بسم رب الشهداء والصدیقین
متن مصاحبه ایرنا با مادر بزرگوار شهید محمد رضا علی گلیان
به گزارش ایرنا، مادر شهید ˈمحمدرضا علی گلیانˈ خود می گوید تنها دلخوشی ام ، وعده دیدارهای گاه به گاه روزهای پنجشنبه است.
چهره اش نورانی است که؛ نشان ایمانی محکم و استوار از جنس حضرت زینب (س) است و لایق قربانی دادن. دامنش محل معراج و دستانش پلکان عروج مادر شهید است و تقدیری اگر هست؛ به واسطه فرزندی است که جانش را در جهاد فی سبیل الله تقدیم معبود خود کرده است.
اما او جهادی بس عظیم انجام داده است و میدهد او دل کنده از هر آنچه که زندگی اش بوده و ˈمحمدرضاˈ سراغ دل خویش رفته است. راه افتادنش را، زبان گشودنش را، قد کشیدنش همه را با چشمان و گوش هایش شنیده و دیده است و زمان آزمون الهی، مردانه پای اعتقاداتش ایستاده و فقط گفته است ˈبروˈ و...
ادامه مطلب ...درسهای عاشورا از نگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
در مباحث مربوط به عاشورا سه بحث عمده وجود دارد: یکی بحث علل و انگیزههای قیام امام حسین علیهالسلام است... بحث دوم بحث درسهای عاشورا است... بحث سوم درباره عبرتهای عاشورا است، عاشورا به غیر از درس، یک صحنه عبرت است. باید انسان در این صحنه نگاه کند تا عبرت بگیرد.
مقام معظم رهبری، با اندیشهای ژرف و دانشی وسیع، درسها، پیامها و عبرتهایی از مدرسهی عاشورا مطرح نموده و جان تشنهی شنوندگان را از درسهای سازنده و الهام آفرین عاشورا سیراب مینماید.
نوآوری، طراوت بیان، خلوص، عامل بودن و زمان آگاهی سبب گشته، دُرهای صید شده از آموزههای عاشورایی زیر نور خورشید آگاهی بدرخشند، چشمها را خیره کرده و از جان بر آمده بر جان نشینند.
در دوران سیاه ستم شاهی، که اختناق یزیدی نفسها را در سینهها حبس کرده بود و ضرورت مبارزهای حسینی از هر جهت احساس میشد، در مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی از سویی غبار تحریف از چهرهی مکتب عاشورا میزداید و از دیگر سو پیام عاشورا را چنان ترسیم مینماید که راه مبارزه را روشن و فروخفتگان را بیدار و عاشقان کربلا را به آنجا میبرد که چون یاران امام حسین علیهالسلام نه از خیل دشمن میترسند و نه از قساوت قساوت پیشگان هراسی به خود راه میدهند.
ادامه مطلب ...خانواده ووظایف مبلغان دینی – قسمت اوّل
از مسائل مهمی که مبلغان بزرگوار در مناطق تبلیغی خود با آن مواجه هستند و کمتر در مورد آن سخن گفته شده، مسئله خانواده و فرزندان آنان می باشد; زیرا مبلغانی که خانواده های خود را در تبلیغ به همراه دارند، مسئولیت زیادتری در قبال امر تبلیغ دارند و نه تنها رفتارها و گفتارهای شخصی آنان، بلکه عملکرد خانواده هایشان نیز در کار تبلیغاتی مؤثر است . اساسا یکی از وظائف مهم مبلغان دینی و روحانیون مذهبی غفلت نکردن از پی آمدهای مثبت و منفی رفتار خانواده های ایشان در جامعه می باشد .
چگونگی رفتار مبلغ با همسر و فرزند خود، کیفیت رفتار همسر و فرزندان مبلغان روحانی با سایر مردم، نوع پوشش ظاهری، رفت و آمدهای خانواده مبلغان در محیط تبلیغ و ... همواره زیر نظر می باشد و مردم با حساسیت کامل به آنان می نگرند . قرآن کریم در مورد همسران پیامبر صلی الله علیه و آله سخنی دارد که شامل تمام رهبران دینی و مبلغان و همسران و فرزندانشان نیز می شود . خداوند متعال در سوره احزاب به وظیفه خطیر همسران پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره کرده، مسئولیت آنان را چنین تبیین می کند: «یا نساء النبی من یات منکن بفاحشة مبینة یضاعف لها العذاب ضعفین و کان ذلک علی الله یسیرا × و من یقنت منکن لله و رسوله و تعمل صالحا نؤتها اجرها مرتین و اعتدنا لها رزقا کریما (1) » ; «ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار مرتکب شود، عذاب او دو برابر خواهد بود و این برای خدا آسان است و هر کس از شما از خدا و پیامبرش اطاعت کند و عمل نیک انجام دهد، پاداش او را نیز دو چندان خواهیم داد و روزی با ارزشی برای او درنظر گرفته ایم .» ادامه مطلب ...
خانواده و وظایف مبلغان دینی – قسمت دوّم
شرکت دادن خانواده در امور تبلیغی
از رموز موفقیت برخی مبلغان دینی، شرکت همسران و دختران آنان در امر خطیر تبلیغ می باشد; چراکه درهر منطقه ای نیمی از مخاطبان تبلیغ را بانوان تشکیل می دهند و برای ارتباط سالم و کارساز با آنان بهترین شیوه، وارد شدن خانواده های مبلغان در این وادی می باشد .
البته، ممکن است بسیاری از همسران مبلغان بزرگوار، آشنایی کامل با امر تبلیغ نداشته باشند، اما می توان زمینه آشنایی را فراهم کرده و آنان را به این امر مهم تشویق نمود .
در خاطرات خانوادگی حضرت امام خمینی قدس سره آمده است که آن بزرگوار بعد از ازدواج با همسرشان، علوم دینی را به ایشان آموزش می دادند . چنان که همسر گرامی ایشان در این خصوص نقل می کند: «بعد از ازدواج، سال اول «هیئت » خواندم و بعد از آن «جامع المقدمات » را فرا گرفتم . دو بچه داشتم که «سیوطی » را شروع کردم . وقتی سیوطی تمام شد، چهار بچه داشتم . وقتی فرزند چهارم متولد شد، دیگر وقت مطالعه و درس خواندن نداشتم، ولی ایشان تدریس «شرح لمعه » را شروع کردند; مجموعا هشت سال در نزد آقا درس خواندم . (1) »
آری، اگر مبلغان بزرگوار بتوانند از خانواده های خویش به عنوان بازوی تبلیغی بهره گیرند، مطمئنا درکارشان توفیقات بیشتری خواهند داشت; چراکه برخی از مردان موفق و نامدار تاریخ، پیشرفتهای خود را مدیون همسران فداکار و تلاشگر خود بوده اند ادامه مطلب ...
جملات زیبا ازمقام معظم رهبری(مدظله العالی) درباره شهید و شهادت شهادت، مرگ انسانهاى زیرک و هوشیار است. بازماندگان و عزیزان شهدا باید همواره شکرگزار خداوند باشند.
خاطرهى شهدا را باید در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.
رسم شهادت و سنت الهى قتل فى سبیل اللَّه، با نظام اسلامى زنده شد.
زنده نگه داشتن یاد شهداى انقلاب باعث تداوم حرکت انقلاب است.
شهادت، بالاترین پاداش و مزد جهاد فی ىسبیل اللَّه است.
شهادت، مرگ انسانهاى زیرک و هوشیار است.
شهادت، نشانهى استوارى است.
شهادت، یعنى وارد شدن در حریم خلوت الهى.
شهداى ما مظهر عقلانیت دینى و مدافع حقانیت و عدالت بودند.
عزت امروز اسلام و مسلمین ثمره خون شهدا است.
عظمت ما به خاطر شهادت جوانان و فرزندان این ملت است.
یاد شهدا باید همیشه در فضاى جامعه زنده باشد.
شهادت، مرگ تاجرانه است .
هر چه امروز کشور ما دارد و هرچه در آینده بدست بیاورد به برکت خون این جوانان شهیداست.
آنچه مهم است حفظ راه شهداست،یعنی پاسداری از خون شهدا،این وظیفه اول ماست
نمک شناسی حق شهدا این است که در راهی که آن ها باز کرده اند،حرکت کنیم.
امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست.
هر شهید پرچمی برای استقلال و شرف این ملت است.
شهادت بالاترین پاداش و مزد فی سبیل الله است.
امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا، ملت ما، ملت سربلند و آبرومندی است.
فداکاری شهیدان و گذشت خانواده ها و حضور رزمندگان ما بود که ابرهای تیره و تار آن روزگار دشوار را از افق زندگی این ملت زدود .
جامعه ی مانوس با فرهنگ ایثار و شهادت توقف و عقبگرد نخواهد داشت.
پیشرفت های افتخار آمیز علمی کشور ازبرکات جهاد وشهادت در راه خداست.
جملاتی در مقام شهدا
این وعدة خداست که حق الناس را نمی بخشد! خون شهدا حق الناس است، نمی دانم با این حق الناس بزرگی که به گردن ماست، چه خواهیم کرد؟!
کاش گناهان ما هم مثل گناهان شهدا (ترک نماز شب و دیر شدن نماز اول وقت) بود!
سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند. سلام بر شهدا!
ادامه مطلب ...100سخن کوتاه و پرمحتوا از امام رضا(ع)
حضرت رضا ( ع ) همیشه به اصحاب خود مىفرمود : بر شما باد به اسلحهپیامبران ، گفته شد : اسلحه پیامبران چیست ؟ فرمود : دعا
1. مؤمن ، مؤمن واقعى نیست ، مگر
آن که سه خصلت در او باشد : سنتى از پروردگارش و سنتى از پیامبرش و
سنتى از امامش . اما سنت پروردگارش ، پوشاندن راز خود است ، اما
سنت پیغمبرش ، مدارا و نرم رفتارى با مردم است ، اما سنت امامش صبر
کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است
(اصول کافى ، ج 3 ، ص 339)
2. پنهان کننده کار نیک ( پاداشش )
برابر هفتاد حسنه است و آشکار کنندهکار بد سرافکنده است ، و پنهان
کننده کار بد آمرزیده است
(اصول کافى ، ج 4 ، ص 160)
3. از اخلاق پیامبران ، نظافت و پاکیزگى است
(تحف العقول ، ص 466)
4. امین به تو خیانت نکرده ( و نمىکند ) و لیکن ( تو ) خائن را امین تصورنمودى
(تحف العقول ، ص 466)
ادامه مطلب ...
علل صلح آمام حسن مجتبی(ع)
1– تکلیف گرایی
شماری بر این باورند که علت اصلی صلح امام حسن (ع) انجام وظیفه بود، زیرا امامان معصوم هر کدام وظیفه خاصّی داشته اند که از سوی خداوند تعیین شده است. از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «به راستی که وصیّت به صورت کتابی از آسمان بر محمد (ص) نازل گردید و نامه مُهر شده ای جز وصیّت بر آن حضرت نازل نشد. جبرئیل عرض کرد: ای محمد! این است وصیّت تو در امت خویش که نزد خاندانت خواهد بود. رسول خدا (ص) فرمود: ای جبرئیل! کدام خاندانم؟ عرض کرد: بندگان برگزیده خدا از آنها و دودمانشان، تا علم نبوت را از تو ارث برند... به راستی وصیّت، مُهرهایی بود، پس علی (ع) مهر اول را گشود و هر چه در آن بود بر طبق آن عمل کرد؛ سپس حسن (ع) مهر دوم را گشود و هر چه در آن بود به آن عمل کرد و چون حسن (ع) از دنیا رفت، حسین (ع) مهر سوم را گشود و دید دستور خروج و کشتن و کشته شدن در آن بود... .»(1)
اگر علت صلح امام حسن (ع) انجام تکلیف الهی باشد؛ بدین معنا که خداوند چنین وظیفه ای را برای آن حضرت تعیین کرده است، اشکال و شبهه ای بر صلح ایشان وارد نیست، و اگر می بینیم برخی اشکال هایی بر آن وارد می کنند به این دلیل است که سرّ آن را نمی دانند.
از سوی دیگر، امامان معصوم (ع) حجت خدا بر مردم هستند و از این رو رفتار و گفتارشان حجت است. بر این اساس، صلح امام حسن (ع) عملی است که از سوی حجت خدا انجام شده و قطعاً دلایل بسیار مستحکم و متقنی داشته، گرچه دیگران آن را ندانند؛ چنان که آن حضرت خود بدان اشاره کرده است. شیخ صدوق به سند خود از ابی سعید عقیصا روایت کرده که گفت: وقتی به نزد امام حسن (ع) رفتم و به آن حضرت عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! چرا با این که می دانستی حق با شماست، با معاویه گمراه و ستم گر صلح کردی؟! امام فرمود: ای ابا سعید! آیا من حجت خدا بر خلق او و امام آنها پس از پدرم نیستم؟ گفتم: چرا! فرمود: پس من اکنون امام و رهبرم، چه قیام کنم و چه نکنم.
شناخت زمینه ها و علل صلح امام حسن(ع)
به طور کلى - و هم تاریخ اسلام نشان مى دهد - که براى امام و پیشواى مسلمین ، در یک شرایط خاصى جایز است - و احیانا لازم و واجب است - که قرار داد صلح امضاء کند ، همچنان که پیغمبر اکرم رسما این کار را در موارد مختلف انجام داد ، هم با اهل کتاب در یک مواقع معینى قرار داد صلح امضا کرد و هم حتى با مشرکین قرار داد صلح امضا کرد ، و در مواقعى هم البته مى جنگید . و بعد ، از فقه اسلامى کلیاتى ذکر کردم و به اصطلاح استحسان عقلى عرض کردیم که این مطلب معقول نیست که بگوییم یک دین یا یک سیستم ( هر چه مى خواهید اسمش را بگذارید ) اگر قانون جنگ را مجاز مى داند معنایش این است که آن را در تمام شرایط لازم مى داند و در هیچ شرایطى صلح و به اصطلاح همزیستى ، یعنى متارکه جنگ را جایز نمى داند ، کما این که نقطه مقابلش هم غلط است که یک کسى بگوید اساسا ما دشمن جنگ هستیم به طور کلى و طرفدار صلح هستیم به طور کلى . اى بسا جنگها که مقدمه صلحِ کاملتر است و اى بسا صلحها که زمینه را براى یک جنگ پیروزمندانه ، بهتر فراهم مى کند .
این ها یک کلیاتى بود که در جلسه پیش عرض کردیم . بعد قرار شد که درباره این موضوع صحبت کنیم که وضع زمان امام حسن چه وضعى بود و آن شرایط چه شرایطى بود که امام حسن در آن شرایط صلح کرد و در واقع مجبور شد که صلح کند ، و نیز این شرایط با شرایط زمان امام حسین چه تفاوتى داشت که امام حسین حاضر نشد صلح کند . تفاوت های خیلى فراوان و زیادى دارد . حال من جنبه هاى مختلفش را برایتان عرض مى کنم ، بعد آقایان خودشان قضاوت بکنند . ادامه مطلب ...
متن کامل دومین نامه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) خطاب به جوانان غرب
بسماللهالرّحمنالرّحیم
به عموم جوانان در کشورهای غربی
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّفبار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینهای برای چارهاندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، بهخودیخود برای همنوعان اندوهبار است. منظرهی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانوادهاش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بیجان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پردهی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهرهای برده باشد، از دیدن این صحنهها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یکونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایهی ساختن فردایی بهتر و ایمنتر نشود، فقط به خاطرههایی تلخ و بیثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راههایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهههایی شوید که غرب را به نقطهی کنونی رسانده است.
رسالت های شاعرین اهل بیت (ع)
«نگریستن» برتر از «گریستن»؛ وظیفه شاعر عاشورایی چیست؟
شاعر عاشورایی به جای نیشتر زدن بر زخمهای کربلا، باید بر اندیشه و راه و مرام امام حسین(ع) نیشتر بزند و از معبر «گریستن» ما را به «نگریستن» و از معبر «عزاداری» به «بیداری» دعوت کند.
یادداشتی از رضا اسماعیلی
«هَل مِن ناصر یَنصُرنی : کیست که مرا یاری کند؟»
اگر به عنوان یک شاعر آیینی و عاشورایی، جانی بصیر، فطرتی بیدار و گوشی شنوا داشته باشیم، امروز نیز ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین(ع) را بلندتر و رساتر از مُحرم سال 61 خواهیم شنید و امروز نیز توفیق همراهی و همرکابی با حضرتش را خواهیم داشت؛ چرا که شعار هنوز و همیشه حسینی شعاران چیزی جز این نیست که در راه پر افتخار آن امام همام به فیض شهادت نائل گردند: «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیما».
هر که دارد هوس کرب وبلا، بسم الله! بیایید با نگاه کردن به شعر آیینی به عنوان یک رسالت - و نه یک دلمشغولی و تفنن - امروز نیز به یاری حسین(ع) بشتابیم. و اما این که ما شاعران آیینی چگونه میتوانیم در این سنگر الهی به مجاهدت بپردازیم و به ندای «هَل مِن ناصر یَنصُرنی» حسین (ع) لبیک بگوییم، مشروط به رعایت ظرایف و دقایقیست که آگاهی از آنها میتواند رهتوشه خوبی برای طی طریق در این مسیر روشن باشد.
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
امروزه آوازه بلند شخصیت و عظمت امام حسین «علیه السلام» همه جا را فرا گرفته و تمامی انسان های بیدار، از فداکاری و جوانمردی حسین «علیه السلام» در راه احیای دین حق و ریشه کنی ظلم و باطل سخن می گویند.
هر کسی در هر جای عالم که نام حسین «علیه السلام» را می شنود او را می شناسد، نام او را به عظمت و بزرگی یاد می کند و قیام حسین «علیه السلام» را منبع الهام برای به ثمر رساندن حقّ و عدالت می داند و راه برپایی آن را نیز از حسین «علیه السلام» می آموزد.
آنجا که حسین «علیه السلام» فرمود:
«اَلا اِنَّ الدَّعِیَّ بنَ الدَّعِیَّ قَدْ رکَزَ بَیْنَ اثنَتَینِ بَیْنَ السِّلَةِ و الذِّلَّةِ وَ هَیهاتَ مِنّا الذِّلَّةُ یأبَی اللّهُ لنا ذلک و رسولُهُ و المؤمنونَ و حجورٌ طابتْ و طَهُرَتْ و اُنُوفٌ حَمِیَّةٌ و نُفُوسٌ اَبیةٌ مِنْ اَنْ توثر طاعة اللئام علی مصارعِ الکرام الا انّی قد اعذرت و انذرت الا انی زاحف بهذه الاسرة علی قلّة العَدَدِ و خذلان الناصر»
«این فرومایه، فرزند فرومایه، مرا در دو راهی شمشیر و ذلّت قرار داده است و هیهات که ما زیر بار ذلّت برویم؛ زیرا خدا و پیامبرش و مؤمنان از این که ما ذلّت را بپذیریم ابا دارند و دامن های پاک مادران و مغزهای با غیرت و نفوس با شرافت پدران روا نمی دارد که اطاعت افراد لئیم و پست را بر قتلگاه کرام و نیک منشان، مقدم بداریم. آگاه باشید که من با این گروه کم و با قلّت یاران و پشت کردن کمک دهندگان برای جهاد آماده ام.»
روح عظمت و بزرگی حسین «علیه السلام»، را نمی توان به قلم آورد و بیان کرد.
سخنان شورآفرین و تسلیم محض الهی بودن و جز رضای حق را طلب نکردن و ایثار و فداکاری حسین بن علی «علیه السلام» صفحات زرّین تاریخ را نورانی و توجّه هر انسانی را به خود جلب می کند و در این میان کم نیستند کسانی که خواسته یا ناخواسته زبان به وصف حسین «علیه السلام» گشوده اند و تاریخ عاشورا را ستوده اند.
استقامت: پایدارى در دین
این واژه از ریشه «قـوـم» است و براى آن معانى مختلفى مانند اعتدال[1]، ثبات و مداومت[2] استمرار[3]، پایدارى، ایستادن، درست شدن و قیمتنهادن[4] را بازگو کردهاند و معناى اعتدال شهرت بیشترى دارد.[5] برخى گفتهاند: استقامت همان اقامه است; ولى اضافه شدن دو حرف «س» و «ت» معناى آن را تأکید مىکند.[6] در معنایى جامع مىتوان گفت نظر به اینکه اصل واحد در این ماده، مفهومى است در برابر قعود و معناى اصلى آن به پاداشتن و فعلیت عمل است، استقامت با توجه به معناىطلبى باب استفعال، بهمعناى طلب قیام است و استمرار و استدامت و مانند آن از لوازم معناى اصلى بهشمار مىآید.[7]
استقامت در مفهوم قرآنى آن اصطلاحى براى پایدارى در دین و مسیر حق در برابر کژیهاست.[8] اهل معرفت تعابیرى چون «اهل استقامت» و«منزلاستقامت» را که مرحلهاى از مراحل سلوک الى اللّه است بهکار مىبرند.[9] در نظر عارفان، استقامت برزخى است بین پرتگاههاى مخوف عالم تفرق و سدرةالمنتهاى عالم جمع و روحى است که احوال سالکان بدان زنده و باقىاست.[10]
ادامه مطلب ...