنگ هستیم به طور کلى و طرفدار صلح هستیم به طور کلى . اى بسا جنگها که مقدمه صلحِ کاملتر است و اى بسا صلحها که زمینه را براى یک جنگ پیروزمندانه ، بهتر فراهم مى کند .

این ها یک کلیاتى بود که در جلسه پیش عرض کردیم . بعد قرار شد که درباره این موضوع صحبت کنیم که وضع زمان امام حسن چه وضعى بود و آن شرایط چه شرایطى بود که امام حسن در آن شرایط صلح کرد و در واقع مجبور شد که صلح کند ، و نیز این شرایط با شرایط زمان امام حسین چه تفاوتى داشت که امام حسین حاضر نشد صلح کند . تفاوت های خیلى فراوان و زیادى دارد . حال من جنبه هاى مختلفش را برایتان عرض مى کنم ، بعد آقایان خودشان قضاوت بکنند .  ادامه مطلب ...

«نگریستن» برتر از «گریستن»؛ وظیفه شاعر عاشورایی چیست؟

وظیفه شاعران عاشورایی چیست؟ - رسالت های شاعرین اهل بیت (ع)


رسالت های شاعرین اهل بیت (ع)


«نگریستن» برتر از «گریستن»؛ وظیفه شاعر عاشورایی چیست؟

شاعر عاشورایی به جای نیشتر زدن بر زخم‌های کربلا، باید بر اندیشه و راه و مرام امام حسین(ع) نیشتر بزند و از معبر «گریستن» ما را به «نگریستن» و از معبر «عزاداری» به «بیداری» دعوت کند.

 یادداشتی از رضا اسماعیلی

«هَل مِن ناصر یَنصُرنی : کیست که مرا یاری کند؟»

اگر به عنوان یک شاعر آیینی و عاشورایی، جانی بصیر، فطرتی بیدار و گوشی شنوا داشته باشیم، امروز نیز ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین(ع) را بلندتر و رساتر از مُحرم سال 61 خواهیم شنید و امروز نیز توفیق همراهی و هم‌رکابی با حضرتش را خواهیم داشت؛ چرا که شعار هنوز و همیشه حسینی شعاران چیزی جز این نیست که در راه پر افتخار آن امام همام به فیض شهادت نائل گردند: «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیما».

هر که دارد هوس کرب وبلا، بسم الله! بیایید با نگاه کردن به شعر آیینی به عنوان یک رسالت - و نه یک دل‌مشغولی و تفنن -  امروز نیز به یاری حسین(ع) بشتابیم. و اما این که ما شاعران آیینی چگونه می‌توانیم در این سنگر الهی به مجاهدت بپردازیم و به ندای «هَل مِن ناصر یَنصُرنی» حسین (ع) لبیک بگوییم، مشروط به رعایت ظرایف و دقایقی‌ست که آگاهی از آنها می‌تواند ره‌توشه خوبی برای طی طریق در این مسیر روشن باشد. 

ادامه مطلب ...

استقامت: پایدارى در دین

استقامت : پایدارى در دین


استقامت: پایدارى در دین


این واژه از ریشه «ق‌ـ‌و‌ـ‌م» است و براى آن معانى مختلفى مانند اعتدال[1]، ثبات و مداومت[2] استمرار[3]، پایدارى، ایستادن، درست شدن و قیمت‌نهادن[4] را بازگو کرده‌اند و معناى اعتدال شهرت بیشترى دارد.[5] برخى گفته‌اند: استقامت همان اقامه است; ولى اضافه شدن دو حرف «س» و «ت» معناى آن را تأکید مى‌کند.[6] در معنایى جامع مى‌توان گفت نظر به اینکه اصل واحد در این ماده، مفهومى است در برابر قعود و معناى اصلى آن به پاداشتن و فعلیت عمل است، استقامت با توجه به معناى‌طلبى باب استفعال، به‌معناى طلب قیام است و استمرار و استدامت و مانند آن از لوازم معناى اصلى به‌شمار مى‌آید.[7]


استقامت در مفهوم قرآنى آن اصطلاحى براى پایدارى در دین و مسیر حق در برابر کژیهاست.[8] اهل معرفت تعابیرى چون «اهل استقامت» و«منزل‌استقامت» را که مرحله‌اى از مراحل سلوک الى اللّه است به‌کار مى‌برند.[9] در نظر عارفان، استقامت برزخى است بین پرتگاههاى مخوف عالم تفرق و سدرة‌المنتهاى عالم جمع و روحى است که احوال سالکان بدان زنده و باقى‌است.[10]  ادامه مطلب ...

مقابله با حجاب، محور دشمنی با فرهنگ اسلام است


مقابله با حجاب، محور دشمنی با فرهنگ اسلام است

 

مقابله با حجاب، محور دشمنی با فرهنگ اسلام است


 خانه‌داری زن از اشرف کارها است

سزاوار نیست که بانوی مسلمان، در غرب و قلب اروپا بر حفظ حجاب اسلامی آن‌گونه در برابر فشارهای دولت‌های آنها مقاومت کند، ولى در کشور اسلامی عزیز ما ایران، ترک چادر مدّ و رایج شود و بعضی از دختران بدون چادر باشند.


حضرت  آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در نوشتاری با عنوان «مقابله با حجاب، محور دشمنی با فرهنگ اسلام» ضمن اشاره به اهمّیت مسأله حجاب و مفاسد روشن اختلاط مردان و زنان، تاریخچه‌‌ای از عداوت دشمنان اسلام با فریضه‌ی حجاب را به اختصار بیان کرده و زنان مسلمان را به مراقبت بر حفظ حجاب و عفاف، سفارش کرده‌اند. متن نوشتار معظم له بدین شرح است.

* حجاب، امتیاز زنان مسلمان


رکن قویم و اصیل «حجاب»، اساس و پایه‌ای است که بانوان مسلمان در جهان به آن ممتاز هستند و کرامت و شرافتی است که به آن افتخار می‌نمایند؛ همان اصلی که دشمنان اسلام به اهمیت آن تا آنجا پی‌برده‌اند که یکی از نخست‌وزیران اسبق انگلستان در نطقی به صراحت می‌گوید: «مادامی که کعبه، قرآن و حجاب در جوامع اسلامی باشد، ما نمی‌توانیم سیادت و آقایی خود را داشته باشیم. باید قرآن را بسوزانیم، کعبه را از بین ببریم (که وهابیت را برای رسیدن به همین هدف به عربستان آوردند) و عفّت و حجاب را از بانوان مسلمان بگیریم.»  ادامه مطلب ...

ریشه‌های تاریخی قساوت و توحش داعش کجاست؟


ریشه‌های تاریخی قساوت و توحش داعش

 

اندیشمند عربستانی مطرح کرد؛ ریشه‌های تاریخی قساوت و توحش داعش کجاست؟


ریشه وحشی گری هایی که امروز از سوی داعش و تکفیری ها شاهد آن هستیم -در حالی که بر آن نام حدود شرعی می گذارند!- از بنی امیه سرمشق گرفته شده و بنی‌امیه هم از معاویه و معاویه هم از مادرش هند جگرخوار و پدرش ابوسفیان پیروی می کرد که آن رفتار مشهور و فجیع را با جنازه حمزه در جنگ احد کردند.

 

دکتر شیخ حسن فرحان المالکی اندیشمند و مبارز سنی عربستانی در سال 1390 هجری قمری در منطقه بنی مالک جنوبی 150 کیلومتری شرق شهر "جازان" متولد شد؛ وی از چهره‌های مشهور در بین پژوهشگران تاریخی در کشورهای عربی و به ویژه عربستان سعودی محسوب می‌شود. فرحان المالکی به خاطر روشنگری هایش علیه وهابیت و سلفی گری و انصافش در برابر شیعیان، و همچنین انتقاد در مورد خلافت معاویه و یزید، اکنون در زندان آل سعود به سر می برد.

حسن فرحان در دسامبر سال 2012 میلادی در برنامه زنده شبکه وصال که متعلق به وهابیون سعودی است به انتقاد از برخی صحابه پیامبر(ص) می پردازد و این انتقاد وی باعث می‌شود آن برنامه قطع شده و دستور پخش این برنامه به طور کلی لغو گردد.

وی طی مقاله ای با عنوان «هاکم اصول الدواعش» (که در پایگاههای عربی درج شده است) ریشه های تاریخی قساوت جریان تکفیری از جمله داعش را تشریح کرده است.

حسن فرحان در مقاله خود که پیش از رفتن به زندان نوشته است، فهرستی از مسلمانان برجسته اعم از شیعه و سنی را در طول تاریخ ذکر کرده است که بر اثر قساوت حاکمان اموی و یا عباسی با پشتیبانی جریان تکفیر جان خود را از دست داده و قربانی شده اند. ترجمه متن مقاله با اندکی تلخیص چنین است:   
1. حجر بن عدی، صحابی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ  کشته می شود، چرا؟ چون از نظر حاکم وقت (حجّاج) کافر شده بود و سبب کفرش اجتناب از لعن علی بن ابی طالب بود!  و امروز نیز برخی از ما همچنان از این منطق پیروی می کنیم.  
ادامه مطلب ...

جلوه هایی از آیات قرآن در کربلا


جلوه هایی از آیات قرآن در کربلا


جلوه هایی از آیات قرآن در کربلا


قرآن مى‏فرماید: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ» [هود، 112] اى پیامبر! تو و یارانت استقامت بورزید.

در کربلا بهترین جلوه‏هاى استقامت را در امام حسین و یارانش ‏علیهم السلام مى‏بینیم.

قیام سیدالشهدا علیه ‌السلام تابلویی است بزرگ که در آن ارزش ‌های انسانی به بهترین وجه به تصویر کشیده شده ‌اند.

اوج ایثار، اخلاص، بصیرت، وفاداری و ... در این تابلوی زیبا نمایان است. و صد البته یکی از اهداف اباعبدالله، ترسیم تابلویی ماندگار بود تا دیگران با دقت در آن، در راه مستقیم بندگی حرکت کنند.

یکی از ارزش های والای انسانی که گوشه ای از آن در قیام حضرت بازتاب واضحی یافته، صبر است. استقامت و صبر امام علیه السلام بر سختی ها، صبر زینب کبری علیها السلام، پایداری اصحاب، صبر در برابر عطش، در برابر دشنام دشمنان، در مواجهه با شمشیرها و تازیانه ها، همگی در مقابل چشمان بشریت، تصویری عظیم و مالامال از مظلومیت را نمایان کرده است.  ادامه مطلب ...

تناسب امام حسین و سوره فجر در چیست؟


تناسب امام حسین و سوره فجر در چیست؟ - پوستر شهید محمد علی دولت آبادی


تناسب امام حسین و سوره فجر در چیست؟


در حدیثی وارد است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «سوره مبارکه فجر را در نمازهای واجب و مستحب بخوانید زیرا این سوره مبارکه در شأن امام حسین (علیه السلام) است. شخصی علت آن را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمودند: به دلیل آن که امام حسین(علیه السلام) صاحب نفس مطمئنه بود که خداوند از او راضی و او از خداوند راضی بود (مجمع البیان، ج 10- ص 481)

 مگر در سوره فجر، چه موضوعی مطرح است که با سید الشهدا (علیه السلام) تناسب دارد؟

محتوای این سوره فساد و تباهی قوم عاد، ثمود و فرعونیان و نیز لجاجت آنان در برابر دعوت پیامبران الهی، که برای نجات ایشان مبعوث شده بودند به سرنوشت شوم ختم گردید.

آن گاه که همانند این اقوام بنی امیه نیز تلاش خود را برای نابودی دین خدا آغاز نموده، طغیان امویان به اوج خود رسید و فرزندان امیه از کرسی خلافت انسان کامل، تختی برای پادشاهی خود ساخته اند.

از اسلام نمانده بود الا ظاهری و جسم بی روح، جماعت همه آن چیزی بود که از حقیقت دین بر جای مانده بود. نه عجب اگر در شهر کوران خورشید را دشنام دهند و تاریکی را پرستش کنند! آنگاه که دنیا پرستان کور، والی حکومت اسلام شوند، تقدیر این چنین رفته بود که شب حاکمیت ظلم و فساد با شفق عاشورا آغاز شود و سرخی این شفق، خون فرزندان رسول خدا باشد، موجی از خون، از کربلا به راه افتاد و سلطه آنان را همانند اقوام یاد شده از میان برد.  ادامه مطلب ...

توکل و نقش اسباب طبیعی -مقالات مذهبی


 توکل و نقش اسباب طبیعی

 

توکل و نقش اسباب طبیعی


به نظر می رسد که برخی باورها و اعتقادات با واقعیات هستی تناسب ندارند و نوعی تناقص و تضاد میان آن چه هست و آن چه باور ذهن و نگرش و گرایش آدمی را سامان می دهد یافت می شود.
البته برخی این تضادها و تناقض ها توهم است و به سبب عدم تسلط شخص به موضوع و یا موضوعات پدیدار می گردد و برخی دیگر نیز به سبب آن است که موضوعات در مجموعه خویش به درستی قرار داده نمی شود؛ زیرا باورهای دینی که از منبع وحی و حکمت و علم فرو فرستاده شده نمی تواند متناقض یا متضاد باشد. بنابراین ضروری است تا در یک مجموعه و شبکه دیده شود. نمونه باورها و گزاره های ایمانی را می توان به قطعات پازل تشبیه کرد که هر قطعه گاهی نه تنها معنا و مفهوم درست و کاملی ندارد، بلکه بسیار زشت و نامناسب می نماید. اما همین قطعات بظاهر ناجور و نامتناسب هنگامی که در کنار هم به درستی قرار گیرند و تحلیل گردند آن گاه است که تصوری درست و کامل آفریده می شود که همگان را به شگفتی وا می دارد.
از امور و مسایلی که به نظر می رسد در حوزه تناقض ها و تضادها قرار می گیرد، مسئله توکل و نقش اسباب طبیعی است. نویسنده در این نوشتار بر آن است تا با بازخوانی و تحلیل و تبیین مسئله توکل و اسباب طبیعی در زندگی فردی و جمعی، ارتباط آن دو را تشریح کند و نقش هر یک را براساس آیات و آموزه های قرآنی تبیین نماید. 

ادامه مطلب ...

توکل تکیه گاهی برای اهل دل - مقالات مذهبی


 توکل تکیه گاهی برای اهل دل

توکل تکیه گاهی برای اهل دل

انسان در زندگی خویش هرگامش متزلزل تر از آن است که خود بخواهد و بتواند بیاندیشد و یا بپندارد. از زمانی که خود را می یابد و با خود آشنا می شود مرگ را همانند هر تغییر و دگرگونی بنیان افکن دیگری می یابد که حضوری دایم دارد. از این رو برخی گفته اند که همواره باید پرسید چه مانده است نه این که چه گذشته است؟ به این معنا که باید از آن چه مانده پرسید نه از زندگی ای که گذشته است. برخی دیگر بر این باورند که زندگی با مرگ متولد می شود و جان می گیرد ؛ چون هر زندگی در درون خود مرگ را می پرواند و هردم آن بازدم مرگ است. البته شاید این تصور و تصویری تند و نگاهی بدبینانه باشد ولی ترسیم درستی از حقیقت و بازنمایی دقیق و راستی از واقع است. در این تصور و تصویر نانمایی میان ذهن و واقع رخ ننموده است بلکه بازنمایی دقیق ذهن از وضعیت موجود بشر و بیان کننده درست مفهوم زندگی است. زندگی به حقیقت و راستی آمیخته ای از شدن و مرگ است. مگر نه این است که حرکت جوهری و بیرونی انسان همواره به معنا و مفهوم شدن است و مگر نه این است که مرگ یعنی گام بلند شدن ؛ به این معنا که ما در هر حرکتی در حال شدن هستیم و چه بخواهیم و چه نخواهیم این بود ما با شدن دایمی درونی و بیرونی همراه است. شدن نیز تغییر و دگرگونی است که رخ می دهد و آدمی را گریزی از آن نیست. جهان به گونه ای آفریده شده است که همه چیز آن از دایره ثبات بیرون باشد و تغییر و دگرگونی جزو ذات آن قرار داده شده است. از این رو جهان بی تغییر و شدن معنا و مفهومی ندارد. اگر این شدن ها نبود هر گز چیزی به کمال نمی رسید و هیچ قوه ای به فعلیت در نمی آمد. از این رو شدن به عنوان اقتضایی کمالی جهان و آفریده های آن امری اجتناب ناپذیراست. هر شدنی به معنا و مفهوم مرگ است ؛ زیرا آن چه بود نیست می شود و چیزی دیگری ایجاد و جانشین و جایگزین آن می گردد. در این مبان سخن از امرثابت و متغیر و رابطه ثابت و متغیر مساله فلاسفه و فرزانگان است که به نظر می رسد که تاکنون پاسخ درست و راستی نیافته اند و دغدغه ایشان شده است. شاید این ثبوت مانند هر امر دیگری در این دنیا نسبی و دارای مراتب باشد. از این رو حتی آن امر ثابت در این دنیا به گونه ای متغیر است ولی بسیار آرام و کند این شدن را انجام می دهد و می پذیرد به گونه ای که محسوس ما نیست و کسی آن را در حال شدن نمی یابد در حالی که به گفته صدرایی حرکت جوهری حتی آن امر ثابت را از شدن بیرون نمی راند و استثنا نمی سازد. و اینک دغدغه بزرگ تر میان این همه شدن ها و ثابت قدیم و ازلی و رابطه میان آن دو که پرسش بزرگانی بوده است که خواهان حل آن از سوی صاحب الامر (عج) شدند و این حکایت دیروز و امروز و فردای ماست و دغدغه فرزانگان .  

ادامه مطلب ...

آداب معاشرت در قرآن - قسمت دوّم

آداب معاشرت در قرآن - قسمت دوّم

آیة الله محمد تقى مصباح یزدى

1 - 4 - آداب نشستن

دیگر از آداب معاشرت که در قرآن کریم مورد تاکید واقع شده این است که در مجالس طورى بنشینند که اگر تازه واردى، آمد جاى نشستنش باشد. معمولا مجالس ظرفیت محدودى دارد و اگر همه افراد بخواهند آزاد و راحت‏بنشینند ممکن است جا براى دیگران تنگ بشود از این رو دستور داده شده که در مجالس وقتى به شما گفته مى‏شود که جا باز کنید تنگتر بنشینید و جا به دیگران بدهید که خدا هم به شما وسعت‏بدهد. در آیه 11 سوره مجادله مى‏فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اذا قیل لکم تفسحوا فى المجالس فافسحوا یفسح الله لکم‏» درباره شان نزول این آیه گفته‏اند: کسانى که خدمت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم شرفیاب مى‏شدند دور پیغمبر تنگاتنگ حلقه مى‏زدند و کسانى که بعد مى‏آمدند دیگر جا براى ایشان نبود این است که در این آیه اشاره مى‏فرماید طورى نباشد که اگر کسى کارى دارد یا مى‏خواهد سخنى از پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم بشنود جا براى او نباشد.
بعد اضافه مى‏فرماید: «و اذا قیل انشزوا فانشزوا» بعضى از مفسران گفته‏اند که منظور این است که اگر شخص محترمى وارد شد و به شما گفته شد بلند شوید و جاى خود را به او بدهید این کار را انجام بدهید و در ذیل آیه دارد: «یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات‏» این ذیل مى‏تواند مؤیدى براى این تفسیر باشد که در بین شما کسانى هستند که مزایایى دارند و احترامشان براى شما لازم است از جمله مؤمنین خالص و علماى ربانى که نزد خدا محترمند و خدا آنها را بلند مرتبه قرار مى‏دهد. «اذا قیل انشزوا» یعنى هنگامى که به شما گفتند برخیزید تا شخص محترمى بنشیند، برخیزید و به او جا بدهید و بى‏احترامى نکنید زیرا اشخاص متقى و عالم، نزد خداى متعال مقامى بلند دارند. 


1 - 5 - گوش سپردن به سخن

یکى دیگر از آدابى که از سیره پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم استفاده مى‏شود و در قرآن کریم هم به آن اشاره شده نکته‏اى است که در باب مدیریت‏خیلى مهم است. کسانى که در جامعه، شاخصند و نوعى رهبرى و پیشوایى دارند طبعا دیگران به آنها مراجعه مى‏کنند و انتقادها و پیشنهادهایى دارند و مسائلى را درباره مصالح و مفاسد جامعه مطرح مى‏کنند که بسیارى از آنها صحیح و قابل قبول نیست اما شنونده در مقابل این سخنان باید چه عکس العملى نشان بدهد؟ آیه‏اى هست که از آن استفاده مى‏شود که سیره پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم این بود که به همه حرفها درست گوش مى‏دادند و به اصطلاح خودمان تو ذوق طرف نمى‏زدند و اگر حرفش هم صحیح نبود به رویش نمى‏آوردند.
منافقان این مطلب را براى پیغمبر، عیب مى‏دانستند و مى‏گفتند: این شخص، فقط گوش و «اذن‏» است و هر کس هر چه مى‏گوید گوش مى‏کند. در آیه 61 سوره توبه مى‏فرماید: «و منهم الذین یؤذون النبى و یقولون هو اذن‏» منافقان درباره پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم مى‏گفتند «اذن‏» است‏یعنى فقط گوش است و همه سخنان را مى‏شنود و نقض و ابرامى نمى‏کند.
خداى متعال در جواب ایشان مى‏فرماید: «قل اذن خیر لکم یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین و رحمة للذین آمنوا منکم والذین یؤذون رسول الله لهم عذاب الیم‏»
درباره این تعبیر «یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین‏» مفسران وجوهى ذکر کرده‏اند که چرا در یک جا متعلق «یؤمن‏» با حرف «با» ذکر شده (بالله) و در جاى دیگر با حرف لام (للمؤمنین) و فرق اینها چیست؟ یکى از بهترین وجوه این است که فرق بین این دو تعبیر، اشاره به تصدیق خبر و تصدیق مخبر است. توضیح آن که: کلمه «یؤمن‏» که متضمن معناى تصدیق است‏با حرف «باء» متعدى مى‏شود و دلالت‏بر تصدیق به واقعیت و محتواى خبر دارد; مثلا «ایمان بالله‏» به معناى تصدیق به وجود خداى متعال است و «ایمان به انبیا و کتابهاى آسمانى‏» به معناى راست‏شمردن ادعاى پیامبران و تصدیق به صحت محتواى کتابهاى آسمانى است، اما هنگامى که با «لام‏» ذکر مى‏شود دلالت‏بر تصدیق گوینده دارد اعم از این که سخنش را مطابق با واقع هم بداند یا نداند; یعنى معنایش این است که دروغ عمدى به گوینده نسبت نمى‏دهد ولى معنایش این نیست که محتواى سخن او را هم تصدیق مى‏کند و به اصطلاح تعبیر اول، به معناى تصدیق خبر است و تعبیر دوم به معناى تصدیق مخبر، خواه همراه با تصدیق خبر هم باشد یا نباشد; یعنى وقتى شخص مؤمنى مى‏آمد به پیغمبراکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم عرض مى‏کرد که فلان مطلب چنان است پیغمبر نمى‏فرمود: تو دروغ مى‏گویى یعنى مى‏خواهى خلاف واقع بگویى، اما معنایش تصدیق به صحت محتواى سخن نبود و اگر آن مطلب احتیاج به تحقیق داشت آن را تحقیق مى‏کرد که آیا درست است‏یا نه. و این لسان مدحى است‏براى پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم. و از این آیه مى‏توان استفاده کرد که سایر رهبران و کسانى که مرجع مردم هستند باید در برخوردشان با دیگران این طور باشند وقتى کسى حرفى به ایشان مى‏زند درست گوش بدهند و قیافه‏شان قیافه کسى باشد که او را تصدیق مى‏کند اما معنایش این نیست که ترتیب اثر هم به حرف طرف بدهند.
در شان نزول این آیه گفته شده که شخصى از منافقان خدمت پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم مى‏نشست و سخنان آن حضرت را براى دوستان خود نقل مى‏کرد (در روایات شیعه، نام وى عبدالله بن مطعم ذکر شده است). جبرئیل به پیغمبراکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم خبر داد که این شخص، سخن‏چین است و گفت‏گوهایى را که در حضور شما انجام مى‏گیرد براى منافقان نقل مى‏کند. حضرت او را خواستند و به او گفتند که آیا تو براى منافقین خبر چینى مى‏کنى؟ گفت: نه، چنین چیزى نیست. گفتند: بسیار خوب، ولى مبادا از این کارها بکنى. او رفت و پشت‏سر پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم گفت که این شخص «اذن‏» (گوش) است هر کس هر چه مى‏گوید قبول مى‏کند، به او گفته بودند که من اخبار را نقل مى‏کنم او هم قبول کرده بود، و من آن را انکار کردم، از من هم قبول کرد!

1 - 6 - صحبت درگوشى (نجوا)

یکى دیگر از مسائلى که در معاشرتها مطرح مى‏شود و در چند مورد در قرآن کریم به آن اشاره شده نجوا و درگوشى صحبت کردن است. در یک جمعى که افراد مختلفى حضور دارند اگر دو نفر با هم خصوصى و درگوشى صحبت کنند طبعا موجب رنجش دیگران مى‏شود و در دلشان مى‏گویند چرا مطلبى را مى‏خواهند از ما پنهان کنند و ما را نامحرم حساب مى‏کنند؟ اما گاهى مواردى پیش مى‏آید که این کار ضرورت پیدا مى‏کند; مثلا شخصى یک مساله خصوصى دارد و نمى‏خواهد دیگران بفهمند ناچار مى‏بایست‏بطور خصوصى و نجوا مطرح بکند، البته اگر بتواند در جایى که دیگران نباشند بگوید خیلى بهتر است ولى گاهى وقت تنگ است و باید زودتر به طرف گفت. یا این که مطلبى مربوط به مصالح حکومتى است که فقط باید رهبران قوم بدانند یا مربوط به اسرار نظامى است که نباید دیگران مطلع شوند یا براى این که آبروى کس دیگرى محفوظ باشد احتیاج پیدا مى‏شود که مطلب بطور خصوصى مطرح بشود; مثلا کسى مى‏خواهد کمکى براى شخص فقیرى بگیرد اگر در حضور جمع مطرح بکند آبروى طرف ریخته مى‏شود بدون این که ضرورتى داشته باشد یا این که دو نفر کدورتى دارند و کسانى مى‏خواهند آنان را اصلاح بدهند اگر علنى مطرح کنند نقض غرض مى‏شود، زیرا در «اصلاح ذات البین‏» گاهى اقتضا مى‏کند که برنامه‏ریزى بشود و مى‏دانید در اصلاح ذات البین گاهى گفتن دروغ هم جایز و بلکه مطلوب است مثل این که به طرف بگویند فلانى نسبت‏به شما خوش بین است و ارادت دارد.
بطور کلى در موارد مختلفى احتیاج به برخوردهاى خصوصى و گفت‏گوهاى سرى و درگوشى پیدا مى‏شود. مواردى هم هست که بر عکس این درگوشیها درست‏برخلاف مصلحت است مثل توطئه‏هایى که منافقین مى‏کردند آنها هم کارهایى را که مى‏خواستند انجام بدهند فقط با همکارانشان مطرح مى‏کردند.
در قرآن کریم به انواع نجوا اشاره شده است در بعضى از آیات بطور کلى سفارش مى‏کند که در نجواهایتان تقوا را رعایت کنید و توجه داشته باشید که سخنان محرمانه شما را خدا مى‏شنود بنابراین چیزى نگویید که خلاف مصلحت اسلام و بر خلاف تقوا باشد. در بعضى از آیات نجواهاى خلاف مصلحت را منع فرموده و مردم را از آن برحذر داشته است و در بعضى از آیات گفته شده که نجوا براى کارهاى صحیح اشکال ندارد و مواردى را ذکر فرموده که نجوا گفتن در آنها مانعى ندارد.
در سوره مجادله چندین آیه در مورد نجوا است و به این صورت شروع مى‏شود: «الم تر ان الله یعلم ما فى السموات و ما فى الارض ما یکون من نجوى ثلاثة الا هو رابعهم و لا خمسة الا هو سادسهم و لا ادنى من ذلک و لا اکثر الا هو معهم این ما کانوا ثم ینبئهم بما عملوا یوم القیمة ان الله بکل شى‏ء علیم‏» (1) اگر سه نفر باشید خدا چهارمى شماست و اگر پنج نفر باشید ششمى شماست و اگر کمتر باشید مثلا دو نفر باشید خدا سومى است و اگر بیشتر باشید مثلا هفت نفر باشید خدا هشتمى است. بنابراین به حضور خداى متعال در همه جا توجه داشته باشید و رعایت تقوا را بکنید.
درباره این آیه، نکته‏هاى تفسیرى متعددى هست که مفسران ذکر کرده‏اند از جمله درباره «معیتى‏» است که خداى متعال در این جا براى خودش ذکر مى‏فرماید: «و لا ادنى من ذلک و لا اکثر الا هو معهم‏» بدون شک خداى متعال یک موجودى در عرض موجودات دیگر نیست که شماره‏بندى بکنیم و بگوییم مثلا پنج انسان به علاوه خدا مى‏شود شش موجود. و این همان مطلبى است که حکما فرمودند که وحدت خدا، وحدت عددى نیست زیرا عدد و شمارش در مورد موجوداتى به کار مى‏رود که در عرض هم هستند و با افزودن یکى بر دیگرى، موجودیت آنها افزایش مى‏یابد. پس منظور از این که خدا ششمین از پنج نفر هست فقط اشاره به حضور خداى تعالى و قیومیتى است که خداى متعال در همه جا و نسبت‏به همه چیز دارد.
بعد از این آیه مى‏فرماید: «الم تر الى الذین نهوا عن النجوى ثم یعودون لما نهوا عنه‏» نمى‏بینید کسانى را که نهى شدند از نجوا باز هم همان کار را ادامه مى‏دهند. این اشاره است‏به نهى منافقان از نجوا و نیز نجوا در مورد کارهایى که موجب مفسده اجتماعى است. بعد توضیح مى‏دهد: «ویتناجون بالاثم والعدوان و معصیت الرسول‏» اینها کسانى هستند که با این که به آنها گفته شده نجوا نکنید در عین حال نجوا مى‏کنند و محتواى نجواى آنان گناه و عدوان و تجاوز به حقوق دیگران و مخالفت و نافرمانى با پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم است.
میان این سه چیزى که در این آیه ذکر شده مى‏توان به این صورت فرق گذاشت که «اثم‏» یعنى گناهى که مورد نهى خداى متعال است اما تجاوز بر دیگران نیست مانند شرب خمر و عدوان، در مقابل اثم، گناهى است که موجب تضییع حقوق دیگران مى‏شود. البته ممکن است «اثم‏» هم ارتباط با دیگران پیدا بکند اما اصالتا حیثیت «اثم‏» همان حیثیت گناه شخصى است. اما «معصیة الرسول‏» در مقابل «معصیة الله‏» نافرمانى پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم در امور ولایتى و حکومتى است، چون بیاناتى که پیغمبر اکرم مى‏فرماید گاهى به عنوان ابلاغ رسالت الهى است، که اطاعت این اوامر و نواهى همان اطاعت‏خداست، چون پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم نقشى جز واسطه بودن و رسول بودن را در این جاها ندارد اما گاهى اوامرى است که شخص پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم صادر مى‏کنند طبق مقامى که خداى متعال به ایشان مرحمت فرموده و ولایتى که بر مردم دارند منظور از معصیة الرسول نافرمانى پیغمبر در این گونه دستورهاى حکومتى و ولایتى است.
درگوشیهاى منافقان درباره این چیزها بود یا مى‏خواستند گناهى را دور از چشم دیگران مرتکب شوند و یا با هم براى مخالفت‏با پیغمبراکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم توطئه مى‏کردند که چیزهایى را که ایشان دستور مى‏دهند عمل نکنند و مخالفت نمایند.
«و اذا جاؤک حیوک بما لم یحیک به الله‏» اینها کسانى هستند که وقتى در حضور تو مى‏آیند تحیتهایى به تو مى‏گویند که خدا آن تحیتها را نفرموده است. در روایات آمده است که این جمله اشاره به یهودیانى است که خدمت پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم مى‏رسیدند و به جاى سلام، «سام‏» مى‏گفتند (سام در لغت عبرى به معناى مرگ است) و چنین وانمود مى‏کردند که اداى احترام مى‏کنند. و مى‏توان ذیل آیه را مؤید آن قرار داد که مى‏فرماید: «ویقولون فى انفسهم لولا یعذبنا الله بما نقول‏» پیش خودشان مى‏گفتند که چرا خدا ما را به واسطه این سخنان عذاب نمى‏کند؟ «حسبهم جهنم یصلونها فبئس المصیر» (2) خدا ایشان را عذاب خواهد کرد و براى عذابشان جهنم کافى است و احتیاجى نیست که آنان را در دنیا عذاب کنیم.
به هر حال این آیه نهى از نجوا و سخن محرمانه‏اى مى‏کند که محتوایش نامطلوب باشد و برخلاف مصلحت و حق باشد. بعد مى‏فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اذا تناجیتم فلاتتناجوا بالاثم والعدوان‏» از این آیه استفاده مى‏شود که مطلق تناجى و درگوشى گفتن نامطلوب نیست از این روى، تاکید مى‏کند که اگر زمانى لازم شد که سخن محرمانه‏اى بگویید مواظب باشید که در سخنانتان اثم و عدوان و معصیت پیغمبر نباشد: «فلاتتناجوا بالاثم والعدوان و معصیت الرسول و تناجوا بالبر و التقوى‏» پس مطلق نجوا همیشه مذموم نیست و در صورتى که مقتضاى بر و تقوا این باشد که شخص نجوا بگوید و خصوصى صحبت کند اشکالى ندارد: «واتقوا الله الذى الیه تحشرون‏».
در آیه بعد اشاره مى‏فرماید به نجواهاى مذموم: «انما النجوى من الشیطان لیحزن الذین آمنوا و لیس بضارهم شیئا الا باذن الله و على الله فلیتوکل المؤمنون‏» روشن است نجوایى که کار شیطان است همان نجواى مذموم است، زیرا تناجى به بر و تقوا در جمله «و تناجوا بالبر و التقوى‏» تجویز شده است; یعنى نجوایى که به بر و تقوا نیست و مصلحتى ندارد یک کار شیطانى است، و شیطان این کار را به مردم القا مى‏کند تا مؤمنان را ناراحت کند «لیحزن الذین آمنوا» زیرا وقتى مؤمنان مى‏بینند که چند نفر خصوصى صحبت مى‏کنند ناراحت مى‏شوند که چرا از ما پنهان مى‏کنند و چه مطلبى هست که ما را مطلع نمى‏کنند، شاید مى‏خواهند بلایى سر ما بیاورند «و لیس بضارهم شیئا» کارهاى منافقان ضررى به مؤمنان نمى‏زند «الا باذن الله‏» مؤمن باید توجهش به خدا باشد. البته ممکن است کسانى توطئه‏هایى بکنند و با نجوا و در گوشى و قراردادهاى محرمانه اسباب زیانى براى مؤمنین فراهم بکنند ولى مؤمن باید توجهش به خدا باشد که هیچ چیزى بدون اذن خدا اثر نمى‏کند و این یک تربیت توحیدى است که مؤمن باید توجهش به خدا باشد: «و على الله فلیتوکل المؤمنون‏» (3) توکلشان باید بر خدا باشد و از او بخواهند که توطئه‏هاى دیگران را خنثى کند، البته وظایف دیگرى هم دارند که باید انجام بدهند ولى توجه و اعتماد قلبى‏شان باید بر خدا باشد، نه از کار کسى بترسند که مستقلا ضررى به ایشان بزند و نه امیدشان به دیگران باشد، امیدها باید به خدا باشد و خوف هم باید از خدا باشد.
از مجموع این آیات به دست مى‏آید که ما چند نوع نجوا داریم: نجوایى که بر اساس بر و تقوا و به خاطر تامین مصلحتى است که اشکالى ندارد: «و تناجوا بالبر و التقوى‏» و نجوایى که براى مخالفت‏خدا و پیغمبر است و محتوایش اثم و عدوان و معصیة الرسول است و از گناهان به شمار مى‏رود و مى‏بایست ترک بشود. و اما نجواهاى عادى که نه مصلحتى بر آن مترتب بشود و نه براى زیان زدن به مؤمنان است فى حد نفسه کار مطلوبى نیست و شاید اطلاق «انما النجوى من الشیطان لیحزن الذین آمنوا» شامل آن هم بشود. این کار برخلاف ادب است که در حضور دیگران دو نفر با هم درگوشى صحبت کنند و نتیجه‏اش حزن مؤمنین است و شیطان آدمى را وادار مى‏کند که کارى انجام دهد که موجب ناراحتى دیگران بشود.
انگیزه‏هاى شیطانى براى نجوا مختلف است; مثلا کسانى مى‏خواهند خودنمایى بکنند که ما یک خصوصیتى با این شخص داریم و سخنان محرمانه‏اى با یکدیگر داریم که دیگران نباید از آنها باخبر شوند، این گونه انگیزه‏ها صرف نظر از آثار سویى که بر نجوا مترتب مى‏شود، خود به خود ضد ارزش است.
در همین سوره اشاره مى‏فرماید به مطلبى که در زمان پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم اتفاق افتاد و آن این بود که کسانى زیاد به آن حضرت مراجعه مى‏کردند و تقاضاى ملاقات خصوصى داشتند و این کار مشکلاتى را براى پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم به وجود مى‏آورد هم وقت آن حضرت را مى‏گرفت و مانع مى‏شد از این که به کارهاى مهمترى بپردازند، و هم کسانى از این کار سوء استفاده مى‏کردند و چنین وانمود مى‏کردند که ما با پیامبر خصوصیتى داریم که باید حرفها را محرمانه با ایشان بزنیم. خداى متعال دستور داد که هر کس مى‏خواهد با پیغمبر نجوا بکند و ملاقات خصوصى داشته باشد باید صدقه‏اى بدهد: «یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدى نجویکم صدقة ذلک خیر لکم و اطهر فان لم تجدوا فان الله غفور رحیم‏» (4) هر کس توانایى دارد موظف است قبل از این که با پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم ملاقات خصوصى داشته باشد صدقه‏اى بدهد. محدثان نقل کرده‏اند که تنها کسى که به این آیه عمل کرد حضرت امیرالمؤمنین‏علیه السلام بودند که یک دینار داشتند و این دینار را تبدیل به ده درهم کردند و هر وقت مى‏خواستند با پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم صحبت کنند یک درهم صدقه مى‏دادند و هیچ کس دیگر به این آیه عمل نکرد. بعد این آیه نسخ شد و آیه بعدى ناسخ همین آیه است «ءاشفقتم ان تقدموا بین یدى نجویکم صدقات‏» ترسیدید که اگر قبل از نجوا صدقه بدهید فقیر بشوید «فاذ لم تفعلوا و تاب الله علیکم فاقیموا الصلاة و آتوا الزکوة و اطیعوا الله و رسوله والله خبیر بما تعملون‏» (5) حالا که شما این دستور را عمل نکردید خدا هم بر شما بخشید «تاب علیکم‏» و این حکم را از شما برداشت‏بروید سایر تکالیفى که دارید انجام بدهید; نمازتان را بخوانید، روزه‏تان را بگیرید و کارهاى خیر انجام بدهید. این یکى از آیات منسوخه است و شاید کمتر کسى در منسوخ بودنش شبهه‏اى داشته باشد. با تشریع این حکم، معلوم شد کسانى که اصرار داشتند با پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم نجوا بگویند و ملاقات خصوصى داشته باشند این ملاقاتها براى ایشان یک درهم هم نمى‏ارزید و معلوم شد که این ملاقاتها مصلحتى و لزومى نداشته است.
در آیه 114 سوره نساء موارد نجواى صحیح ذکر شده است; نخست مى‏فرماید: «لاخیر فى کثیر من نجویهم‏» در بسیارى از نجواها خیرى نیست. این لسان نکوهش است; یعنى کارى که فایده ندارد چرا انجام مى‏دهید؟ بعد مواردى را استثنا مى‏کند: «الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بین الناس‏» مگر کسى که نجوا را وسیله‏اى براى وادار کردن کسى به صدقه قرار دهد. کسانى هستند که از خودشان خدمتى برنمى‏آید ولى مى‏توانند وساطت در خیر بکنند و براى این که آبروى طرف ریخته نشود بطور خصوصى مطرح مى‏کنند. «او معروف‏» یا مى‏خواهند امر به معروف کنند اما براى این که در حضور مردم خجالت نکشد بطور خصوصى به او مى‏گویند. «او اصلاح بین الناس‏» یا این که مى‏خواهند مقدمات اصلاح بین دو نفر را فراهم بکنند اول خصوصى با هم صحبت مى‏کنند که چگونه با او برخورد بکنیم که کار اصلاح بشود. «و من یفعل ذلک ابتغاء مرضات الله فسوف نؤتیه اجرا عظیما» نه تنها این گونه نجواها بد نیست‏بلکه کسانى که براى رضاى خدا چنین کارهایى را انجام بدهند اجر عظیمى خواهند داشت.
ادامه دارد

پاورقیها:

 

1) مجادله(58) آیه‏7.
2) همان، آیه‏8.
3) همان، آیه‏10.
4) همان، آیه‏12.
5) همان، آیه‏13.

تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن- مقالات اجتماعی

  تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن – مقالات اجتماعی

 

تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن- مقالات اجتماعی

اشاره:

اگر به تقابل استکبار جهانی در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می یابیم که در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می باشد. اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله «تهاجم فرهنگی» بود.

تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، هجوم فرهنگی و... مفاهیمی است که بر سر زبان ها افتاد و گسترش یافت. مقام معظم رهبری از همان اولین سالهای پایان دفاع مقدس، دست دشمنان را خوانده و خبر از تهاجم و شبیخون فرهنگی آنان دادند. چنانچه در یکی از سخنرانی ها می فرمایند: «دشمن از راه اشاعة فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشاء – سعی می کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است».[1]

استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح جهان افتاد لذا پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تحریم ها تشدید شد و حمله به افغانستان، عراق و حزب الله به قصد مهار انقلاب اسلامی ایران آغاز گشت ولی در این امر(مهار بین المللی)نیز شکست خوردند.


ادامه مطلب ...

نظام سیاسی و فعالیت مبتکرانه در مقابله با تهاجم فرهنگی -مقالات اجتماعی

نظام سیاسی و فعالیت مبتکرانه در مقابله با تهاجم فرهنگی - مقالات اجتماعی

نظام سیاسی و فعالیت مبتکرانه در مقابله با تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی- مقالات اجتماعی

فرهنگ‌های مختلف می‌کوشند تا به نوعی به فرهنگ مسلط در جامعه تبدیل شوند. همینک فرهنگ لیبرال هرچند فرهنگی غیربومی و وارداتی است، در حال مبارزه با فرهنگ مسلط یعنی فرهنگ اسلامی می باشد.

در حکم آخر رهبر معظم انقلاب برای شورای عالی انقلاب فرهنگی، معظم له بر نکات فراوانی تأکید کردند که در میان آنها سه نکته از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و به نوعی نکات کلیدی مورد تأکید ایشان بودند. این سه نکته عبارتند از:

۱- برخورد فعال و مبتکرانه با جبهه‌بندی هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود با انگیزه ی آن

۲- مکمل و تسهیل گر و الهام بخش بودن در فعالیت های خودجوش و فراگیر مردمی عرصه فرهنگ

۳- بازآرایی و هم افزا کردن همه ظرفیت های نرم افزاری و سخت افزاری و منابع انسانی حوزه فرهنگ.

ادامه مطلب ...

درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی و نحوه‏ ی مقابله با آن

درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی و نحوه‏ ی مقابله با آن – مقالات اجتماعی


درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی و نحوه‏ ی مقابله با آن

چکیده


مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ را فرهنگ می‏نامند. تبادل فرهنگی ملت‏ها نیز که در طول تاریخ در بستری طبیعی ادامه داشته برای تازه‏ماندن معارف و حیات فرهنگی بشر امری ضروری است و جامعه ‏ی انسانی را در مسیر سعادت واقعی به پیش می‏برد.


اما آنچه امروزه مشکل‏ ساز شده "تهاجم فرهنگی" یا غلبه ‏ی یک فرهنگ بر سایر فرهنگ‏ هاست که نمونه‏ی بارز آن روند روبه گسترش تسلط فرهنگ غرب بر سایر فرهنگ‏ها ـ به ویژه فرهنگ اسلامی ـ در یکصد سال اخیر است. تفاوت عمده‏ ی تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی در این است که در تهاجم برای فرهنگ مورد هجوم امکان انتخاب وجود ندارد.


ادامه مطلب ...

نارضایتی مردم و رهبری از عدم مبارزه جدی با فساد

نارضایتی مردم و رهبری از عدم مبارزه جدی با مفاسد اقتصادی

۱۳سال از صدور فرمان ۸ ماده ای رهبر انقلاب (مدظله العالی) در مبارزه با فساد گذشت وطرح یک سوال اساسی!!!!!

چرا تاکنون در خصوص مبارزه با مفاصد اقتصادی،هیچ اقدام ملموسی که حضرت آقا(مدظله العالی) ومردم را راضی نماید توسط مسئولین انجام نگردیده است؟

نارضایتی مردم و رهبری از عدم مبارزه جدی با فساد

طرح رسیدگی به اموال مسوولان بیش از دو سال است که در مجمع تشخیص مصلحت نظام باقی مانده است.البته این طرح بزودی در مجمع تشخیص طرح و بررسی خواهد شد.

صراط:   با وجود گذشت 13سال از فرمان 8ماده‌ای، هشدارهای رهبر معظم انقلاب طی این مدت با بروز مفاسد اقتصادی بزرگ، پررنگ‌تر شدند و در دیدارهای مختلف با مسئولان اجرایی، قوه قضاییه و قوه مقننه از بی‌توجهی نسبت به این مسئله انتقاد کردند.
ادامه مطلب ...

سرچشمه های عزاداری شیعه پس از واقعه کربلا

سرچشمه های عزاداری شیعه پس از واقعه کربلا

سرچشمه های عزاداری شیعه پس از واقعه عاشورا در کربلا

چکیده:

در تاریخ شیعه، سنت عزاداری، علاوه بر جنبه های روحی و معنوی، رنگ سیاسی ـ اجتماعی نیز به خود گرفته است. شیعیان امامیه، با برپایی عزاداری و گرامیداشت شهیدان کربلا، طرفداری ازراه وروش پیشوایان شهیدومخالفت بادشمنان آنان رابه نمایش می گذارند.

این مراسم که هر سال پرشورتر برگزار می شود، این پرسش را مطرح می کند که سرچشمه های عزاداری شیعه امامیه پس از واقعه کربلا چیست؟

مقاله حاضر با رویکرد تاریخی، ریشه ها و سرچشمه های این سنت را بیان می کند. 

ادامه مطلب ...

چه کسانی امام حسین (ع) را یاری نکردند؟

چه کسانی امام حسین (ع) را یاری نکردند؟ - مقالات عاشورایی- پوستر شهید محمد علی دولت آبادی

چه کسانی امام حسین (ع) را یاری نکردند؟

جریان سیدالشهدا علیه‌السلام و عاشورا شامل خود ایشان و یارانی می‌شد که در صحرای کربلا به‌همراه ایشان به شهادت رسیدند؛ افرادی که مبانی بنیادین و مبانی معرفتی خوبی داشتند و مسائل اسلامی را در دوره‌ی خود به‌خوبی درک کرده بودند. این جمع چون با استدلال و اندیشه‌ی صحیح به مسئله‌ی امامت پی برده بودند، دیگر در هر مسئله‌ای با امام حسین علیه‌السلام بحث‌وجدل نمی‌کردند و نگاه او را کامل‌ترین نگاه نسبت به همه‌ی مسائل و نسبت به همه‌ی رجال آن عصر می‌دانستند

 

از منظر جریان شناسی تاریخی، می توان طیف ها و افراد مختلف زمانه ی سیدالشهدا علیه السلام را در سه جریان کلی مورد بررسی قرار داد.


ادامه مطلب ...

عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث

 عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث  - احادیث عاشورایی

 

عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث

 

امامان شیعه علیهم السلام برای اینکه نهضت خونین کربلا و محرم و عاشورا برای همیشه زنده و جاوید بماند، سعی و تلاش فراوانی نمودند و دراین راستا از پنج شیوه استفاده کردند:

1- یادآوری مصائب امام حسین علیه السلام و یاران فداکارش در مناسبت های مختلف، بخصوص در ایام محرم و عاشورا.

عن ابی عمارة المنشد قال: «ما ذکر الحسین بن علی عند ابی عبدالله علیه السلام فی یوم قط فرئی ابو عبدالله علیه السلام متبسما فی ذلک الیوم الی اللیل » (1) ابوعماره منشد می گوید: هر گاه در حضور امام صادق علیه السلام نام حسین علیه السلام برده می شد، آن روز تا شام خنده بر لبان آن حضرت دیده نمی شد


ادامه مطلب ...

صرف شرکت در مجلس امام حسین علیه السلام به معنای مورد تایید بودن و مورد عنایت بودن نیست

 صرف شرکت در مجلس امام حسین علیه السلام به معنای  مورد عنایت بودن نیست    - مقالات عاشورایی

صرف شرکت در مجلس امام حسین علیه السلام به معنای مورد تایید بودن و مورد عنایت بودن نیست زیرا چه بسا افرادی با اغراض شیطانی در این مجالس شرکت می کنند.

گریه بر امام حسین علیه السلام شاه بیت اعمال است. دستگاه امام حسین علیه السلام نقطه اتصال خوبی برای وصل شدن به خداست.

در کتاب کامل الزیارات روایت آمده است که گریه برای امام حسین علیه السلام، اولیای دین مثل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا علیها السلام را خوشحال می کند. شاد کردن دل ایشان مانند مرحمی است که بر دل ایشان گذاشته می شود.

بر این اساس می توان به اهمیت مجالس روضه اهل بیت علیهم السلام اذعان بیشتری داشت.

اصلاً چرا ما برای اباعبدالله علیه السلام اشک می ریزیم؟

ادامه مطلب ...

سه گناهی که کیفر آن در همین دنیاست

سه گناهی که کیفر آن در همین دنیاست

 

توجه ویژه داشتن، به ارزش و مقام پدر و مادر و احترام به آنها ، محترم دانستن حق دیگران و ترس از ظلم به طرق مختلف به مردم ، شکرگزار بودن در مقابل پروردگار و صدها مورد دیگر از مواردی هستند که با دیدن خلاف این ها، آهی بلند را از ما بلند می کند و با گفتن جمله ی "یاد قدیم ها بخیر" افسوسمان را دو چندان می کند.

در روایتی پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله، به مواردی که در بالا به عنوان مثال اشاره شد ، متذکر شده اند و در این رابطه فرموده اند:

کیفر سه گناه به قیامت نمی ماند (یعنی در همین دنیا مجازات می شود.)

1 - عاق پدر و مادر         2 - ظلم و تجاوز به مردم     3 - ناسپاسی در مقابل احسان و نیکی. (بحار الانوار، ج 74، ص 74)    

در ادامه در باب این موضوع با ما همراه باشید ...

این روزها همه چیز عوض شده، خیلی از چیزها  رنگ و بوی سابق را ندارد؛ یکی از آنها هم احترام به پدر و مادر است ...

گاهی ما چنان با پدر یا مادر خود صحبت می کنیم که گویی طلبکار هستیم و حق و حقوقمان را خورده اند.

گاه در پاسخ محبت بی حد و حصرشان چنان ناسپاسی می کنیم که قلبشان به درد می آ ید.

ادامه مطلب ...

امام حسین (ع) در آغوش پیامبر (ص)

مقالات عاشورایی - امام حسین (ع)  در آغوش پیامبر (ص)

امام حسین (ع)  در آغوش پیامبر (ص)

حضرت سیّدالشهدا (ع)  همواره مورد توجّه ویژه رسول خاتم (ص)  بوده است. پیامبر اسلام (ص)  ارتباط ویژه‌ای با نوه خود برقرار می‌کردند و هرگاه این کودک خردسال را مشاهده می‌کردند، او را در آغوش گرفته و بسیار می‌بوسیدند.

در این رابطه روایات زیادی وجود دارد. به عنوان نمونه ابن قولویه[1] در کتاب «کامل الزیارات» از امام باقر (ع)  این‌گونه نقل می‌کند:

«کانَ رَسُولُ الله (ص)  إِذا دَخَلَ الحُسَیْنُ (ع)  إجْتَذَبَهُ إِلَیْه»

هرگاه سیّدالشهداء (ع)  نزد رسول خاتم (ص)  می‌آمد، حضرت تمام آغوش خود را می‌گشود. نکته مهم این است که حضرت در هر مکانی، چه در منزل خود، چه در منزل دختر گرامی‌شان، چه در مسجد و حتّی در محراب، با مشاهده فرزند خود، غرق در شادی شده و او را در بغل می‌گرفت.

از واژة «إجتذبه» در روایت قبل به معنی «او را به سمت خود جذب می‌کرد» فهمیده می‌شود اباعبدالله (ع)  به راحتی در آغوش پیامبر (ص)  نمی‌آمد؛ بلکه پیامبر (ص)  باید نرمش و ملاطفت می‌نمود تا او را در آغوش بگیرد. 

ادامه مطلب ...

عاشورا از اسلام‌ تا اسلام

مقالات عاشورایی – عاشورا ازاسلام تا اسلام

عاشورا از اسلام‌ تا اسلام‌-مقالات عاشورایی

عاشورا، همچون‌ کوهی‌ است‌ عظیم‌ به‌ وسعت‌ تاریخ‌، به‌ زیبایی‌ جلوه‌ الهی‌ و به‌رنگ‌ خون‌ِ سیدالشهدا. قیام‌ امام‌ حسین‌ (ع) مانند دشت‌ نیست‌ که‌ بتوان‌ تا انتهایش‌ رادید و کرانه‌ هایش‌ را مشاهده‌ کرد، داستان‌ یک‌ کوه‌ است‌، از هر طرف‌ می‌توان‌ آن‌ را درک‌کرد، می‌توان‌ از آن‌ بالا رفت‌ و از جنبه‌های‌ متفاوتش‌ بهره‌ برد. پس‌ کربلا داستانی‌ در دل‌خود جای‌ داده‌ است‌ که‌ هر چه‌ از آن‌ بگویی‌، کم‌ گفته‌ای‌ .
حسین‌ (ع) فرزند دختر رسول‌ اللّه‌ ۶ که‌ ایمان‌ را بر مصلحت‌ مقدم‌ می‌داشت‌. اوپسر علی‌ (ع) است‌ که‌ شجاعت‌ و هیبتش‌، دشمنان‌ را فراری‌ می‌داد و فرزند فاطمه‌ علیه السلام است‌ که‌ در برابر ظلم‌ و ستم‌ می‌ایستد و می‌سوزد، ولی‌ کوتاه‌ نمی‌آید. پس‌ باید حماسه‌ای‌را ایجاد می‌کرد که‌ در تاریخ‌ بشریت‌ بماند و الگوی‌ حق‌ پرستان‌ِ تاریخ‌ باشد . 
ادامه مطلب ...

درس های عاشورا - مقالات عاشورایی

درس های عاشورا – مقالات عاشورایی – پوستر شهید محمّد علی دولت آبادی

درس های عاشورا-مقالات عاشورایی

فداکاری در راه مکتب

امام حسین علیه السلام با عمل خود به انسان های مؤمن آموخت هنگامی که اساس مکتب با خطر مواجه می شود، باید در راه حفظ آن از هیچ گونه فداکاری دریغ نورزند. امام حسین علیه السلام وقتی دید زمام جامعه اسلامی به دست فردی مثل یزید افتاده است که به صورت علنی احکام الهی را زیر پا می گذارد قیام کرد و مردم را هم برای مبارزه با یزید فرا خواند و در این راه از جان و مال و فرزندان و یارانش گذشت و اجازه نداد که مرد فاسقی چون یزید احکام الهی را پایمال سازد و فرمود: «ای شمشیرها، اگر دین محمّد صلی الله علیه و آله وسلم جز با قتل من حفظ نمی شود، مرا در بر گیرید». بدین ترتیب عمل آن حضرت الگویی شد برای تمام انسان های مومن که در مواقع به خطر افتادن ارزش های الهی با سرمشق گرفتن از عمل کرد امام حسین علیه السلام در برابر طاغوت ها قیام کرده، جلو تعدی آنها را بگیرند و از این طریق ارزش های دینی را در طول قرون متمادی از خطرها حفظ کنند.

آزاده زندگی کردن

یکی از درس های مهم نهضت عاشورا برای همه انسان ها این بود که صرف نظر از هر عقیده ای که دارند، سعی کنند در زندگی آزاده باشند و تن به هیچ گونه خواری ندهند و تسلیم ستم هیچ ستمگری نشوند. آری، آن هنگام که مرد ستمگری چون یزید او را به بیعت با خود فرا خواند، در جواب او فرمود: «هرگز دست ذلّت به شما نمی دهم و هم چون برده ها تسلیم شما نمی شوم» و بارها جمله «مَوتٌ فی عزٍّ خیرٌ مِن حیاةٍ فی ذُلٍّ؛ مرگ با عزت بهتر از زندگی ذلیلانه است»، را بر زبان جاری ساخته، انسان ها رابه آزادگی دعوت کرد. در کربلا وقتی آن حضرت را بین مرگ و بیعت با ستمگری چون یزید مخیّر ساختند، فرمودند: «این گروه ستم پیشه مرا به انتخاب یکی از دو چیز یعنی جنگ و پذیرش ذلت مجبور کردند. امّا محال است که من به ذلّت تن دهم». 

ادامه مطلب ...

زنان و عاشورا

زنان وعاشورا – مقالات عاشورایی

مقالات عاشورایی -زنان و عاشورا

بی تردید یکی از گروه های نقش آفرین در نهضت عاشورا، زنان بودند. اگر اسلام با قیام امام حسین علیه السلام زنده است، سهم بزرگی از آن مربوط به زنانی است که تاریخ، مانند آن را کمتر دیده است.

زنان در کربلا نشان دادند که تکلیف اجتماعی، خاص مردان نیست، بلکه آنان نیز برابر وظیفه شرعی خود باید به جریان های اجتماعی توجه کنند و آنجا که مسئله حمایت از دین و اقامه حق، به میان می آید تنها با قیام آنان میسر می شود، در صحنه حضور یابند.

در این بخش برآنیم تا با معرفی زنان هاشمی و غیرهاشمی در کربلا، علت حضور و نقش آفرینی آنان را در کربلا بیان کنیم. سپس به معرفی شخصیت والای حضرت زینب کبرا علیهاالسلام می پردازیم. پس از بیان اصول مدرسه زینبی، شاخص های خبررسانی آن حضرت را پس از واقعه کربلا بررسی می کنیم و ویژگی های زن عاشورایی و درس هایی را که زن امروز از زن کربلایی می آموزد، می آوریم. 

ادامه مطلب ...

عاشورا و امام حسین علیه السّلام در کلام معصومین(ع)

عاشورا و امام حسین علیه السّلام در کلام معصومین (ع) – هیئت زوّارالحسین (ع)

عاشورا و امام حسین علیه السّلام در کلام معصومین(ع)

1- ییامبراکرم (ص) فرمود: ای مردم، این حسین بن علی است، او را بشناسید؛ قسم به آن که جانم در دست اوست، او در بهشت است، دوستدانش در بهشت‌اند و دوستداران دوستدارانش نیز در بهشت‌اند.

2- رسول خدا (ص) فرمود: شهادت حسین (ع) حرارتی در دل های مؤمنان افروخته که تا ابد خاموشی ناپذیر است.

3- امام صادق (ع) فرمود: ای ابوعمار ، درباره حسین بن علی (ع) شعری برایم بسرای. ابوعمار گوید : شعری سرودم و امام گریست؛ به خدا سوگند پی در پی شعر می‌سرودم و آن حضرت می‌گریست، تا این که صدای گریه از اهل خانه نیز به گوش رسید. سپس به من فرمود : ای ابوعمار، کسی که شعری برای حسین (ع) بسراید و پنجاه نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت، کسی که شعری برای حسین (ع) بسراید و سی نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت،کسی که شعری برای حسین (ع) بسراید و بیست نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت، کسی که شعری برای حسین (ع) بسراید و ده نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت، کسی که شعری برای حسین (ع) بسراید و یک نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت، کسی که شعری برای حسین (ع) بسراید و خود بگرید پاداش بهشت خواهد داشت و کسی که شعری دربارة حسین (ع) بسراید و خود را به گریه درآورد پاداش بهشت خواهد داشت. 

ادامه مطلب ...

امروز محرم است و فردا عاشورا -مقالات عاشورایی

مقالات عاشورایی- امروز محرم است و فردا عاشورا

ما از محرم و عاشورا چه مى دانیم و چه چیزى را به خاطر مى آوریم.
آیا ما از واقعه ى عاشورا چیزى جز طبق هاى زرین نورانى و سیار خیابانى و پرچم و علم، و گاهى نوحه سرایى و طبل و دهل و کرنا تا نیمه هاى شب در خیابانها و معابر عمومى ادامه دارد چیز دیگرى را به خاطر مى آوریم.
آیا شایسته است که فرزند على (ع) را که سالها بخاطر افکار و اندیشه هایش زجر و شکنجه و تبعید، و بى احترامى و توهین، اسارت و شهادت را تحمل نمود، اینگونه بشناسیم.

ادامه مطلب ...

تلاطم نظام هستی در شهادت امام حسین علیه‌السلام

 تلاطم نظام هستی در شهادت امام حسین (ع)


تلاطم نظام هستی در شهادت امام حسین علیه‌السلام

پیش درآمد

حادثه عاشورا را با توجه به ماهیت و اهداف و پیامدهایش، می‌توان عظیم‌ترین واقعه در نظام هستی برآورد کرد، این بدان روست که قهرمان و شخصیت حادثه، شخصیتی همچون حسین بن علی علیه‌السلام ؛ برترین هدف آن، حفظ اصالت برترین ادیان، و مهم‌ترین پیامد آن بقای اسلام است. چنین حادثه‌ای با این ویژگی‌ها از عصر آدم علیه‌السلام تا بعثت حضرت خاتم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سابقه نداشته است؛ اسلام که با بعثت نبی گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در عرصه هستی رخ نمود، در بقایش ریزه‌خوار خوان قیام حسینی است.


برای بررسی ابعاد عظمت این قیام، مسیرهای متفاوتی را می‌توان پیمود. اما آنچه اکنون در صدد آنیم، نگاهی است به گزارش‌های مربوط به گریه نظام هستی بر شهادت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام ، به ویژه گریه آسمان. این گزارش‌ها، گوشه‌ای از گزارش‌هایی هستند که بر مجموعه‌ای از تحوّلات و رخدادهای عجیب پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام دلالت دارند.

ادامه مطلب ...

سیره ی عملی امام حسین (ع)

سیره ی عملی  امام حسین (ع)

سیره ی عملی  امام حسین (ع)

در سیره امام حسین(ع) همانند سیره جد بزرگوار و پدرگرامی‌شان، رسول اکرم‌(صلی الله) و حضرت علی (ع) ساده زیستی، قناعت پیشگی و بی توجهی به دنیا و مادیاتش نگریسته می شود و عدالت گستری و مبارزه با اشرافی گری و فساد سرلوحه‌ی عمل و قیام ایشان بوده است. به ویژه در مبارزه‌ی حق طلبانه با طاغوت ستمگر یزیدین معاویه، که حادثه ی عظیم عاشورا و واقعه‌ی کربلا را خلق کرد، بیشترین نمود را می‌توان یافت. علیجانزاده روشن
میان تمام علوم شناخته شده و اکتشافات بشر، اقتصاد، خود را به عنوان علم پایه و دغدغه‌ی همیشگی انسان برای تامین نیازهای اولیه‌اش در زندگی حتی بدون گذران دوره آکادمیک آن نشان داده و انسان در هر شرایط و موقعیتی که باشد، با این علم برخورد دارد اما شرایط و موقعیتهای متفاوت منجر به پیدایش نظریات و مکاتبی در علم اقتصاد شد و آنچه که در جامعه‌ی نا شناخته شده و جاری است ، علم اقتصاد است که دین مبین اسلام منشأ آن می‌باشد و به نام اقتصاد اسلامی معروف است.
در علم اقتصاد اسلامی، علاوه بر آنچه که دین و کلام خدا، قرآن درباره‌ی اقتصاد به ارمغان آورده انسانهای والا مقام و معصومی نیز بوده‌اند که نه تنها از بعد اقتصادی ، بلکه همه ی جوانب زندگی آنها اسوه و نمونه بوده و نه تنها برای مسلمانان، بلکه برای انسانهای دیگر جوامع نیز اثر گذار بوده است. سیره ای ائمه اطهار (ع) در موضوع اقتصاد، همواره بهترین الگوسازی بوده و اثر بخشی خود را داشته است.  


 در این بین، سیره‌ی امام حسین‌(علیه السلام) که خود به تنهایی دانشگاهی است برای بشر، از الگوهایی است که در تاریخ بشر همانندی ندارد و از مکتب سیدالشهدا آموختن، هنر کردن است و به سان او عمل کردن، هنرمند بودن است. آنچه که این موضوع را تحت تاثیر قرار می دهد، جهادی است که قرار بود در سال 1390 ، یعنی سال جهاداقتصادی انجام پذیرد. جهادی که با ابتکار مقام معظم رهبری در نامگذاری سال‌ها، بر آن است تا خط روشنی برای عمل و به دنبال توسعه‌ی اقتصادی و تامین نیازهای معیشتی، بدون آنکه ارزش‌ها و باورهای فرهنگی و دینی خود را از دست بدهیم، در راستای آنها حرکت کنیم و در پرتو فرهنگ ایرانی- اسلامی، پیشرفت های اقتصادی خود را جستجو کنیم؛ و در این راه می توان همسویی و مطابقت داشتن این جهاد با جهاد امام حسین(علیه السلام) در زمینه‌ی اقتصاد را مشاهده کرد و قابلیت الگو شدن برای اقتصاد جامعه اسلامی و مدیران و اقتصاد دانان امروز را به وضوح دید.

در سیره امام حسین (علیه السلام) همانند سیره جدبزرگوار و پدرگرامی‌شان، رسول اکرم‌(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی (علیه السلام) ساده زیستی، قناعت پیشگی و بی توجهی به دنیا و مادیاتش نگریسته می شود و عدالت گستری و مبارزه با اشرافی گری و فساد سرلوحه‌ی عمل و قیام ایشان بوده است. به ویژه در مبارزه‌ی حق طلبانه با طاغوت ستمگر یزیدین معاویه (لعنت الله علیه) که حادثه ی عظیم عاشورا و واقعه‌ی کربلا را خلق کرد، بیشترین نمود را می‌توان یافت. سیره  حسین بن علی (علیه السلام) که یکتای خلقت آدم وعالم است، آنقدر وصف ناشدنی است که در این مجال کوتاه نمی‌گنجد و نمونه‌های اندکی هم که بیان می‌شود، خود جهانی از عبرت آموزی و الگو برداری است و آن نمونه ها اینگونه‌اند:

سیره ی عملی  امام حسین (ع)
1- دستگیری مستمندان، نه ثروت اندوزی:

 امام حسین (علیه السلام) در نهان و آشکار نسبت به تامین نیازها‌ی مستمندان اهتمام فراوان داشتند و در تاریکی شب به خانه‌ی آنها آذوقه می بردند. شعیب بن عبدالرحمن خزاعی می گوید: وقتی حسین بن علی (علیه السلام) به شهادت رسیدند در پشت او آثار زخم و پینه مشاهده کردند. وقتی علت را از حضرت سجاد (علیه السلام) پرسیدند آن حضرت فرمود: این پینه ها اثر کیسه‌های غذا و آذوقه‌ای است که پدرم آنها را شب‌ها به دوش می‌کشید. و به خانه‌ی زنان بی سرپرست و کودکان یتیم و فقرای ناتوان می رساند. نه سایر مردم از این کار باخبر می‌شدند و نه حتی خود مستمندان آن حضرت را می‌شناختند.

2- تواضع و فروتنی، نه فخر فروشی:

تواضع صفت ارزشمند مردان الهی است. امام حسین (علیه السلام) نیز صاحب این صفت است. مسعده گوید: گذر حسین بن علی (علیه السلام) به فقیرانی افتاد که گلیم خود را پهن کرده و خود را بر آن افکنده بودند و غذا می خوردند و حضرت را دعوت نمودند، حضرت به زانو نشست و با آنان هم خوراک شد. آن گاه فقرا را به منزل خویش دعوت نمود. پس برخاستند و همراه حضرت به منزل او آمدند. حضرت به کنیز خود فرمود:آنچه را که ذخیره می‌کردی بیرون بیاور.

3- سخاوت و انفاق نه خساست و بخل ورزی:

جود و سخاوت از فضایل مهم اخلاقی است و هر اندازه بخل و خساست که باشد نشانه‌ی ضعف ایمان و فقدان شخصیت والای انسانی است. انفاق اموال در راه خدا، ایثار اموال و جان‌ها، انفاق ازآنچه که خود به آن نیازداریم و یا دوست داریم از تعبیراتی است که در قرآن کریم آمده و آن را در زندگی گهربار امام حسین (علیه السلام)  به عمل می بینیم و امام مظلوم، اسوه‌ی سخاوت و بخشش بود. روایت شده که ابوهشام قناد از بصره برای امام کالا می‌آورد و آن حضرت از جای برنخاسته همه را به مردم می بخشید. همچنین ابن عساکر روایت کرد که: گدایی میان کوچه‌های مدینه قدم بر می داشت تا به در خانه‌ی امام رسید. در را کوبید و این چنین سرود: نا امید بر می گردد و امروز آن کسی که به تو امید وار باشد و حلقه ی در خانه ی تو را حرکت دهد. تو صاحب جود و معدن بخششی و پدرت کشنده‌ی فاسقان بود. امام مشغول نماز بود و نماز را زود به جای آورد. بیرون آمده و در سیمای اعرابی اثر تنگدستی را مشاهده کرد. برگشت و قنبر را صدا زد. قنبر جواب داد: لبیک یا بن رسول الله فرمود: از پول مخارج ما چقدر مانده است؟ عرض کرد: دویست درهم که فرمودید در بین اهل بیت تقسیم کنم. فرمود: آن را بیاور کسی آمده که از آنها به این پول سزاوارتر است . اعرابی پولها را گرفت و رفت در حالی که می‌گفت: خداوند داناتر است به این که رسالت خویش را نزد چه کسی قرار دهد.

4- مرد مداری، نه خودپرستی:

امام حسین (علیه السلام) در نزد مردم بسیار محترم بود. زمانی که ایشان با امام حسن(علیه السلام) برادر گرامی‌شان پیاده به حج می رفتند، تمام رجال و شیوخ صحابه که با آنها بودند به احترامشان از مراکب پیاده می‌شدند و پیاده می‌رفتند. این احترام امام در نفوس نه برای آن بود که کاخ مجلل داشت یا مرکب‌های سواری او گران قیمت بود یا غلامان و سربازان پیشاپیش یا دنبال مرکب او می‌رفتند یا اینکه مسجد پیامبر را برای او خلوت می‌نمودند و راه ها را در مواقع آمد و شد او بر مردم می‌بستند، نه! برای هیچ یک از این ها نبود، حسین با مردم زندگی می‌کرد و از مردم جدا نبود. در نهایت سادگی و تواضع بود. با مردم نشست و برخاست و آمدو شد داشت و با فقرا معاشرت می‌کرد.

5- عدالت گستری نه حق ستیزی :

در زمان حکومت معاویه، کاروانی از یمن که حاصل مقدادی از بیت المال بود، از حرایق مدینه رهسپار دمشق بود. امام حسین‌(علیه السلام) آن را ضبط و در میان مستمندان بنی هاشم و دیگران تقسیم کرد. آن گاه به معاویه نوشت ،کاروانی از اینجا عبور می کرد که حاصل اموال و پارچه ها و عطریاتی برای تو بود تا آنها را به خزانه دمشق سرازیر کنی و به خویشانت که تا کنون شکم‌ها و جیب‌های خود را از بیت المال پر کرده‌اند، ببخشی من نیاز به آن اموال داشتم و آنها را ضبط کردم. حضرت با این اقدام، خود را ولی امور و صاحب اختیار بیت المال دانست.

منابع:

1- ماهنامه فرهنگی- اجتماعی آشنات/سال بیست و دوم/ شماره 168/اردیبهشت 1390

2- www.erfan.ir
3- پرتوی از عظمت امام حسین‌(علیه السلام)ص صفحه 178/به نقل از سمعو المعنی


سیره ی عملی  امام حسین (ع)

حجاب گفتاری و رفتاری چیست؟

حجاب گفتاری و رفتاری چیست؟


حجاب گفتاری و رفتاری چیست؟

حجاب و پوشش زن به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند.

در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد.
یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.)
جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.
در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است


 مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن

 حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورتگیرد.
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که میتواند از لغزشها و گناههای روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید. علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی میکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شدهاند.


حجاب گفتاری و رفتاری چیست؟

هدف و فلسفه حجاب

 هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست میآید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.

-=هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛
اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمیدانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.=-
از قرآن کریم استفاده میشود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی همچون:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.

 حجاب چشم

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.

 
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.

حجاب در گفتار

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

حجاب رفتاری

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.

از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده میشود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راهرفتن است.

بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه‌ی لغوی عفت نیز وجود دارد؛


حجاب و عفت

دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترکاند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم میگردد.

حجاب زنان سالمند

قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.(نور؛60)

علاوه بر رابطه‌ی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه‌ی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانهای از مرحله‌ی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه‌ی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.


آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟
با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار میدهند آشکار میگردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسی‏ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزلهی سنگ بنای دیگر حجابها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست. البته، همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمیتوان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر میشود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامتها و نشانههای عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد

.

حجاب گفتاری و رفتاری چیست؟

انتظار در اندیشه حضرت امام خمینی(ره)

انتظار دراندیشه امام خمینی(ره)


انتظار در اندیشه حضرت امام خمینی(ره)

در قاموس مفاهیمی که بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران تدوین آن را آغاز کرد، واژه‏هایی چون جهاد، شهادت، امر به معروف و نهی از منکر و... که سالها به فراموشی سپرده شده بودند حیات دوباره یافتند، همچنانکه واژه «انتظار» که سالها با سکون و سکوت، تحمل ظلم و دم فرو بستن و در یک کلمه، ماندن و در جا زدن به امید برآمدن دستی از غیب، مرادف شمرده می‏شد مفهومی دیگر یافت و این بار «انتظار» نه به عنوان عاملی برای خاموش ساختن روح سرکش اجتماع بلکه به عنوان ابزاری برای دگرگون کردن وضع موجود و حرکت‏به سوی آینده موعود به کار گرفته شد 


مقدمه

انقلاب رهایی‏بخش حضرت امام خمینی قدس‏سره نه تنها باعث دگرگونی در صحنه حیات اجتماعی - سیاسی مردم مسلمان ایران شد، بلکه منشا تحولی بزرگ در فرهنگ واژه‏ها و مفاهیم اسلامی گردید.به برکت این انقلاب بسیاری از واژگان معنایی نو یافتند و بسیاری از مفاهیم فراموش شده، حیات دوباره پیدا کردند.امام راحل امت قدس‏سره به مدد پشتوانه غنی فکری و مبانی نظری خود، که مبتنی بر منابع و متون اصیل اسلامی و به دور از هر گونه شائبه التقاط و خودباختگی بود، در طول حیات پر برکت‏خود دست‏به تدوین قاموسی عظیم از مفاهیم اسلامی زد که در سراسر تاریخ حیات فکری - فرهنگی مردم مسلمان ایران بی‏سابقه بود. زیرا در این قاموس، واژه‏ها نه در صفحات محدود کتاب بلکه در صفحه‏ای به گستردگی زندگی اجتماعی - فرهنگی مردم معنا می‏شد.در قاموس مفاهیمی که بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران تدوین آن را آغاز کرد، واژه‏هایی چون جهاد، شهادت، امر به معروف و نهی از منکر و... که سالها به فراموشی سپرده شده بودند حیات دوباره یافتند، همچنانکه واژه «انتظار» که سالها با سکون و سکوت، تحمل ظلم و دم فرو بستن و در یک کلمه، ماندن و در جا زدن به امید برآمدن دستی از غیب، مرادف شمرده می‏شد مفهومی دیگر یافت و این بار «انتظار» نه به عنوان عاملی برای خاموش ساختن روح سرکش اجتماع بلکه به عنوان ابزاری برای دگرگون کردن وضع موجود و حرکت‏به سوی آینده موعود به کار گرفته شد.برای آشنایی هر چه بیشتر با مفهوم «انتظار» در فرهنگ واژگان امام راحل قدس‏سره و درک نقش عظیمی که آن فرزانه دوران در احیای اندیشه انتظار داشتند، در این مقاله بخشی از بیانات ایشان را که در زمینه موضوع مذکور ایراد شده است، مورد بررسی قرار می‏دهیم. باشد که این مختصر ادای دینی باشد به ساحت مقدس بزرگ احیاگر اندیشه اسلامی در قرن حاضر.
احیای هویت اسلامی
حضرت امام با توجه به شناخت عمیقی که از وضعیت اجتماعی - سیاسی مسلمانان در عصر حاضر داشتند احیای هویت اسلامی و بازگشت‏به خویشتن را تنها راه تجدید عظمت و قدرت اسلام و مسلمانان در جهان دانسته و این موضوع را سرلوحه دعوت خویش قرار دادند:«من بصراحت اعلام می‏کنم که جمهوری اسلامی با تمام وجود، برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‏گذاری می‏کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه‏طلبی و فزون‏طلبی صاحبان قدرت، پول و فریب را نگیرد
از آنجا که انتظار موعود یا به عبارتی انتظار تحقق وعده الهی در حاکمیت جهانی دین اسلام می‏تواند در احیای هویت اسلامی مسلمانان و مقابله با روحیه خودباختگی و احساس حقارت در مقابل فرهنگ و تمدن مغرب زمین بسیار مؤثر باشد، حضرت امام با ژرف‏اندیشی تمام احیای فرهنگ انتظار را به عنوان یکی از ارکان مهم احیای هویت اسلامی و وسیله‏ای برای تحقق دوباره قدرت و شوکت گذشته مسلمانان در جهان مد نظر قرار داده و در یکی از بیانات خود که در اولین سال استقرار نظام اسلامی ایراد کردند، ضمن بیان مفهوم «انتظار فرج‏» وظیفه منتظران قدوم حضرت صاحب‏الامر (ع)را چنین برشمردند:«ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار، خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور ان‏شاءالله تهیه بشود.» .چنانکه ملاحظه می‏شود در مفهومی که حضرت امام قدس‏سره از «انتظار» ارائه می‏دهند نه تنها از سکون و سکوت و تن دادن به وضع موجود خبری نیست، بلکه صحبت از تلاش و کوشش برای تحقق قدرت اسلام و آماده شدن زمینه ظهور است، که این با مفهومی که سالها سعی می‏شد از «انتظار» در اذهان مردم جا داده شود بسیار فاصله دارد.
انتظار رمز پایداری
حضرت امام قدس‏سره در برهه‏های مختلف انقلاب‏اسلامی به منظور آماده ساختن مردم برای مقابله با مشکلات و خطراتی که انقلاب و نظام نوپای اسلامی را تهدید می‏کرد، بر مفهومی که خود از انتظار داشتند تاکید می‏فرمودند و مردم را به پایداری و تلاش بیشتر فرا می‏خواندند:«من امیدوارم که ان شاءالله برسد روزی که آن وعده مسلم خدا تحقق پیدا کند و مستضعفان مالک ارض بشوند. این مطلب وعده خداست و تخلف ندارد، منتها آیا ما درک کنیم یا نکنیم، آن به دست‏خداست. ممکن است در یک برهه کمی وسایل فراهم شود و چشم ما روشن بشود به جمال ایشان. این چیزی که ما در این وقت، در این عصر وظیفه داریم، این مهم است. همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمی‏شود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلی شرعی - الهی خودمان بکنیم و باکی از هیچ امری از امور نداشته باشیم. کسی که برای رضای خدا ان‏شاءالله مشغول انجام وظیفه است، توقع این را نداشته باشد که مورد قبول همه است، هیچ امری مورد قبول همه نیست. کار انبیاء هم مورد قبول همه نبوده است، لکن انبیا به وظایفشان عمل کردند و قصور در آن کاری که به آنها محول شده بود نکردند، گر چه مردم اکثرا گوش ندادند به حرف انبیا، ما هم آن چیزی که وظیفه‏مان هست عمل می‏کنیم و باید بکنیم گر چه بسیاری از این عمل ناراضی باشند یا بسیاری هم کارشکنی بکنند
جانمایه تفکر امام راحل قدس‏سره و موضوعی که همواره، چه در نظر و چه در عمل، مد نظر ایشان بود، عمل به وظیفه و ادای تکلیف الهی است و همین موضوع است که دیدگاه ایشان در باب انتظار فرج را از سایر دیدگاهها متمایز می‏سازد.برای درک بیشتر برداشتی که حضرت امام قدس‏سره از موضوع انتظار داشتند لازم است که سایر برداشتها نیز درکنار این برداشت مورد مطالعه قرار گیرند، از این رو در اینجا دیدگاههای متفاوتی را که در موضوع انتظار فرج ابراز شده است، از زبان امام راحل نقل می‏کنیم تا تفاوت دیدگاه حضرت امام از سایر دیدگاهها بخوبی روشن شود:

انتظاردراندیشه امام خمینی(ره)

برداشتهای متفاوت ازموضوع انتظار فرج

رهبر فقید انقلاب اسلامی در یکی از بیانات خود برداشتهای متفاوتی را که از موضوع «انتظار فرج‏» شده است دسته‏بندی کرده و به شرح زیر مورد نقد و بررسی قرار می‏دهند:1. اولین دیدگاه در باب موضوع «انتظار فرج»، که حضرت امام به طرح آن می‏پردازند، دیدگاه کسانی است که تکلیف مردم در زمان غیبت را تنها دعا برای تعجیل فرج حضرت حجت (ع) می‏دانند:«بعضی‏ها انتظار فرج را به این می‏دانند که در مسجد، در حسینیه و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(ع) را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند.بلکه بعضی از آنها را که من سابقا می‏شناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب‏ (ع) بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می‏کردند و نهی از منکر هم می‏کردند و امر به معروف هم می‏کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی‏آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند نبودند2. دیدگاه دومی که حضرت امام بدان اشاره می‏کنند بسیار شبیه به دیدگاه اول است‏با این تفاوت که در دیدگاه دوم به طور کلی وظیفه‏ای که هر فرد مسلمان نسبت‏به جامعه خود دارد به فراموشی سپرده شده و حتی از امر به معروف و نهی از منکر هم غفلت‏شده است:«یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می‏گفتند اینست که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می‏گذرد، بر ملتها چه می‏گذرد، بر ملت ما چه می‏گذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل می‏کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاءالله درست می‏کنند. دیگر ما تکلیفی نداریم، تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می‏گذرد یا در مملکت‏خودمان می‏گذرد نداشته باشیم. اینها هم یک دسته‏ای، مردمی بودند که صالح بودند.» امام راحل قدس‏سره در ادامه بیاناتشان به نقد و بررسی دو دیدگاه یادشده پرداخته و می‏فرمایند:«ما اگر دستمان می‏رسید قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلمها و جورها را از عالم برداریم، تکلیف شرعی ماست منتها ما نمی‏توانیم، این که هست این است که حضرت عالم را پر می‏کند از عدالت، نه شما دست‏بردارید از این تکلیفتان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید.» 3. سومین برداشت از مفهوم انتظار فرج، که در بیانات حضرت امام بدان اشاره شده است، برداشت کسانی است که به استناد روایاتی که در آنها آمده است‏حضرت قائم، ارواحناله الفداه، زمانی ظهور می‏کنند که دنیا پر از فساد و تباهی شده باشد، می‏گویند ما نباید در زمان غیبت‏با انحرافها و مفاسدی که در جامعه وجود دارد کاری داشته باشیم، بلکه باید جامعه را به حال خود بگذاریم تا به خودی خود زمینه ظهور حضرت فراهم شود: «یک دسته‏ای می‏گفتند که خوب! باید عالم پر معصیت‏بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می‏خواهند بکنند، گناهها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.» 4. دیدگاه چهارم به شکلی افراطی‏تر همان برداشت گروه سوم را مطرح ساخته و قائل به این است که ما نه تنها نباید جلوی معاصی و گناهانی که در جامعه وجود دارد بگیریم بلکه باید به آنها دامن هم بزنیم تا زمینه ظهور حضرت حجت (ع) هر چه بیشتر فراهم شود:«یک دسته‏ای از این بالاتر بودند می‏گفتند باید دامن زد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت(ع) تشریف بیاورند. این هم یک دسته‏ای بودند که البته در بین این دسته منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده‏لوح هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می‏زند.» حضرت امام قدس‏سره دو دیدگاه اخیر را بشدت مورد انتقاد قرار داده و در ادامه سخنانشان می‏فرمایند:
«
یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت‏بکنیم تا حضرت صاحب بیاید! حضرت صاحب که تشریف می‏آورند برای چه می‏آیند؟ برای این که گسترش بدهند عدالت را، برای این که حکومت را تقویت کنند، برای این که فساد را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای این که حضرت بیایند. حضرت بیایند چه می‏کنند؟ حضرت می‏آیند می‏خواهند همین کارها را بکنند. الان دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد! به حسب رای این جمعیت که بعضی‏شان بازیگرند و بعضی‏شان نادان، این است که ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام، هر کسی نفرین به صدام کند خلاف امر کرده است، برای این که حضرت دیر می‏آیند... ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا این که اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند! بعد حضرت تشریف بیاورند چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند، همان کاری که ما می‏کنیم و ما دعا می‏کنیم که ظلم و جور باشد، حضرت می‏خواهند همین را برش دارند.» 5.آخرین دیدگاهی که حضرت امام قدس‏سره در بیانات خود بدان می‏پردازند دیدگاه کسانی است که هر اقدامی برای تشکیل حکومت در زمان غیبت را خلاف شرع دانسته و عقیده دارند که این عمل با نصوص روایات مغایر است:
«
یک دسته دیگری بودند که می‏گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت‏باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعضی روایاتی که وارد شده است‏بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است، آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات که هر کس علم بلند کند، علم مهدی به عنوان مهدویت‏بلند کند. حالا ما فرض می‏کنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این است که ما تکلیفمان دیگر ساقط است!؟» ایشان در ادامه کلامشان نتایج چنین دیدگاهی را بررسی کرده و می‏فرمایند:«اینی که می‏گوید حکومت لازم نیست معنایش اینست که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد، نظام در یک مملکتی نباشد، آن طور فساد پر می‏کند مملکت را که آن طرفش پیدانیست. آنی که می‏گوید حکومت نباشد معنایش این است که هرج و مرج بشود، همه هم را بکشند، همه به هم ظلم بکنند برای این که حضرت بیاید، حضرت بیاید چه کند؟ برای اینکه رفع کند این را. این یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست‏سیاستی این کار را نکرده باشد که بازی بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کاری بخواهند انجام بدهند، این باید خیلی آدم نفهمی باشد.» .و در ادامه نیز اضافه می‏کنند که:
«
اینهایی که می‏گویند که هر علمی بلند بشود... خیال کردند که هر حکومتی باشد این برخلاف انتظار فرج است، اینها نمی‏فهمند چی دارند می‏گویند. اینها تزریق کردند بهشان که این حرفها را بزنند، نمی‏دانند دارند چی چی می‏گویند، حکومت نبودن یعنی اینکه همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، بر خلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض می‏کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می‏زدیم برای اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست، و این نفهم‏ها نمی‏دانند دارند چی می‏گویند.» .حضرت امام قدس‏سره، در پایان بررسی دیدگاههای یادشده، دیدگاه خود در باب مفهوم انتظار فرج را بصراحت مطرح کرده و می‏فرمایند:«البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمی‏توانیم بکنیم، اگر می‏توانستیم می‏کردیم اما چون نمی‏توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم، عالم پر از ظلم است، ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمی‏توانیم بکنیم، چون نمی‏توانیم بکنیم باید او بیاید تا بکند، اما ما باید فراهم کنیم کار را، فراهم کردن اسباب اینست که کار را نزدیک بکنیم، کا را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت(ع)» .فرمایش امام راحل یادآور این حدیث نبوی‏ (ص) است که:«یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی یعنی سلطانه‏»  .مردمی از مشرق زمین به پا می‏خیزند و زمینه را برای برپایی حکومت مهدی آماده می‏سازند آری انتظار در قاموس امام خمینی قدس‏سره، مفهومی جز آمادگی فردی و اجتماعی برای برپایی دولت کریمه حضرت ولی عصر، ارواحنا له الفداء، ندارد و این همان است که در فرهنگ شیعی بدان اشاره شده و در روایات معصومین(ع) از آن سخن به میان آمده است.اینجاست که هر پژوهشگر منصفی بر نقش عظیم حضرت امام در احیای اندیشه انتظار اذعان نموده و اقرار خواهد کرد که هیچ حرکتی در طول قرون گذشته به اندازه حرکت رهایی بخش امام راحل در زمینه‏سازی ظهور حضرت حجت «تاثیر نداشته است.به امید روزی که فجر انقلاب اسلامی به صبح روشن انقلاب جهانی حضرت مهدی(ع) متصل شود و چشمهای ناقابل مابه جمال بی‏مثال آن پیک خجسته پی روشن گردد، ان شاءالله.

 

انتظاردراندیشه امام خمینی(ره)

مبارزات فرهنگى امام جواد علیه السلام

مبارزات فرهنگی امام جواد(ع)

مبارزات فرهنگى امام جواد علیه السلام

امام جواد(ع) در دوره‏اى امامت خویش را آغاز کرد که به رغم اقتدار شیعیان، عرصه سیاسى و اجتماعى جامعه گرفتار چالش‏هاى عمیق عقیدتى و درگیرى‏هاى مختلف شده بود. دوران امامت آن حضرت با خلافت دو نفر از خلفاى ستم پیشه عباسى (مأمون و معتصم) مقارن بود. مأمون به دلیل این که با قتل امام رضا(ع) دچار بدنامى و تزلزل شده بود، صلاح نمى‏دید که بیش از آن به آزار امام جواد(ع) بپردازد. هم چنین به دلیل قدرت شیعیان در آن روزگار تمام سعى خود را بر آرام نگه داشتن اوضاع مصروف مى‏داشت، لذا به منظور دست‏یابى به چنین هدفى ناچار شد آن حضرت را مانند پدرش على بن موسى الرضا(ع) تحمل کند. جواد الائمه (ع) با گذاشتن شروطى مبنى بر دخالت نکردن در امور عملاً ناچار شدن خود را به پذیرش ولایتعهدى به نمایش گذاشت و نقشه خلیفه را که با این هدف در صدد کسب مشروعیت بود، ناکام گذاشت.مسأله مخاطره‏آمیزى که در این مقطع حسّاس شیعیان را تهدید مى‏کرد، قدرت گرفتن و پیشرفت «مذهب معتزله» بود. مکتب اعتزال در آن زمان رواج و رونق بسیارى گرفته بود و حکومت وقت از طرفداران آن بسیار حمایت مى‏کرد.  

ادامه مطلب ...

وجدان کاری

وجدان کاری
مقاله

وجدان کاری در نهج البلاغه

تعریف وجدان

کلمه وجدان در لغت نامه دهخدا در ردیف کلمات وجد، وجود، اجدان آمده است که به معنای یافتن، مستغنی شدن، دوست داشتن، اندوهگین شدن، شیفتگی، آشفتگی، ذوق و شوق، شور، حالت، خوشحالی و فرح، توانایی و قدرت است و در بین این کلمات وجد ارتباط نزدیکی با وجدان دارد.

در اصطلاح در تعریف وجد آمده است آنچه بر قلب بدون تصنع و تکلیف وارد شود وجد نامیده می‌شود و گویند وجد برق هایی است که می‌درخشد و سپس به زودی خاموش می‌گردد.

محمدبن محمود آملی می‌گوید: وجد واردی است که از حق سبحانه و تعالی برون آید و باطن را از هیبت خود بگرداند بواسطه احداث وصفی همچون حزن یا فرح.

در عرف بعضی، وجدان عبارت است از نفس و نیروها یا قوای باطنه وجدان در مقابل فقدان است که دلالت بر حضور کیفیت حالتی می‌کند.

برخی دانشمندان گفته‌اند: وجدان نیروی فطری است وجدان به دو دسته تقسیم می‌شود:

1- وجدان توحیدی

2- وجدان اخلاقی

تعریف وجدان به دو قسمت تقسیم می‌شود:

1- تعریف عمومی

2- تعریف خصوصی

ادامه مطلب ...