یادو خاطره  شهدا

یادو خاطره شهدا

گسترش فرهنگ ایثار و شهادت
یادو خاطره  شهدا

یادو خاطره شهدا

گسترش فرهنگ ایثار و شهادت

علل صلح آمام حسن مجتبی(ع)


علل صلح امام حسن مجتبی (ع) – مقالات دینی


علل صلح آمام حسن مجتبی(ع)

1– تکلیف گرایی

شماری بر این باورند که علت اصلی صلح امام حسن (ع) انجام وظیفه بود، زیرا امامان معصوم هر کدام وظیفه خاصّی داشته اند که از سوی خداوند تعیین شده است. از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «به راستی که وصیّت به صورت کتابی از آسمان بر محمد (ص) نازل گردید و نامه مُهر شده ای جز وصیّت بر آن حضرت نازل نشد. جبرئیل عرض کرد: ای محمد! این است وصیّت تو در امت خویش که نزد خاندانت خواهد بود. رسول خدا (ص) فرمود: ای جبرئیل! کدام خاندانم؟ عرض کرد: بندگان برگزیده خدا از آنها و دودمانشان، تا علم نبوت را از تو ارث برند... به راستی وصیّت، مُهرهایی بود، پس علی (ع) مهر اول را گشود و هر چه در آن بود بر طبق آن عمل کرد؛ سپس حسن (ع) مهر دوم را گشود و هر چه در آن بود به آن عمل کرد و چون حسن (ع) از دنیا رفت، حسین (ع) مهر سوم را گشود و دید دستور خروج و کشتن و کشته شدن در آن بود... .»(1)

اگر علت صلح امام حسن (ع) انجام تکلیف الهی باشد؛ بدین معنا که خداوند چنین وظیفه ای را برای آن حضرت تعیین کرده است، اشکال و شبهه ای بر صلح ایشان وارد نیست، و اگر می بینیم برخی اشکال هایی بر آن وارد می کنند به این دلیل است که سرّ آن را نمی دانند.

از سوی دیگر، امامان معصوم (ع) حجت خدا بر مردم هستند و از این رو رفتار و گفتارشان حجت است. بر این اساس، صلح امام حسن (ع) عملی است که از سوی حجت خدا انجام شده و قطعاً دلایل بسیار مستحکم و متقنی داشته، گرچه دیگران آن را ندانند؛ چنان که آن حضرت خود بدان اشاره کرده است. شیخ صدوق به سند خود از ابی سعید عقیصا روایت کرده که گفت: وقتی به نزد امام حسن (ع) رفتم و به آن حضرت عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! چرا با این که می دانستی حق با شماست، با معاویه گمراه و ستم گر صلح کردی؟! امام فرمود: ای ابا سعید! آیا من حجت خدا بر خلق او و امام آنها پس از پدرم نیستم؟ گفتم: چرا! فرمود: پس من اکنون امام و رهبرم، چه قیام کنم و چه نکنم. 

ادامه مطلب ...

شناخت زمینه ها و علل صلح امام حسن(ع)

شناخت زمینه ها وعلل صلح امام حسن(ع) – مقالات مذهبی

شناخت زمینه ها و علل صلح امام حسن(ع)

به طور کلى - و هم تاریخ اسلام نشان مى دهد - که براى امام و پیشواى مسلمین ، در یک شرایط خاصى جایز است - و احیانا لازم و واجب است - که قرار داد صلح امضاء کند ، همچنان که پیغمبر اکرم رسما این کار را در موارد مختلف انجام داد ، هم با اهل کتاب در یک مواقع معینى قرار داد صلح امضا کرد و هم حتى با مشرکین قرار داد صلح امضا کرد ، و در مواقعى هم البته مى جنگید . و بعد ، از فقه اسلامى کلیاتى ذکر کردم و به اصطلاح استحسان عقلى عرض کردیم که این مطلب معقول نیست که بگوییم یک دین یا یک سیستم ( هر چه مى خواهید اسمش را بگذارید ) اگر قانون جنگ را مجاز مى داند معنایش این است که آن را در تمام شرایط لازم مى داند و در هیچ شرایطى صلح و به اصطلاح همزیستى ، یعنى متارکه جنگ را جایز نمى داند ، کما این که نقطه مقابلش هم غلط است که یک کسى بگوید اساسا ما دشمن جنگ هستیم به طور کلى و طرفدار صلح هستیم به طور کلى . اى بسا جنگها که مقدمه صلحِ کاملتر است و اى بسا صلحها که زمینه را براى یک جنگ پیروزمندانه ، بهتر فراهم مى کند .

این ها یک کلیاتى بود که در جلسه پیش عرض کردیم . بعد قرار شد که درباره این موضوع صحبت کنیم که وضع زمان امام حسن چه وضعى بود و آن شرایط چه شرایطى بود که امام حسن در آن شرایط صلح کرد و در واقع مجبور شد که صلح کند ، و نیز این شرایط با شرایط زمان امام حسین چه تفاوتى داشت که امام حسین حاضر نشد صلح کند . تفاوت های خیلى فراوان و زیادى دارد . حال من جنبه هاى مختلفش را برایتان عرض مى کنم ، بعد آقایان خودشان قضاوت بکنند .  ادامه مطلب ...

توکل و نقش اسباب طبیعی -مقالات مذهبی


 توکل و نقش اسباب طبیعی

 

توکل و نقش اسباب طبیعی


به نظر می رسد که برخی باورها و اعتقادات با واقعیات هستی تناسب ندارند و نوعی تناقص و تضاد میان آن چه هست و آن چه باور ذهن و نگرش و گرایش آدمی را سامان می دهد یافت می شود.
البته برخی این تضادها و تناقض ها توهم است و به سبب عدم تسلط شخص به موضوع و یا موضوعات پدیدار می گردد و برخی دیگر نیز به سبب آن است که موضوعات در مجموعه خویش به درستی قرار داده نمی شود؛ زیرا باورهای دینی که از منبع وحی و حکمت و علم فرو فرستاده شده نمی تواند متناقض یا متضاد باشد. بنابراین ضروری است تا در یک مجموعه و شبکه دیده شود. نمونه باورها و گزاره های ایمانی را می توان به قطعات پازل تشبیه کرد که هر قطعه گاهی نه تنها معنا و مفهوم درست و کاملی ندارد، بلکه بسیار زشت و نامناسب می نماید. اما همین قطعات بظاهر ناجور و نامتناسب هنگامی که در کنار هم به درستی قرار گیرند و تحلیل گردند آن گاه است که تصوری درست و کامل آفریده می شود که همگان را به شگفتی وا می دارد.
از امور و مسایلی که به نظر می رسد در حوزه تناقض ها و تضادها قرار می گیرد، مسئله توکل و نقش اسباب طبیعی است. نویسنده در این نوشتار بر آن است تا با بازخوانی و تحلیل و تبیین مسئله توکل و اسباب طبیعی در زندگی فردی و جمعی، ارتباط آن دو را تشریح کند و نقش هر یک را براساس آیات و آموزه های قرآنی تبیین نماید. 

ادامه مطلب ...

توکل تکیه گاهی برای اهل دل - مقالات مذهبی


 توکل تکیه گاهی برای اهل دل

توکل تکیه گاهی برای اهل دل

انسان در زندگی خویش هرگامش متزلزل تر از آن است که خود بخواهد و بتواند بیاندیشد و یا بپندارد. از زمانی که خود را می یابد و با خود آشنا می شود مرگ را همانند هر تغییر و دگرگونی بنیان افکن دیگری می یابد که حضوری دایم دارد. از این رو برخی گفته اند که همواره باید پرسید چه مانده است نه این که چه گذشته است؟ به این معنا که باید از آن چه مانده پرسید نه از زندگی ای که گذشته است. برخی دیگر بر این باورند که زندگی با مرگ متولد می شود و جان می گیرد ؛ چون هر زندگی در درون خود مرگ را می پرواند و هردم آن بازدم مرگ است. البته شاید این تصور و تصویری تند و نگاهی بدبینانه باشد ولی ترسیم درستی از حقیقت و بازنمایی دقیق و راستی از واقع است. در این تصور و تصویر نانمایی میان ذهن و واقع رخ ننموده است بلکه بازنمایی دقیق ذهن از وضعیت موجود بشر و بیان کننده درست مفهوم زندگی است. زندگی به حقیقت و راستی آمیخته ای از شدن و مرگ است. مگر نه این است که حرکت جوهری و بیرونی انسان همواره به معنا و مفهوم شدن است و مگر نه این است که مرگ یعنی گام بلند شدن ؛ به این معنا که ما در هر حرکتی در حال شدن هستیم و چه بخواهیم و چه نخواهیم این بود ما با شدن دایمی درونی و بیرونی همراه است. شدن نیز تغییر و دگرگونی است که رخ می دهد و آدمی را گریزی از آن نیست. جهان به گونه ای آفریده شده است که همه چیز آن از دایره ثبات بیرون باشد و تغییر و دگرگونی جزو ذات آن قرار داده شده است. از این رو جهان بی تغییر و شدن معنا و مفهومی ندارد. اگر این شدن ها نبود هر گز چیزی به کمال نمی رسید و هیچ قوه ای به فعلیت در نمی آمد. از این رو شدن به عنوان اقتضایی کمالی جهان و آفریده های آن امری اجتناب ناپذیراست. هر شدنی به معنا و مفهوم مرگ است ؛ زیرا آن چه بود نیست می شود و چیزی دیگری ایجاد و جانشین و جایگزین آن می گردد. در این مبان سخن از امرثابت و متغیر و رابطه ثابت و متغیر مساله فلاسفه و فرزانگان است که به نظر می رسد که تاکنون پاسخ درست و راستی نیافته اند و دغدغه ایشان شده است. شاید این ثبوت مانند هر امر دیگری در این دنیا نسبی و دارای مراتب باشد. از این رو حتی آن امر ثابت در این دنیا به گونه ای متغیر است ولی بسیار آرام و کند این شدن را انجام می دهد و می پذیرد به گونه ای که محسوس ما نیست و کسی آن را در حال شدن نمی یابد در حالی که به گفته صدرایی حرکت جوهری حتی آن امر ثابت را از شدن بیرون نمی راند و استثنا نمی سازد. و اینک دغدغه بزرگ تر میان این همه شدن ها و ثابت قدیم و ازلی و رابطه میان آن دو که پرسش بزرگانی بوده است که خواهان حل آن از سوی صاحب الامر (عج) شدند و این حکایت دیروز و امروز و فردای ماست و دغدغه فرزانگان .  

ادامه مطلب ...

امروز محرم است و فردا عاشورا -مقالات عاشورایی

مقالات عاشورایی- امروز محرم است و فردا عاشورا

ما از محرم و عاشورا چه مى دانیم و چه چیزى را به خاطر مى آوریم.
آیا ما از واقعه ى عاشورا چیزى جز طبق هاى زرین نورانى و سیار خیابانى و پرچم و علم، و گاهى نوحه سرایى و طبل و دهل و کرنا تا نیمه هاى شب در خیابانها و معابر عمومى ادامه دارد چیز دیگرى را به خاطر مى آوریم.
آیا شایسته است که فرزند على (ع) را که سالها بخاطر افکار و اندیشه هایش زجر و شکنجه و تبعید، و بى احترامى و توهین، اسارت و شهادت را تحمل نمود، اینگونه بشناسیم.

ادامه مطلب ...